مشخصات

• وزن
  100 گرم
• سایر توضیحات
  گفت: «حیف نتوانستم خانه ات را مهیا کنم. راضی باش اگر به تو بد کردم، برای غرور خود نکردم، راضی باش از من فاطمه، دیدار به قیامت!» تمام این حرف ها به جانم آتش می زد. اما گفتم: «خدا پشت و پناهت. برو علی». نفس راحتی کشید. رفت سرکوچه ایستاد. زینب بی قرار بود. بلند گفتم: «آرامش می کنم برو علی». دلم می خواست هیچ دیواری سر راه علی نباشد و تا آن سوی دنیا نگاهش کنم. وقتی از پیچ خیابان گذشت، زانو هایم لرزید. صفحه ۵۶
  گفت: «حیف نتوانستم خانه ات را مهیا کنم. راضی باش اگر به تو بد کردم، برای غرور خود نکردم، راضی باش از من فاطمه، دیدار به قیامت!» تمام این حرف ها به جانم آتش می زد. اما گفتم: «خدا پشت و پناهت. برو علی». نفس راحتی کشید. رفت سرکوچه ایستاد. زینب بی قرار بود. بلند گفتم: «آرامش می کنم برو علی». دلم می خواست هیچ دیواری سر راه علی نباشد و تا آن سوی دنیا نگاهش کنم. وقتی از پیچ خیابان گذشت، زانو هایم لرزید. صفحه ۵۶
• تعداد صفحه
  64
• نویسنده
  محمدرضا محمدی پاشاک
• رده‌بندی کتاب
  جنگ (تاریخ و جغرافیا)
• شابک
  ۹۷۸۹۶۴۵۰۶۵۶۸۱
  ۹۷۸۹۶۴۵۰۶۵۶۸۱
• قطع
  رقعی
• نوع جلد
  شومیز
• ناشر
  سوره مهر