آلبوم موسیقی بخوان اثر بابک بوبان
Bekhan by Babak Booban Music Album
- سایر توضیحات: - شعر: نیما یوشیج - آهنگساز و خواننده: بابک بوبان - همخوان: نگار بوبان - تنظیم برای سولوهای بادی و سازهای زهی: سرور زرهگر - شعر: نیما یوشیج - آهنگساز و خواننده: بابک بوبان - همخوان: نگار بوبان - تنظیم برای سولوهای بادی و سازهای زهی: سرور زرهگر
- فرمت: Audio Disc
- نوع بسته بندی: مقوایی
- تعداد دیسک: یک
- نام خواننده و صاحب اثر: بابک بوبان
- سال تولید: 1394
- مرجع صادر کننده: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
- نوازندگان: - فلوت: ناصر رحیمی - ابوا: مسعود تاجیک - کلارینت: محمد حسین پور معین - ترومپت: حسن فراهانی - ویولن: علی جعفری پویان، سینا جهان آبادی، پویا خوش آهنگ - ویولا: سینا جهان آبادی، پویا خوش آهنگ - ویولن سل: داوود منادی - کنترباس: علیرضا خورشید فر - فلوت: ناصر رحیمی - ابوا: مسعود تاجیک - کلارینت: محمد حسین پور معین - ترومپت: حسن فراهانی - ویولن: علی جعفری پویان، سینا جهان آبادی، پویا خوش آهنگ - ویولا: سینا جهان آبادی، پویا خوش آهنگ - ویولن سل: داوود منادی - کنترباس: علیرضا خورشید فر
- شماره پروانه یا مجوز: 94-8732
- متن ترانه قطعه 5: مرا خسته در این ویرانه مپسند قطار کاروانها دیده ام من که صبح از رویشان پیغام میبرد صداهای جرسهای ره آوردان بسی بشنیدهام من که از نقش امیدی آب میخورد نگارانی چه دلکش را به روی اسبها میبرد بخوان ای همسفر با من بخوان ای همسفر بمن در آن دم هر چه سنگین بود از خواب خروس صبح هم حتی نمیخواند به یغمای ستیز بادها باغ فسرده بود یکسر پلیدی زیر افرا دار شکسته بود کندوهای دهقانان و خورده بود یکسر دل آکنده ز هر گونه خبر میدار ای نومید همسایه گذر با من بخوان بخوان بخوان ای همسفر با من هنوز آن شمع میتابد هنوزش اشک میریزد درخت سیب شیرینی در آنجا هست، من دارم نشانه بجای پای من بگذار پای خود ملنگان پا مپیچان راه را دامن مرا خسته در این ویرانه مپسند مرا خسته در این ویرانه مپسند قطار کاروانها دیده ام من که صبح از رویشان پیغام میبرد صداهای جرسهای ره آوردان بسی بشنیدهام من که از نقش امیدی آب میخورد نگارانی چه دلکش را به روی اسبها میبرد بخوان ای همسفر با من بخوان ای همسفر بمن در آن دم هر چه سنگین بود از خواب خروس صبح هم حتی نمیخواند به یغمای ستیز بادها باغ فسرده بود یکسر پلیدی زیر افرا دار شکسته بود کندوهای دهقانان و خورده بود یکسر دل آکنده ز هر گونه خبر میدار ای نومید همسایه گذر با من بخوان ای همسفر با من بخوان ای همسفر با من بخوان بخوان بخوان ای همسفر با من هنوز آن شمع میتابد هنوزش اشک میریزد هنوز آن شمع میتابد هنوزش اشک میریزد درخت سیب شیرینی در آنجا هست، من دارم نشانه بجای پای من بگذار پای خود ملنگان پا مپیچان راه را دامن بخوان ای همسفر با من بخوان ای همسفر با من بخوان بخوان بخوان ای همسفر با من
- مدت زمان قطعه 4: 5:26
- متن ترانه قطعه 4: در شب سرد زمستانی کورهی خورشید هم چون کورهی گرم چراغ من نمیسوزد و به مانند چراغ من نه میافروزد چراغی هیچ نه فرو بسته به یخ ماهی که از بالا میافروزد من چراغم را در آمد رفتن همسایهام افروختم در یک شب تاریک و شب سرد زمستان بود باد میپیچید با کاج در میان کومهها خاموش گم شد او از من جدا زین جادهی باریک و هنوز قصه بر یاد است قصه بر یاد است وین سخن آویزهی لب که میافروزد؟ که میسوزد؟ چه کسی این قصه را در دل میاندوزد؟ در شب سرد زمستانی در شب سرد زمستانی کورهی خورشید هم چون کورهی گرم چراغ من نمیسوزد و به مانند چراغ من نه میافروزد چراغی هیچ نه فرو بسته به یخ ماهی که از بالا میافروزد من چراغم را در آمد رفتن همسایهام افروختم در یک شب تاریک من چراغم را در آمد رفتن همسایهام افروختم در یک شب تاریک و شب سرد زمستان بود باد میپیچید با کاج و شب سرد زمستان بود باد میپیچید با کاج در میان کومهها خاموش گم شد او از من جدا زین جادهی باریک و هنوز قصه بر یاد است قصه بر یاد است وین سخن آویزهی لب که میافروزد؟ که میسوزد؟ چه کسی این قصه را در دل میاندوزد؟ در شب سرد زمستانی
- نام قطعه 5: بخوان ای همسفر با من
- آهنگساز قطعه 5: بابک بوبان
- تنظیم کننده قطعه 5: سرور زرهگر
- مدت زمان قطعه 5: 6:22
- آهنگساز قطعه 1: بابک بوبان
- مدت زمان قطعه 2: 9:46
- ترانه سرا قطعه 2: نیما یوشیج
- آهنگساز قطعه 2: بابک بوبان
- نام قطعه 2: مهتاب
- مدت زمان قطعه 1: 7:32
- آهنگساز قطعه 4: بابک بوبان
- ترانه سرا قطعه 1: نیما یوشیج
- نام قطعه 1: در نخستین ساعت شب
- ترانه سرا قطعه 3: نیما یوشیج
- نام قطعه 3: ماخ اولا
- مدت زمان قطعه 3: 7:38
- نام قطعه 4: در شب سرد زمستانی
- ترانه سرا قطعه 5: نیما یوشیج
- ترانه سرا قطعه 4: نیما یوشیج
- تنظیم کننده قطعه 1: سرور زرهگر
- متن ترانه قطعه 3: ماخ اولا پیکره ی رود بلند می رود نا معلوم می خروشد هر دم می جهاند تن، از سنگ به سنگ چون فراری شده ای که نمی جوید راهِ هموار می تنَد سوی نشیب می شتابد به فراز می رود بی سامان با شب تیره، چو دیوانه که با دیوانه ماخ اولا پیکرهی رود بلند میرود نا معلوم میخروشد هر دم میجهاند تن، از سنگ به سنگ چون فراری شدهای که نمیجوید راه هموار میتند سوی نشیب میشتابد به فراز میرود بی سامان رفته دیریست به راهی کاو راست بسته با جوی فراوان پیوند نیست دیری ست بر او کس نگران و اوست در کار سرائیدن گنگ و اوفتادهست ز چشم دگران بر سر دامن این ویرانه برسر دامن این ویرانه تا کجاش آبشخور همچو بیرون شدگان از خانه ماخ اولا پیکره ی رود بلند ماخ اولا پیکره ی رود بلند می رود نا معلوم می خروشد هر دم می جهاند تن، از سنگ به سنگ چون فراری شده ای که نمی جوید راهِ هموار می تنَد سوی نشیب می شتابد به فراز می رود بی سامان با شب تیره، چو دیوانه که با دیوانه با شب تیره، چو دیوانه که با دیوانه ماخ اولا پیکرهی رود بلند ماخ اولا پیکرهی رود بلند میرود نا معلوم میخروشد هر دم میجهاند تن، از سنگ به سنگ چون فراری شدهای که نمیجوید راه هموار میتند سوی نشیب میشتابد به فراز میرود بی سامان با شب تیره، چو دیوانه که با دیوانه با شب تیره، چو دیوانه که با دیوانه رفته دیریست به راهی کاو راست بسته با جوی فراوان پیوند نیست دیری ست بر او کس نگران و اوست در کار سرائیدن گنگ و اوفتادهست ز چشم دگران بر سر دامن این ویرانه برسر دامن این ویرانه ماخ اولا پیکرهی رود بلند ماخ اولا پیکرهی رود بلند میرود نا معلوم میخروشد هر دم تا کجاش آبشخور همچو بیرون شدگان از خانه همچو بیرون شدگان از خانه
- متن ترانه قطعه 1: در نخستین ساعت شب، این چراغ رفته را خاموشتر کن من به سوی رخنههای شهرهای روشنایی راهبردم را به خوبی میشناسم در نخستین ساعت شب خوب میدانم من خطوطی را که با ظلمت نوشتهاند وندر آن اندیشهی دیوار سازان میدهد تصویر دیر گاهی هست میخوانم در بطون عالم اعداد بیمر در دل تاریکی بیمار چند رفته سالهای دور و از هم فاصله جسته که بزور دستهای ما به گرد ما میروند این بی زبان دیوارها بالا در نخستین ساعت شب، این چراغ رفته را خاموشتر کن من به سوی رخنههای شهرهای روشنایی راهبردم را به خوبی میشناسم در نخستین ساعت شب این چراغ رفته را خاموشتر کن من به سوی رخنههای شهرهای روشنایی راهبردم را به خوبی میشناسم خوب میدانم من خطوطی را که با ظلمت نوشتهاند وندر آن اندیشهی دیوار سازان میدهد تصویر دیر گاهی هست دیر گاهی هست دیر گاهی هست میخوانم در بطون عالم اعداد بیمر در دل تاریکی بیمار در بطون عالم اعداد بیمر در دل تاریکی بیمار چند رفته سالهای دور و از هم فاصله جسته که بزور دستهای ما به گرد ما میروند این بی زبان دیوارها بالا میروند این بی زبان دیوارها بالا در بطون عالم اعداد بیمر در دل تاریکی بیمار در بطون عالم اعداد بیمر در دل تاریکی بیمار چند رفته سالهای دور و از هم فاصله جسته که بزور دستهای ما به گرد ما میروند این بی زبان دیوارها بالا میروند این بی زبان دیوارها بالا
- تنظیم کننده قطعه 2: سرور زرهگر
- متن ترانه قطعه 2: میتراود مهتاب میدرخشد شبتاب نیست یک دم شکند خواب به چشم کس و لیک غم این خفتهی چند خواب در چشم ترم میشکند نگران با من استاده سحر صبح میخواهد از من کز مبارک دم او آورم این قوم به جان باخته را بلکه خبر در جگر لیکن خاری از ره این سفرم میشکند دستها میسایم تا دری بگشایم به عبث میپایم که به در کس آید در و دیوار به هم ریختهشان بر سرم میشکند میتراود مهتاب میدرخشد شبتاب نیست یک دم شکند خواب به چشم کس و لیک غم این خفتهی چند خواب در چشم ترم میشکند غم این خفتهی چند خواب در چشم ترم میشکند نگران با من استاده سحر صبح میخواهد از من کز مبارک دم او آورم این قوم به جان باخته را بلکه خبر در جگر لیکن خاری از ره این سفرم میشکند در جگر لیکن خاری از ره این سفرم میشکند دستها میسایم تا دری بگشایم به عبث میپایم که به در کس آید در و دیوار به هم ریختهشان بر سرم میشکند در و دیوار به هم ریختهشان بر سرم میشکند میتراود مهتاب میدرخشد شبتاب نیست یک دم شکند خواب به چشم کس و لیک غم این خفتهی چند خواب در چشم ترم میشکند غم این خفتهی چند خواب در چشم ترم میشکند
- تنظیم کننده قطعه 3: سرور زرهگر
- تنظیم کننده قطعه 4: سرور زرهگر
کد محصول:1130297
قیمت : ناموجود
نقد و بررسی
آلبوم موسیقی بخوان اثر بابک بوبان
Bekhan by Babak Booban Music Album
آلبوم موسیقی «بخوان» نام تازه‌ترین اثر «بابک بوبان» است که در اواخر آذر ماه سال 1394 منتشر شده است. این آلبوم به خوانندگی و آهنگسازی «بابک بوبان» با اشعاری از «نیما یوشیج» و تنظیم «سرور زرهگر» در 5 قطعه با نام‌های «در نخستین ساعت شب»، «مهتاب»، «ماخ اولا»، «در شب سرد زمستانی» و «بخوان ای همسفر با من» تهیه و تولید شده است. در این آلبوم «ناصر رحیمی» فلوت، «مسعود تاجیک» ابوا، «محمدحسین پور معین» کلارینت، «حسن فراهانی» ترومپت، «علی جعفری پویان»، «سینا جهان» و «پویا خوش آهنگ» ویولن و ویولا، «داوود منادی» ویولنسل و «علیرضا خورشید فر» کنترباس نواخته‌اند. «نگار بوبان» نیز در قطعه‌ی «در شب سرد زمستانی» به عنوان هم‌خوان حضور دارد. آلبوم موسیقی«بخوان» با حمایت موسسه فرهنگی و هنری «نغمه هزاردستان» منتشر شده و در قالب یک حلقه سی‌دی صوتی در اختیار علاقه‌مندان قرار گرفته است.
مشخصات فنی
آلبوم موسیقی بخوان اثر بابک بوبان
Bekhan by Babak Booban Music Album
مشخصات
-
سایر توضیحات- شعر: نیما یوشیج- آهنگساز و خواننده: بابک بوبان- همخوان: نگار بوبان- تنظیم برای سولوهای بادی و سازهای زهی: سرور زرهگر- شعر: نیما یوشیج - آهنگساز و خواننده: بابک بوبان - همخوان: نگار بوبان - تنظیم برای سولوهای بادی و سازهای زهی: سرور زرهگر
-
فرمتAudio Disc
-
نوع بسته بندیمقوایی
-
تعداد دیسکیک
-
نام خواننده و صاحب اثربابک بوبان
-
سال تولید1394
-
مرجع صادر کنندهوزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
-
نوازندگان- فلوت: ناصر رحیمی- ابوا: مسعود تاجیک- کلارینت: محمد حسین پور معین- ترومپت: حسن فراهانی- ویولن: علی جعفری پویان، سینا جهان آبادی، پویا خوش آهنگ- ویولا: سینا جهان آبادی، پویا خوش آهنگ- ویولن سل: داوود منادی- کنترباس: علیرضا خورشید فر- فلوت: ناصر رحیمی - ابوا: مسعود تاجیک - کلارینت: محمد حسین پور معین - ترومپت: حسن فراهانی - ویولن: علی جعفری پویان، سینا جهان آبادی، پویا خوش آهنگ - ویولا: سینا جهان آبادی، پویا خوش آهنگ - ویولن سل: داوود منادی - کنترباس: علیرضا خورشید فر
-
شماره پروانه یا مجوز94-8732
-
متن ترانه قطعه 5مرا خسته در این ویرانه مپسندقطار کاروانها دیده ام منکه صبح از رویشان پیغام میبردصداهای جرسهای ره آوردان بسی بشنیدهام منکه از نقش امیدی آب میخوردنگارانی چه دلکش را به روی اسبها میبردبخوان ای همسفر با منبخوان ای همسفر بمندر آن دم هر چه سنگین بود از خوابخروس صبح هم حتی نمیخواندبه یغمای ستیز بادها باغفسرده بود یکسرپلیدی زیر افرا دارشکسته بود کندوهای دهقانان وخورده بود یکسردل آکنده ز هر گونه خبرمیدار ای نومید همسایه گذر با منبخوان بخوان بخوان ای همسفر با منهنوز آن شمع میتابد هنوزش اشک میریزددرخت سیب شیرینی در آنجا هست، من دارم نشانهبجای پای من بگذار پای خود ملنگان پامپیچان راه را دامنمرا خسته در این ویرانه مپسند مرا خسته در این ویرانه مپسند قطار کاروانها دیده ام من که صبح از رویشان پیغام میبرد صداهای جرسهای ره آوردان بسی بشنیدهام من که از نقش امیدی آب میخورد نگارانی چه دلکش را به روی اسبها میبرد بخوان ای همسفر با من بخوان ای همسفر بمن در آن دم هر چه سنگین بود از خواب خروس صبح هم حتی نمیخواند به یغمای ستیز بادها باغ فسرده بود یکسر پلیدی زیر افرا دار شکسته بود کندوهای دهقانان و خورده بود یکسر دل آکنده ز هر گونه خبر میدار ای نومید همسایه گذر با من بخوان ای همسفر با من بخوان ای همسفر با من بخوان بخوان بخوان ای همسفر با من هنوز آن شمع میتابد هنوزش اشک میریزد هنوز آن شمع میتابد هنوزش اشک میریزد درخت سیب شیرینی در آنجا هست، من دارم نشانه بجای پای من بگذار پای خود ملنگان پا مپیچان راه را دامن بخوان ای همسفر با من بخوان ای همسفر با من بخوان بخوان بخوان ای همسفر با من
-
مدت زمان قطعه 45:26
-
متن ترانه قطعه 4در شب سرد زمستانیکورهی خورشید همچون کورهی گرم چراغ من نمیسوزدو به مانند چراغ مننه میافروزد چراغی هیچنه فرو بسته به یخ ماهیکه از بالا میافروزدمن چراغم را در آمد رفتن همسایهامافروختم در یک شب تاریکو شب سرد زمستان بودباد میپیچید با کاجدر میان کومهها خاموشگم شد او از من جدا زین جادهی باریکو هنوز قصه بر یاد استقصه بر یاد استوین سخن آویزهی لبکه میافروزد؟ که میسوزد؟چه کسی این قصه را در دل میاندوزد؟در شب سرد زمستانی در شب سرد زمستانی کورهی خورشید هم چون کورهی گرم چراغ من نمیسوزد و به مانند چراغ من نه میافروزد چراغی هیچ نه فرو بسته به یخ ماهی که از بالا میافروزد من چراغم را در آمد رفتن همسایهام افروختم در یک شب تاریک من چراغم را در آمد رفتن همسایهام افروختم در یک شب تاریک و شب سرد زمستان بود باد میپیچید با کاج و شب سرد زمستان بود باد میپیچید با کاج در میان کومهها خاموش گم شد او از من جدا زین جادهی باریک و هنوز قصه بر یاد است قصه بر یاد است وین سخن آویزهی لب که میافروزد؟ که میسوزد؟ چه کسی این قصه را در دل میاندوزد؟ در شب سرد زمستانی
-
نام قطعه 5بخوان ای همسفر با من
-
آهنگساز قطعه 5بابک بوبان
-
تنظیم کننده قطعه 5سرور زرهگر
-
مدت زمان قطعه 56:22
-
آهنگساز قطعه 1بابک بوبان
-
مدت زمان قطعه 29:46
-
ترانه سرا قطعه 2نیما یوشیج
-
آهنگساز قطعه 2بابک بوبان
-
نام قطعه 2مهتاب
-
مدت زمان قطعه 17:32
-
آهنگساز قطعه 4بابک بوبان
-
ترانه سرا قطعه 1نیما یوشیج
-
نام قطعه 1در نخستین ساعت شب
-
ترانه سرا قطعه 3نیما یوشیج
-
نام قطعه 3ماخ اولا
-
مدت زمان قطعه 37:38
-
نام قطعه 4در شب سرد زمستانی
-
ترانه سرا قطعه 5نیما یوشیج
-
ترانه سرا قطعه 4نیما یوشیج
-
تنظیم کننده قطعه 1سرور زرهگر
-
متن ترانه قطعه 3ماخ اولا پیکره ی رود بلندمی رود نا معلوممی خروشد هر دممی جهاند تن، از سنگ به سنگچون فراری شده ایکه نمی جوید راهِ هموارمی تنَد سوی نشیبمی شتابد به فرازمی رود بی سامانبا شب تیره، چو دیوانه که با دیوانهماخ اولا پیکرهی رود بلندمیرود نا معلوممیخروشد هر دممیجهاند تن، از سنگ به سنگچون فراری شدهایکه نمیجوید راه هموارمیتند سوی نشیبمیشتابد به فرازمیرود بی سامانرفته دیریست به راهی کاو راستبسته با جوی فراوان پیوندنیست دیری ست بر او کس نگرانو اوست در کار سرائیدن گنگو اوفتادهست ز چشم دگرانبر سر دامن این ویرانهبرسر دامن این ویرانهتا کجاش آبشخورهمچو بیرون شدگان از خانهماخ اولا پیکره ی رود بلند ماخ اولا پیکره ی رود بلند می رود نا معلوم می خروشد هر دم می جهاند تن، از سنگ به سنگ چون فراری شده ای که نمی جوید راهِ هموار می تنَد سوی نشیب می شتابد به فراز می رود بی سامان با شب تیره، چو دیوانه که با دیوانه با شب تیره، چو دیوانه که با دیوانه ماخ اولا پیکرهی رود بلند ماخ اولا پیکرهی رود بلند میرود نا معلوم میخروشد هر دم میجهاند تن، از سنگ به سنگ چون فراری شدهای که نمیجوید راه هموار میتند سوی نشیب میشتابد به فراز میرود بی سامان با شب تیره، چو دیوانه که با دیوانه با شب تیره، چو دیوانه که با دیوانه رفته دیریست به راهی کاو راست بسته با جوی فراوان پیوند نیست دیری ست بر او کس نگران و اوست در کار سرائیدن گنگ و اوفتادهست ز چشم دگران بر سر دامن این ویرانه برسر دامن این ویرانه ماخ اولا پیکرهی رود بلند ماخ اولا پیکرهی رود بلند میرود نا معلوم میخروشد هر دم تا کجاش آبشخور همچو بیرون شدگان از خانه همچو بیرون شدگان از خانه
-
متن ترانه قطعه 1در نخستین ساعت شب،این چراغ رفته را خاموشتر کنمن به سوی رخنههای شهرهای روشناییراهبردم را به خوبی میشناسمدر نخستین ساعت شبخوب میدانممن خطوطی را که با ظلمت نوشتهاندوندر آن اندیشهی دیوار سازان میدهد تصویردیر گاهی هستمیخوانمدر بطون عالم اعداد بیمردر دل تاریکی بیمارچند رفته سالهای دور و از هم فاصله جستهکه بزور دستهای ما به گرد مامیروند این بی زبان دیوارها بالادر نخستین ساعت شب، این چراغ رفته را خاموشتر کن من به سوی رخنههای شهرهای روشنایی راهبردم را به خوبی میشناسم در نخستین ساعت شب این چراغ رفته را خاموشتر کن من به سوی رخنههای شهرهای روشنایی راهبردم را به خوبی میشناسم خوب میدانم من خطوطی را که با ظلمت نوشتهاند وندر آن اندیشهی دیوار سازان میدهد تصویر دیر گاهی هست دیر گاهی هست دیر گاهی هست میخوانم در بطون عالم اعداد بیمر در دل تاریکی بیمار در بطون عالم اعداد بیمر در دل تاریکی بیمار چند رفته سالهای دور و از هم فاصله جسته که بزور دستهای ما به گرد ما میروند این بی زبان دیوارها بالا میروند این بی زبان دیوارها بالا در بطون عالم اعداد بیمر در دل تاریکی بیمار در بطون عالم اعداد بیمر در دل تاریکی بیمار چند رفته سالهای دور و از هم فاصله جسته که بزور دستهای ما به گرد ما میروند این بی زبان دیوارها بالا میروند این بی زبان دیوارها بالا
-
تنظیم کننده قطعه 2سرور زرهگر
-
متن ترانه قطعه 2میتراود مهتابمیدرخشد شبتابنیست یک دم شکند خواب به چشم کس و لیکغم این خفتهی چندخواب در چشم ترم میشکندنگران با من استاده سحرصبح میخواهد از منکز مبارک دم اوآورم این قوم به جان باخته را بلکه خبردر جگر لیکن خاریاز ره این سفرم میشکنددستها میسایمتا دری بگشایمبه عبث میپایمکه به در کس آیددر و دیوار به هم ریختهشانبر سرم میشکندمیتراود مهتاب میدرخشد شبتاب نیست یک دم شکند خواب به چشم کس و لیک غم این خفتهی چند خواب در چشم ترم میشکند غم این خفتهی چند خواب در چشم ترم میشکند نگران با من استاده سحر صبح میخواهد از من کز مبارک دم او آورم این قوم به جان باخته را بلکه خبر در جگر لیکن خاری از ره این سفرم میشکند در جگر لیکن خاری از ره این سفرم میشکند دستها میسایم تا دری بگشایم به عبث میپایم که به در کس آید در و دیوار به هم ریختهشان بر سرم میشکند در و دیوار به هم ریختهشان بر سرم میشکند میتراود مهتاب میدرخشد شبتاب نیست یک دم شکند خواب به چشم کس و لیک غم این خفتهی چند خواب در چشم ترم میشکند غم این خفتهی چند خواب در چشم ترم میشکند
-
تنظیم کننده قطعه 3سرور زرهگر
-
تنظیم کننده قطعه 4سرور زرهگر