کتاب شب پر ستاره اثر مهسا افهمی انتشارات نامه مهر

  • وزن: 100 گرم
  • نوع کاغذ: بالکی
  • تعداد صفحه: 86
  • نویسنده: مهسا افهمی
  • رده‌بندی کتاب: ادبیات فارسی (شعر و ادبیات)
  • شابک: 9786228296371
  • قطع: رقعی
  • چاپ شده در: ایران
  • نوع جلد: شومیز
  • ناشر: نامه مهر
  • موضوع: داستان بلند اجتماعی
  • سال انتشار: 1403
  • زبان نوشتار: فارسی
  • نوبت چاپ: 1
  • خلاصه کتاب: لونا دختری جوان است که برای رسیدن به هدف کارفرمایش به شهری دورافتاده سفر می‌کند و در منزل زنی ساکن می‌شود. به مرور نسبت به زندگی آن زن یعنی خانم‌دوروتی کنجکاو می‌شود چون نمی‌تواند دلیل رفتارهای عجیب او و ساکنین آن شهر کوچک را درک کند. به مرور متوجه می‌شود که خانم‌دوروتی... «ذهنم تهی بود. زندگی ادامه داشت اما انگار من را در جایی، لحظه‎ای ‎جا گذاشته بود... میان بودن و نبودن! من تردید داشتم. شاید خیلی وقت پیش رسیده بودم و هنوز هم انتظار مقصد را می‎‌کشیدم.»
+ موارد بیشتر - بستن

کد محصول:14297329

قیمت : ناموجود

نقد و بررسی

کتاب شب پر ستاره اثر مهسا افهمی انتشارات نامه مهر

لونا دختری جوان است که برای رسیدن به هدف کارفرمایش به شهری دورافتاده سفر می کند و در منزل زنی ساکن می‌شود. به مرور نسبت به زندگی آن زن یعنی خانم‌دوروتی کنجکاو می‌شود چون نمی‌تواند دلیل رفتارهای عجیب او و ساکنین آن شهر کوچک را درک کند. به مرور متوجه می‌شود که خانم دوروتی...

مشخصات فنی

کتاب شب پر ستاره اثر مهسا افهمی انتشارات نامه مهر

مشخصات

  • وزن
    100 گرم
  • نوع کاغذ
    بالکی
  • تعداد صفحه
    86
  • نویسنده
    مهسا افهمی
  • رده‌بندی کتاب
    ادبیات فارسی (شعر و ادبیات)
  • شابک
    9786228296371
  • قطع
    رقعی
  • چاپ شده در
    ایران
  • نوع جلد
    شومیز
  • ناشر
    نامه مهر
  • موضوع
    داستان بلند اجتماعی
  • سال انتشار
    1403
  • زبان نوشتار
    فارسی
  • نوبت چاپ
    1
  • خلاصه کتاب
    لونا دختری جوان است که برای رسیدن به هدف کارفرمایش به شهری دورافتاده سفر می‌کند و در منزل زنی ساکن می‌شود. به مرور نسبت به زندگی آن زن یعنی خانم‌دوروتی کنجکاو می‌شود چون نمی‌تواند دلیل رفتارهای عجیب او و ساکنین آن شهر کوچک را درک کند. به مرور متوجه می‌شود که خانم‌دوروتی... «ذهنم تهی بود. زندگی ادامه داشت اما انگار من را در جایی، لحظه‎ای ‎جا گذاشته بود... میان بودن و نبودن! من تردید داشتم. شاید خیلی وقت پیش رسیده بودم و هنوز هم انتظار مقصد را می‎‌کشیدم.»