کتاب سفرت به خیر اما 3 روز با رهبر در سفر به استان زنجان اثر محمدرضا بایرامی انتشارات قدیانی
- وزن: 224 گرم
- سایر توضیحات: در کتاب آمده است: خبر را رضا داد. بی مقدمه و ناگهانی و در میانه کار روزمره اداری. او داشت با سایت «لوح» اش ور می رفت و من نشسته بودم به رتق و فتق امور دفتر «ادبیات کودک و نوجوان»، مثلا. راستی، فردا صبح زود باید برویم جایی. می آیی ؟ بدون تامل و تفکر گفتم: «خودت که می دانی، من با تو به جهنم هم می آیم.» و بعد یادم افتاد که بپرسم: «حالا کجا باید برویم؟» سزش را آورد بالا و یکی از همان لبخندهای زیبای همیشگی اش را تحویلم داد. هفته پیش با هم رفته بودیم اصفهان. به دعوت حوزه هنری آن جا، و مثلا برای صحبت کردن درباره «ادبیات دفاع مقدس»، چیزی که گویی کلا به فراموشی سپرده شده …. در کتاب آمده است: خبر را رضا داد. بی مقدمه و ناگهانی و در میانه کار روزمره اداری. او داشت با سایت «لوح» اش ور می رفت و من نشسته بودم به رتق و فتق امور دفتر «ادبیات کودک و نوجوان»، مثلا. راستی، فردا صبح زود باید برویم جایی. می آیی ؟ بدون تامل و تفکر گفتم: «خودت که می دانی، من با تو به جهنم هم می آیم.» و بعد یادم افتاد که بپرسم: «حالا کجا باید برویم؟» سزش را آورد بالا و یکی از همان لبخندهای زیبای همیشگی اش را تحویلم داد. هفته پیش با هم رفته بودیم اصفهان. به دعوت حوزه هنری آن جا، و مثلا برای صحبت کردن درباره «ادبیات دفاع مقدس»، چیزی که گویی کلا به فراموشی سپرده شده ….
- نویسنده: محمدرضا بایرامی
- ردهبندی کتاب: سفرنامه و سیاحتنامه (تاریخ و جغرافیا)
- شابک: 978-964-536-202-5 978-964-536-202-5
- قطع: رقعی
- نوع جلد: شومیز
- ناشر: قدیانی
- موضوع: سفرنامه
+ موارد بیشتر
- بستن
کد محصول:1493509
قیمت : ناموجود
نقد و بررسی
کتاب سفرت به خیر اما 3 روز با رهبر در سفر به استان زنجان اثر محمدرضا بایرامی انتشارات قدیانی
مشخصات فنی
کتاب سفرت به خیر اما 3 روز با رهبر در سفر به استان زنجان اثر محمدرضا بایرامی انتشارات قدیانی
مشخصات
-
وزن224 گرم
-
سایر توضیحاتدر کتاب آمده است:خبر را رضا داد. بی مقدمه و ناگهانی و در میانه کار روزمره اداری. او داشت با سایت «لوح» اش ور می رفت و من نشسته بودم به رتق و فتق امور دفتر «ادبیات کودک و نوجوان»، مثلا.راستی، فردا صبح زود باید برویم جایی. می آیی ؟بدون تامل و تفکر گفتم: «خودت که می دانی، من با تو به جهنم هم می آیم.»و بعد یادم افتاد که بپرسم: «حالا کجا باید برویم؟»سزش را آورد بالا و یکی از همان لبخندهای زیبای همیشگی اش را تحویلم داد. هفته پیش با هم رفته بودیم اصفهان. به دعوت حوزه هنری آن جا، و مثلا برای صحبت کردن درباره «ادبیات دفاع مقدس»، چیزی که گویی کلا به فراموشی سپرده شده ….در کتاب آمده است: خبر را رضا داد. بی مقدمه و ناگهانی و در میانه کار روزمره اداری. او داشت با سایت «لوح» اش ور می رفت و من نشسته بودم به رتق و فتق امور دفتر «ادبیات کودک و نوجوان»، مثلا. راستی، فردا صبح زود باید برویم جایی. می آیی ؟ بدون تامل و تفکر گفتم: «خودت که می دانی، من با تو به جهنم هم می آیم.» و بعد یادم افتاد که بپرسم: «حالا کجا باید برویم؟» سزش را آورد بالا و یکی از همان لبخندهای زیبای همیشگی اش را تحویلم داد. هفته پیش با هم رفته بودیم اصفهان. به دعوت حوزه هنری آن جا، و مثلا برای صحبت کردن درباره «ادبیات دفاع مقدس»، چیزی که گویی کلا به فراموشی سپرده شده ….
-
نویسندهمحمدرضا بایرامی
-
ردهبندی کتابسفرنامه و سیاحتنامه (تاریخ و جغرافیا)
-
شابک978-964-536-202-5978-964-536-202-5
-
قطعرقعی
-
نوع جلدشومیز
-
ناشرقدیانی
-
موضوعسفرنامه