آلبوم موسیقی ری را - سهیل نفیسی
آلبوم موسیقی ری را - سهیل نفیسی
- فرمت: Audio Disc
- نوع بسته بندی: شیشه
- تعداد دیسک: یک
- ناشر: هرمس
- نام قطعه 12: رقصم گرفته بود رقصم گرفته بود
- سال تولید: 1384
- مرجع صادر کننده: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
- مدت زمان قطعه 11: 02:00 02:00
- شماره پروانه یا مجوز: ت 4/4868
- خلاصه: ترانهسرا: احمد شاملو، مهدی اخوان ثالث، نیما یوشیج، ابراهیم منصفی، ناصر زمانی، منوچهر آتشی آهنگساز: سهیل نفیسی تنظیمکننده: کریستف رضاعی، رضا عسگرزاده ترانهسرا: احمد شاملو، مهدی اخوان ثالث، نیما یوشیج، ابراهیم منصفی، ناصر زمانی، منوچهر آتشی آهنگساز: سهیل نفیسی تنظیمکننده: کریستف رضاعی، رضا عسگرزاده
- نام قطعه 11: ترانۀ همسفران ترانۀ همسفران
- مدت زمان قطعه 10: 02:31 02:31
- متن ترانه قطعه 6: یکی بود یکی نبود، زیر گنبد کبود لخت و عور تنگ غروب سه تا پری نشسته بود گیششون قد کمون رنگ شبق از کمون بلند ترک، از شبق مشکی ترک پریا هیچی نگفتن، زارو زار گریه میکردن پریا مث ابرای باهار گریه میکردن پریا از افق جیرینگ جیرینگ صدای زنجیر میاومد از عقب از توی برج ناله شبگیر میاومد مث ابرای باهارش، گریه میکردن پریا پریای نازنین، چتونه زار میزنین؟ توی این صحرای دور، توی این تنگ غروب نمیگین برف میاد؟ نمیگین بارون میاد؟ نمیترسین پریا؟ نمییاین به شهر ما؟ شهر ما صداش میاد، صدای زنجیراش میاد امشب تو شهر چراغونه، خونه دیبا داغونه مردم ده مهمون مان، با دامب و دومب به شهر میان داریه و دمبک میزنن، میرقصن و میرقصونن غنچه خندون میریزن، نقل بیابون میریزن های میکشن، هوی میکشن شهر جای ما شد! عید مردماس، دیب گله داره دنیا مال ماس، دیب گله داره سفیدی پادشاس، دیب گله داره سیاهی رو سیاس، دیب گله داره خب پریای قصه، مرغای پر شکسته آبتون نبود، دونتون نبود، چائی و قلیونتون نبود؟ کی بتون گفت که بیایین دنیای ما، دنیای واویلای ما دنیای ما قصه نبود، پیغوم سر بسه نبود دنیای ما خار داره، بیابوناش مار داره هر کی باهاش کار داره، دلش خبردار داره دنیای ما هی هی هی! عقب آتیش لی لی لی! تو قلب شب که بد گله، آتیش بازی چه خوشگله! آتیش! آتیش! چه خوبه! حالام تنگ غروبه چیزی به شب نمونده، به سوز تب نمونده به جستن و واجستن تو حوض نقره جستن یکی بود یکی نبود، زیر گنبد کبود لخت و عور تنگ غروب سه تا پری نشسته بود گیششون قد کمون رنگ شبق از کمون بلند ترک، از شبق مشکی ترک پریا هیچی نگفتن، زارو زار گریه میکردن پریا مث ابرای باهار گریه میکردن پریا از افق جیرینگ جیرینگ صدای زنجیر میاومد از عقب از توی برج ناله شبگیر میاومد پریا هیچی نگفتن، زارو زار گریه میکردن پریا مث ابرای باهارش، گریه میکردن پریا پریای نازنین، چتونه زار میزنین؟ توی این صحرای دور، توی این تنگ غروب نمیگین برف میاد؟ نمیگین بارون میاد؟ نمیترسین پریا؟ نمییاین به شهر ما؟ شهر ما صداش میاد، صدای زنجیراش میاد امشب تو شهر چراغونه، خونه دیبا داغونه مردم ده مهمون مان، با دامب و دومب به شهر میان داریه و دمبک میزنن، میرقصن و میرقصونن غنچه خندون میریزن، نقل بیابون میریزن های میکشن، هوی میکشن شهر جای ما شد! عید مردماس، دیب گله داره دنیا مال ماس، دیب گله داره سفیدی پادشاس، دیب گله داره سیاهی رو سیاس، دیب گله داره پریا هیچی نگفتن، زارو زار گریه میکردن پریا مث ابرای باهار گریه میکردن پریا خب پریای قصه، مرغای پر شکسته آبتون نبود، دونتون نبود، چائی و قلیونتون نبود؟ کی بتون گفت که بیایین دنیای ما، دنیای واویلای ما دنیای ما قصه نبود، پیغوم سر بسه نبود دنیای ما خار داره، بیابوناش مار داره هر کی باهاش کار داره، دلش خبردار داره دنیای ما هی هی هی! عقب آتیش لی لی لی! تو قلب شب که بد گله، آتیش بازی چه خوشگله! آتیش! آتیش! چه خوبه! حالام تنگ غروبه چیزی به شب نمونده، به سوز تب نمونده به جستن و واجستن تو حوض نقره جستن
- متن ترانه قطعه 5: گرچه میگویند میگریند روی ساحل نزدیک سوگواران در میان سوگوران قاصد روزان ابری داروگ! کی میرسد باران؟ بر بساطی که بساطی نیست در درون کومهی تاریک من که ذرهای با آن نشاطی نیست چون دل یاران که در هجران یاران گرچه میگویند میگریند روی ساحل نزدیک سوگواران در میان سوگوران قاصد روزان ابری داروگ! کی میرسد باران؟ بر بساطی که بساطی نیست در درون کومهی تاریک من که ذرهای با آن نشاطی نیست چون دل یاران که در هجران یاران قاصد روزان ابری داروگ! کی میرسد باران؟
- نام قطعه 10: شهابها و شبها شهابها و شبها
- مدت زمان قطعه 9: 01:36 01:36
- مدت زمان قطعه 4: 04:00 04:00
- متن ترانه قطعه 4: ری را صدا میآید امشب از پشت کاچ که بند آب برق سیاه تابش تصویری از خراب در چشم میکشاند گویا کسی است که میخواند اما صدای آدمی این نیست با نظم هوش ربایی من آوازهای آدمیان را شنیده ام در گردش شبانی سنگین ز اندوههای من، سنگینتر و آوازهای آدمیان را یکسر من دارم از بر یکشب درون قایق دلتنگ خواندند آنچنان که من هنوز هیبت دریا را درخواب میبینم ری را ری را دارد هوا که بخواند درین شب سیا او نیست با خودش او رفته با صدایش اما خواندن نمیتواند ری را صدا میآید امشب از پشت کاچ که بند آب برق سیاه تابش تصویری از خراب در چشم میکشاند گویا کسی است که میخواند اما صدای آدمی این نیست با نظم هوش ربایی من آوازهای آدمیان را شنیده ام در گردش شبانی سنگین ز اندوههای من، سنگینتر و آوازهای آدمیان را یکسر من دارم از بر یکشب درون قایق دلتنگ خواندند آنچنان که من هنوز هیبت دریا را درخواب میبینم ری را ری را دارد هوا که بخواند درین شب سیا او نیست با خودش او رفته با صدایش اما خواندن نمیتواند
- نام قطعه 9: طرح
- مدت زمان قطعه 8: 02:38 02:38
- مدت زمان قطعه 12: 01:41 01:41
- نام قطعه 5: داروگ
- مدت زمان قطعه 5: 03:26 03:26
- نام قطعه 6: پریا
- مدت زمان قطعه 6: 06:00 06:00
- نام قطعه 8: عاشقانه
- مدت زمان قطعه 2: 03:23 03:23
- نام قطعه 2: مهتاب
- نام قطعه 7: رقصم گرفته بود رقصم گرفته بود
- مدت زمان قطعه 1: 04:38 04:38
- مدت زمان قطعه 7: 02:31 02:31
- نام قطعه 1: آی آدمها
- متن ترانه قطعه 7: رقصم گرفته بود مثل درختکی در باد آنجا کسی نبود غیر از من و خیال و تنهایی پیرانه سر، دیوانه وار تنها تنها رقصیدم رقصم گرفته بود مثل درختکی در باد آنجا کسی نبود غیر از من و خیال و تنهایی رقصم گرفته بود پیرانه سر، دیوانه وار تنها تنها رقصیدم
- نام قطعه 3: دگر میلاد
- مدت زمان قطعه 3: 02:25 02:25
- نام قطعه 4: ری را
- متن ترانه قطعه 8: آن که میگوید دوستت میدارم خنیاگر غمگینی ست که آوازش را از دست داده است ای کاش عشق را، زبان سخن بود هزار کاکلی شاد، در چشمان توست هزار قناری خاموش، در گلوی من عشق را ای کاش زبان سخن بود آن که می گوید دوستت میدارم دل اندوهگین شبی ست که مهتابش را میجوید ای کاش عشق را زبان سخن بود هزار آفتاب خندان در خرام توست هزار ستاره گریان، در تمنای من آن که میگوید دوستت میدارم خنیاگر غمگینی ست که آوازش را از دست داده است ای کاش عشق را، زبان سخن بود هزار کاکلی شاد، در چشمان توست هزار قناری خاموش، در گلوی من عشق را ای کاش زبان سخن بود آن که می گوید دوستت میدارم دل اندوهگین شبی ست که مهتابش را میجوید ای کاش عشق را زبان سخن بود هزار آفتاب خندان در خرام توست هزار ستاره گریان، در تمنای من عشق را ای کاش زبان سخن بود
- متن ترانه قطعه 3: پشت پرچین هراس چشمه ساریست زلال که ز بن چشمه ایمان جاریست درکنار چشمه باغ زیتون در آستانه صبح عطر مریمها را در مسیحایی القاس سپید میریزد تا تن مرده ز نو برخیزد نخلها سبز و بلند خوشههاشان پر بار حاجتی نیست به سنگ سر به تعظیم تو دارند انگار پشت پرچین هراس چشمه ساریست زلال که ز بن چشمه ایمان جاریست درکنار چشمه باغ زیتون در آستانه صبح عطر مریمها را در مسیحایی القاس سپید میریزد تا تن مرده ز نو برخیزد نخلها سبز و بلند خوشههاشان پر بار حاجتی نیست به سنگ سر به تعظیم تو دارند انگار
- متن ترانه قطعه 1: آی آدمها که بر ساحل نشسته شاد و خندانید یک نفر در آب دارد میسپارد جان یک نفر دارد که دست و پای دائم میزند روی این دریای تند و تیره و سنگین آی آدمها که بر ساحل، بساط دلگشا دارید نان به سفره، جامهتان بر تن یک نفر در آب دارد میخواند شما را موج سنگین را به دست خسته میکوبد باز میدارد دهان با چشم از وحشت دریده سایههاتان را ز راه دور دیده آب را بلعیده در گود کبود و هر زمان بی تابیاش افزون میکند از آب بیرون گه سر گه پا آی آدمها او از راه دور این کهنه جهان را باز میپاید میزند فریاد و امید کمک دارد آی آدمها، که روی ساحل آرام در کار تماشایید موج میکوبد به روی ساحل خاموش پخش میگردد چنان مستی به جای افتاده بس مدهوش میرود نعره زنان وین باد را از دور میآید آی آدمها آی آدمها که بر ساحل نشسته شاد و خندانید یک نفر در آب دارد میسپارد جان یک نفر دارد که دست و پای دائم میزند روی این دریای تند و تیره و سنگین آی آدمها که بر ساحل، بساط دلگشا دارید نان به سفره، جامهتان بر تن یک نفر در آب دارد میخواند شما را موج سنگین را به دست خسته میکوبد باز میدارد دهان با چشم از وحشت دریده سایههاتان را ز راه دور دیده آب را بلعیده در گود کبود و هر زمان بی تابیاش افزون میکند از آب بیرون گه سر گه پا آی آدمها او از راه دور این کهنه جهان را باز میپاید میزند فریاد و امید کمک دارد آی آدمها، که روی ساحل آرام در کار تماشایید موج میکوبد به روی ساحل خاموش پخش میگردد چنان مستی به جای افتاده بس مدهوش میرود نعره زنان وین باد را از دور میآید آی آدمها
- متن ترانه قطعه 9: باد، در دام باغ مینالید رود، شولای دشت را میدوخت قریه، سر زیر بال شب میبرد قلعه ماه، در افق میسوخت باد، در دام باغ مینالید رود، شولای دشت را میدوخت قریه، سر زیر بال شب میبرد قلعه ماه، در افق میسوخت
- متن ترانه قطعه 2: میتراود مهتاب میدرخشد شبتاب نیست یکدم شکند خواب به چشم کس و لیک غم این خفتهی چند خواب در چشم ترم میشکند نگران با من استاده سحر صبح میخواهد از من کز مبارک دم او آورم این قوم به جان باخته را بلکه خبر در جگر لیکن خاری از ره این سفرم میشکند نازک آرای تن ساقه گلی که به جانش کِشتم و به جان دادمش آب ای دریغا! به برم میشکند دستها میسایم تا دری بگشایم بر عبث میپایم که به در کس آید در و دیوار بهم ریختهشان بر سرم میشکند میتراود مهتاب میدرخشد شبتاب نیست یکدم شکند خواب به چشم کس و لیک غم این خفتهی چند خواب در چشم ترم میشکند نگران با من استاده سحر صبح میخواهد از من کز مبارک دم او آورم این قوم به جان باخته را بلکه خبر در جگر لیکن خاری از ره این سفرم میشکند نازک آرای تن ساقه گلی که به جانش کِشتم و به جان دادمش آب ای دریغا! به برم میشکند دستها میسایم تا دری بگشایم بر عبث میپایم که به در کس آید در و دیوار بهم ریختهشان بر سرم میشکند
- متن ترانه قطعه 10: از ظلمت رمیده خبر میدهد سحر شب رفت و با سپیده خبر میدهد سحر در چاه بیم، امید به ماه ندیده داشت و اینک ز مهرِ دیده خبر میدهد سحر از اختر شبان، رمه شب رمید و رفت وز رفته و رمیده خبر میدهد سحر زنگار خورد جوشن شب را، نوشخند از تیغ آبدیده خبر میدهد سحر باز از حریق بیشه خاکسترین فلق آتش به جان خریده خبر میدهد سحر از غمز و ناز انجثم و از رمز و راز شب بس دیده و شنیده خبر میدهد سحر نطع شبق مرصع و خنجر زمرداب با حنجر بریده خبر میدهد سحر بس شد شهید پرده شبها، شهابها و آن پردهها دریده خبر میدهد سحر آه آن پریده رنگ که بود و چه شد، کز او رنگش ز رخ پریده خبر میدهد سحر؟ چاووشخوان قافله روشنان امید از ظلمت رمیده خبر میدهد سحر شب رفت و با سپیده خبر میدهد سحر در چاه بیم، امید به ماه ندیده داشت و اینک ز مهرِ دیده خبر میدهد سحر از اختر شبان، رمه شب رمید و رفت وز رفته و رمیده خبر میدهد سحر زنگار خورد جوشن شب را، نوشخند از تیغ آبدیده خبر میدهد سحر باز از حریق بیشه خاکسترین فلق آتش به جان خریده خبر میدهد سحر از غمز و ناز انجثم و از رمز و راز شب بس دیده و شنیده خبر میدهد سحر نطع شبق مرصع و خنجر زمرداب با حنجر بریده خبر میدهد سحر بس شد شهید پرده شبها، شهابها و آن پردهها دریده خبر میدهد سحر آه آن پریده رنگ که بود و چه شد، کز او رنگش ز رخ پریده خبر میدهد سحر؟ چاووشخوان قافله روشنان امید از ظلمت رمیده خبر میدهد سحر
- متن ترانه قطعه 11: سر دو راهی یه قلعه بود یه خشت از مهتاب یه خشت از سنگ یه خشت از شادی یه خشت از جنگ سر دو راهی یه قلعه بود یه خشت از مهتاب یه خشت از سنگ سر دو راهی یه قلعه بود یه خشت از شادی یه خشت از جنگ
- متن ترانه قطعه 12: رقصم گرفته بود مثل درختکی در باد آنجا کسی نبود غیر از من و خیال و تنهایی پیرانه سر دیوانه وار تنها تنها رقصیدم رقصم گرفته بود مثل درختکی در باد آنجا کسی نبود غیر از من و خیال و تنهایی رقصم گرفته بود پیرانه سر دیوانه وار تنها تنها رقصیدم
+ موارد بیشتر
- بستن
کد محصول:1426699
قیمت : ناموجود
نقد و بررسی
آلبوم موسیقی ری را - سهیل نفیسی
آلبوم موسیقی ری را - سهیل نفیسی
مشخصات فنی
آلبوم موسیقی ری را - سهیل نفیسی
آلبوم موسیقی ری را - سهیل نفیسی
مشخصات
-
فرمتAudio Disc
-
نوع بسته بندیشیشه
-
تعداد دیسکیک
-
ناشرهرمس
-
نام قطعه 12رقصم گرفته بودرقصم گرفته بود
-
سال تولید1384
-
مرجع صادر کنندهوزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
-
مدت زمان قطعه 1102:0002:00
-
شماره پروانه یا مجوزت 4/4868
-
خلاصهترانهسرا: احمد شاملو، مهدی اخوان ثالث، نیما یوشیج، ابراهیم منصفی، ناصر زمانی، منوچهر آتشیآهنگساز: سهیل نفیسیتنظیمکننده: کریستف رضاعی، رضا عسگرزادهترانهسرا: احمد شاملو، مهدی اخوان ثالث، نیما یوشیج، ابراهیم منصفی، ناصر زمانی، منوچهر آتشی آهنگساز: سهیل نفیسی تنظیمکننده: کریستف رضاعی، رضا عسگرزاده
-
نام قطعه 11ترانۀ همسفرانترانۀ همسفران
-
مدت زمان قطعه 1002:3102:31
-
متن ترانه قطعه 6یکی بود یکی نبود، زیر گنبد کبودلخت و عور تنگ غروب سه تا پری نشسته بودگیششون قد کمون رنگ شبقاز کمون بلند ترک، از شبق مشکی ترکپریا هیچی نگفتن، زارو زار گریه میکردن پریامث ابرای باهار گریه میکردن پریااز افق جیرینگ جیرینگ صدای زنجیر میاومداز عقب از توی برج ناله شبگیر میاومدمث ابرای باهارش، گریه میکردن پریاپریای نازنین، چتونه زار میزنین؟توی این صحرای دور، توی این تنگ غروبنمیگین برف میاد؟ نمیگین بارون میاد؟نمیترسین پریا؟ نمییاین به شهر ما؟شهر ما صداش میاد، صدای زنجیراش میادامشب تو شهر چراغونه، خونه دیبا داغونهمردم ده مهمون مان، با دامب و دومب به شهر میانداریه و دمبک میزنن، میرقصن و میرقصوننغنچه خندون میریزن، نقل بیابون میریزنهای میکشن، هوی میکشن شهر جای ما شد!عید مردماس، دیب گله دارهدنیا مال ماس، دیب گله دارهسفیدی پادشاس، دیب گله دارهسیاهی رو سیاس، دیب گله دارهخب پریای قصه، مرغای پر شکستهآبتون نبود، دونتون نبود، چائی و قلیونتون نبود؟کی بتون گفت که بیایین دنیای ما، دنیای واویلای مادنیای ما قصه نبود، پیغوم سر بسه نبوددنیای ما خار داره، بیابوناش مار دارههر کی باهاش کار داره، دلش خبردار دارهدنیای ما هی هی هی! عقب آتیش لی لی لی!تو قلب شب که بد گله، آتیش بازی چه خوشگله!آتیش! آتیش! چه خوبه! حالام تنگ غروبهچیزی به شب نمونده، به سوز تب نموندهبه جستن و واجستنتو حوض نقره جستنیکی بود یکی نبود، زیر گنبد کبود لخت و عور تنگ غروب سه تا پری نشسته بود گیششون قد کمون رنگ شبق از کمون بلند ترک، از شبق مشکی ترک پریا هیچی نگفتن، زارو زار گریه میکردن پریا مث ابرای باهار گریه میکردن پریا از افق جیرینگ جیرینگ صدای زنجیر میاومد از عقب از توی برج ناله شبگیر میاومد پریا هیچی نگفتن، زارو زار گریه میکردن پریا مث ابرای باهارش، گریه میکردن پریا پریای نازنین، چتونه زار میزنین؟ توی این صحرای دور، توی این تنگ غروب نمیگین برف میاد؟ نمیگین بارون میاد؟ نمیترسین پریا؟ نمییاین به شهر ما؟ شهر ما صداش میاد، صدای زنجیراش میاد امشب تو شهر چراغونه، خونه دیبا داغونه مردم ده مهمون مان، با دامب و دومب به شهر میان داریه و دمبک میزنن، میرقصن و میرقصونن غنچه خندون میریزن، نقل بیابون میریزن های میکشن، هوی میکشن شهر جای ما شد! عید مردماس، دیب گله داره دنیا مال ماس، دیب گله داره سفیدی پادشاس، دیب گله داره سیاهی رو سیاس، دیب گله داره پریا هیچی نگفتن، زارو زار گریه میکردن پریا مث ابرای باهار گریه میکردن پریا خب پریای قصه، مرغای پر شکسته آبتون نبود، دونتون نبود، چائی و قلیونتون نبود؟ کی بتون گفت که بیایین دنیای ما، دنیای واویلای ما دنیای ما قصه نبود، پیغوم سر بسه نبود دنیای ما خار داره، بیابوناش مار داره هر کی باهاش کار داره، دلش خبردار داره دنیای ما هی هی هی! عقب آتیش لی لی لی! تو قلب شب که بد گله، آتیش بازی چه خوشگله! آتیش! آتیش! چه خوبه! حالام تنگ غروبه چیزی به شب نمونده، به سوز تب نمونده به جستن و واجستن تو حوض نقره جستن
-
متن ترانه قطعه 5گرچه میگویند میگریند روی ساحل نزدیکسوگواران در میان سوگورانقاصد روزان ابری داروگ!کی میرسد باران؟بر بساطی که بساطی نیستدر درون کومهی تاریک من کهذرهای با آن نشاطی نیستچون دل یاران که در هجران یارانگرچه میگویند میگریند روی ساحل نزدیک سوگواران در میان سوگوران قاصد روزان ابری داروگ! کی میرسد باران؟ بر بساطی که بساطی نیست در درون کومهی تاریک من که ذرهای با آن نشاطی نیست چون دل یاران که در هجران یاران قاصد روزان ابری داروگ! کی میرسد باران؟
-
نام قطعه 10شهابها و شبهاشهابها و شبها
-
مدت زمان قطعه 901:3601:36
-
مدت زمان قطعه 404:0004:00
-
متن ترانه قطعه 4ری را صدا میآید امشباز پشت کاچ که بند آببرق سیاه تابش تصویری از خرابدر چشم میکشاندگویا کسی است که میخوانداما صدای آدمی این نیستبا نظم هوش ربایی منآوازهای آدمیان را شنیده امدر گردش شبانی سنگینز اندوههای من، سنگینترو آوازهای آدمیان را یکسرمن دارم از بریکشب درون قایق دلتنگخواندند آنچنانکه من هنوز هیبت دریا رادرخواب میبینمری را ری رادارد هوا که بخوانددرین شب سیا او نیست با خودشاو رفته با صدایش اما خواندن نمیتواندری را صدا میآید امشب از پشت کاچ که بند آب برق سیاه تابش تصویری از خراب در چشم میکشاند گویا کسی است که میخواند اما صدای آدمی این نیست با نظم هوش ربایی من آوازهای آدمیان را شنیده ام در گردش شبانی سنگین ز اندوههای من، سنگینتر و آوازهای آدمیان را یکسر من دارم از بر یکشب درون قایق دلتنگ خواندند آنچنان که من هنوز هیبت دریا را درخواب میبینم ری را ری را دارد هوا که بخواند درین شب سیا او نیست با خودش او رفته با صدایش اما خواندن نمیتواند
-
نام قطعه 9طرح
-
مدت زمان قطعه 802:3802:38
-
مدت زمان قطعه 1201:4101:41
-
نام قطعه 5داروگ
-
مدت زمان قطعه 503:2603:26
-
نام قطعه 6پریا
-
مدت زمان قطعه 606:0006:00
-
نام قطعه 8عاشقانه
-
مدت زمان قطعه 203:2303:23
-
نام قطعه 2مهتاب
-
نام قطعه 7رقصم گرفته بودرقصم گرفته بود
-
مدت زمان قطعه 104:3804:38
-
مدت زمان قطعه 702:3102:31
-
نام قطعه 1آی آدمها
-
متن ترانه قطعه 7رقصم گرفته بودمثل درختکی در بادآنجا کسی نبودغیر از من و خیال و تنهاییپیرانه سر، دیوانه وارتنهاتنها رقصیدمرقصم گرفته بود مثل درختکی در باد آنجا کسی نبود غیر از من و خیال و تنهایی رقصم گرفته بود پیرانه سر، دیوانه وار تنها تنها رقصیدم
-
نام قطعه 3دگر میلاد
-
مدت زمان قطعه 302:2502:25
-
نام قطعه 4ری را
-
متن ترانه قطعه 8آن که میگوید دوستت میدارمخنیاگر غمگینی ستکه آوازش را از دست داده استای کاش عشق را، زبان سخن بودهزار کاکلی شاد، در چشمان توستهزار قناری خاموش، در گلوی منعشق راای کاش زبان سخن بودآن که می گوید دوستت میدارمدل اندوهگین شبی ستکه مهتابش را میجویدای کاش عشق رازبان سخن بودهزار آفتاب خندان در خرام توستهزار ستاره گریان، در تمنای منآن که میگوید دوستت میدارم خنیاگر غمگینی ست که آوازش را از دست داده است ای کاش عشق را، زبان سخن بود هزار کاکلی شاد، در چشمان توست هزار قناری خاموش، در گلوی من عشق را ای کاش زبان سخن بود آن که می گوید دوستت میدارم دل اندوهگین شبی ست که مهتابش را میجوید ای کاش عشق را زبان سخن بود هزار آفتاب خندان در خرام توست هزار ستاره گریان، در تمنای من عشق را ای کاش زبان سخن بود
-
متن ترانه قطعه 3پشت پرچین هراسچشمه ساریست زلالکه ز بن چشمه ایمان جاریستدرکنار چشمهباغ زیتون در آستانه صبحعطر مریمها رادر مسیحایی القاس سپید میریزدتا تن مرده ز نو برخیزدنخلها سبز و بلندخوشههاشان پر بارحاجتی نیست به سنگسر به تعظیم تو دارند انگارپشت پرچین هراس چشمه ساریست زلال که ز بن چشمه ایمان جاریست درکنار چشمه باغ زیتون در آستانه صبح عطر مریمها را در مسیحایی القاس سپید میریزد تا تن مرده ز نو برخیزد نخلها سبز و بلند خوشههاشان پر بار حاجتی نیست به سنگ سر به تعظیم تو دارند انگار
-
متن ترانه قطعه 1آی آدمها که بر ساحلنشسته شاد و خندانیدیک نفر در آب دارد میسپارد جانیک نفر دارد که دست و پای دائم میزندروی این دریای تند و تیره و سنگینآی آدمها که بر ساحل، بساط دلگشا داریدنان به سفره، جامهتان بر تنیک نفر در آب دارد میخواند شما راموج سنگین را به دست خسته میکوبدباز میدارد دهان با چشم از وحشت دریدهسایههاتان را ز راه دور دیدهآب را بلعیده در گود کبود وهر زمان بی تابیاش افزونمیکند از آب بیرون گه سر گه پاآی آدمها او از راه دور این کهنه جهان را باز میپایدمیزند فریاد و امید کمک داردآی آدمها، که روی ساحل آرام در کار تماشاییدموج میکوبد به روی ساحل خاموشپخش میگردد چنان مستی به جای افتاده بس مدهوشمیرود نعره زنان وین باد را از دور میآیدآی آدمهاآی آدمها که بر ساحل نشسته شاد و خندانید یک نفر در آب دارد میسپارد جان یک نفر دارد که دست و پای دائم میزند روی این دریای تند و تیره و سنگین آی آدمها که بر ساحل، بساط دلگشا دارید نان به سفره، جامهتان بر تن یک نفر در آب دارد میخواند شما را موج سنگین را به دست خسته میکوبد باز میدارد دهان با چشم از وحشت دریده سایههاتان را ز راه دور دیده آب را بلعیده در گود کبود و هر زمان بی تابیاش افزون میکند از آب بیرون گه سر گه پا آی آدمها او از راه دور این کهنه جهان را باز میپاید میزند فریاد و امید کمک دارد آی آدمها، که روی ساحل آرام در کار تماشایید موج میکوبد به روی ساحل خاموش پخش میگردد چنان مستی به جای افتاده بس مدهوش میرود نعره زنان وین باد را از دور میآید آی آدمها
-
متن ترانه قطعه 9باد، در دام باغ مینالیدرود، شولای دشت را میدوختقریه، سر زیر بال شب میبردقلعه ماه، در افق میسوختباد، در دام باغ مینالید رود، شولای دشت را میدوخت قریه، سر زیر بال شب میبرد قلعه ماه، در افق میسوخت
-
متن ترانه قطعه 2میتراود مهتابمیدرخشد شبتابنیست یکدم شکندخواب به چشم کس و لیکغم این خفتهی چندخواب در چشم ترم میشکندنگران با من استاده سحرصبح میخواهد از منکز مبارک دم او آورم این قومبه جان باخته را بلکه خبردر جگر لیکن خاریاز ره این سفرم میشکندنازک آرای تن ساقه گلیکه به جانش کِشتمو به جان دادمش آبای دریغا! به برم میشکنددستها میسایمتا دری بگشایمبر عبث میپایمکه به در کس آیددر و دیوار بهم ریختهشانبر سرم میشکندمیتراود مهتاب میدرخشد شبتاب نیست یکدم شکند خواب به چشم کس و لیک غم این خفتهی چند خواب در چشم ترم میشکند نگران با من استاده سحر صبح میخواهد از من کز مبارک دم او آورم این قوم به جان باخته را بلکه خبر در جگر لیکن خاری از ره این سفرم میشکند نازک آرای تن ساقه گلی که به جانش کِشتم و به جان دادمش آب ای دریغا! به برم میشکند دستها میسایم تا دری بگشایم بر عبث میپایم که به در کس آید در و دیوار بهم ریختهشان بر سرم میشکند
-
متن ترانه قطعه 10از ظلمت رمیده خبر میدهد سحرشب رفت و با سپیده خبر میدهد سحردر چاه بیم، امید به ماه ندیده داشتو اینک ز مهرِ دیده خبر میدهد سحراز اختر شبان، رمه شب رمید و رفتوز رفته و رمیده خبر میدهد سحرزنگار خورد جوشن شب را، نوشخنداز تیغ آبدیده خبر میدهد سحرباز از حریق بیشه خاکسترین فلقآتش به جان خریده خبر میدهد سحراز غمز و ناز انجثم و از رمز و راز شببس دیده و شنیده خبر میدهد سحرنطع شبق مرصع و خنجر زمرداببا حنجر بریده خبر میدهد سحربس شد شهید پرده شبها، شهابهاو آن پردهها دریده خبر میدهد سحرآه آن پریده رنگ که بود و چه شد، کز اورنگش ز رخ پریده خبر میدهد سحر؟چاووشخوان قافله روشنان امیداز ظلمت رمیده خبر میدهد سحر شب رفت و با سپیده خبر میدهد سحر در چاه بیم، امید به ماه ندیده داشت و اینک ز مهرِ دیده خبر میدهد سحر از اختر شبان، رمه شب رمید و رفت وز رفته و رمیده خبر میدهد سحر زنگار خورد جوشن شب را، نوشخند از تیغ آبدیده خبر میدهد سحر باز از حریق بیشه خاکسترین فلق آتش به جان خریده خبر میدهد سحر از غمز و ناز انجثم و از رمز و راز شب بس دیده و شنیده خبر میدهد سحر نطع شبق مرصع و خنجر زمرداب با حنجر بریده خبر میدهد سحر بس شد شهید پرده شبها، شهابها و آن پردهها دریده خبر میدهد سحر آه آن پریده رنگ که بود و چه شد، کز او رنگش ز رخ پریده خبر میدهد سحر؟ چاووشخوان قافله روشنان امید از ظلمت رمیده خبر میدهد سحر
-
متن ترانه قطعه 11سر دو راهییه قلعه بودیه خشت از مهتابیه خشت از سنگیه خشت از شادییه خشت از جنگسر دو راهی یه قلعه بود یه خشت از مهتاب یه خشت از سنگ سر دو راهی یه قلعه بود یه خشت از شادی یه خشت از جنگ
-
متن ترانه قطعه 12رقصم گرفته بودمثل درختکی در بادآنجا کسی نبودغیر از من و خیال و تنهاییپیرانه سر دیوانه وارتنهاتنها رقصیدمرقصم گرفته بود مثل درختکی در باد آنجا کسی نبود غیر از من و خیال و تنهایی رقصم گرفته بود پیرانه سر دیوانه وار تنها تنها رقصیدم