آلبوم موسیقی شبت خوش باد من رفتم اثر علی تفرشی
Have A Good Night I Am Leaving by Ali Tafreshi Music Album
- فرمت: Audio Disc
- نوع بسته بندی: شیشه
- تعداد دیسک: یک
- ناشر: آوای سوته دلان
- نام خواننده و صاحب اثر: علی تفرشی
- سال تولید: 1394
- مرجع صادر کننده: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
- نوازندگان: پیانو: رضا تاجبخش، بهرام دهقانیار - گیتار: فیروز ویسانلو - گیتار الکتریک: امید حجت - گیتار باس: بابک ریاحی پور، دارا دارایی - ساکسیفون: هومن نامداری - کاخن، بندیر، پرکاشن: همایون نصیری - درامز: بهنام ابطحی - تار و سه تار: آزاد میرزا پور - قانون: صدا سدیفی - نی: داوود ورزیده: تنبک، دف و دایره: بابک بنی حسینی - عود: محمد رضا آقایی - کمانچه: علی تفرشی
- شماره پروانه یا مجوز: 94-8752
- متن ترانه قطعه 6: دیر آمدی ای نگار سرمست زودت ندهیم دامن از دست از رای تو سر نمیتوان تافت وز روی تو در نمیتوان بست بر آتش عشقت آب تدبیر چندان که زدیم باز ننشست از پیش تو راه رفتنم نیست چون ماهی اوفتاده در شست ای سرو بلند بوستانی در پیش درخت قامتت پست بیچاره کسی که از تو ببرید آسوده تنی که با تو پیوست ور سر ننهی در آستانش دیگر چه کنی دری دگر هست دیر آمدی ای نگار سرمست زودت ندهیم دامن از دست از رای تو سر نمیتوان تافت وز روی تو در نمیتوان بست بر آتش عشقت آب تدبیر چندان که زدیم باز ننشست از پیش تو راه رفتنم نیست چون ماهی اوفتاده در شست دیر آمدی ای نگار سرمست زودت ندهیم دامن از دست از رای تو سر نمیتوان تافت وز روی تو در نمیتوان بست ای سرو بلند بوستانی در پیش درخت قامتت پست بیچاره کسی که از تو ببرید آسوده تنی که با تو پیوست ور سر ننهی در آستانش دیگر چه کنی دری دگر هست ور سر ننهی در آستانش دیگر چه کنی دری دگر هست دیر آمدی ای نگار سرمست زودت ندهیم دامن از دست از رای تو سر نمیتوان تافت وز روی تو در نمیتوان بست
- آهنگساز قطعه 8: علی تفرشی
- متن ترانه قطعه 5: تا خیال دلکشت گل ریخت در آغوش چشم صد بهارم نقش زد بر پردهی گل پوش چشم مردم بیگانه را یارای دیدار تو نیست خفتهای چون روشنایی گرچه در آغوش چشم وقت آن آمد که ساغر پر کنیم از خون دل کز می لعلت تهی شد جام حسرت نوش چشم چشم و دل نادیده بر آن حسم پنهان عاشقاند آفرین بر بینش دل، آفرین بر هوش چشم آتش رخساره روشن کن شبی، ای برق عشق تا چراغی بر کنم در خانهی خاموش چشم مژدهی دیدار میآرند یا پیغام دوست؟ اشک شوق امشب چه میگوید نهان در گوش چشم؟ میرسد هر صبح بانگ دلنوازت، ناز گوش میکشم هر شب شراب چشم مستت، نوش چشم در غبار راه او، ای سایه بینا شو، که من منت صد توتیا دارم ازو بر دوش چشم خفتهای چون روشنایی گر چه در آغوش چشم تا خیال دلکشت گل ریخت در آغوش چشم صد بهارم نقش زد بر پردهی گل پوش چشم مردم بیگانه را یارای دیدار تو نیست خفتهای چون روشنایی گرچه در آغوش چشم خفتهای چون روشنایی گرچه در آغوش چشم وقت آن آمد که ساغر پر کنیم از خون دل کز می لعلت تهی شد جام حسرت نوش چشم چشم و دل نادیده بر آن حسم پنهان عاشقاند آفرین بر بینش دل، آفرین بر هوش چشم آفرین بر بینش دل، آفرین بر هوش چشم آتش رخساره روشن کن شبی، ای برق عشق تا چراغی بر کنم در خانهی خاموش چشم مژدهی دیدار میآرند یا پیغام دوست؟ اشک شوق امشب چه میگوید نهان در گوش چشم؟ اشک شوق امشب چه میگوید نهان در گوش چشم؟ میرسد هر صبح بانگ دلنوازت، ناز گوش میکشم هر شب شراب چشم مستت، نوش چشم در غبار راه او، ای سایه بینا شو، که من منت صد توتیا دارم ازو بر دوش چشم منت صد توتیا دارم ازو بر دوش چشم تا خیال دلکشت گل ریخت در آغوش چشم صد بهارم نقش زد بر پردهی گل پوش چشم مردم بیگانه را یارای دیدار تو نیست خفتهای چون روشنایی گر چه در آغوش چشم خفتهای چون روشنایی گر چه در آغوش چشم
- ترانه سرا قطعه 9: عراقی
- آهنگساز قطعه 9: علی تفرشی
- متن ترانه قطعه 4: تو خورشیدی و یا زهره و یا ماهی نمیدانم وزین سرگشته مجنون چه میخواهی نمیدانم در این درگاه بیچونی همه لطف است و موزونی چه صحرایی چه خضرایی چه درگاهی نمیدانم نمیدانم زهی دریای بیساحل پر از ماهی درون دل چنین دریا ندیدستم چنین ماهی نمیدانم هزاران جان یعقوبی همی سوزد از این خوبی چرا ای یوسف خوبان چرا ای یوسف خوبان در این چاهی نمیدانم خمش کن کز سخن چینی همیشه غرق تلوینی دمی هویی دمی هایی دمی آهی نمیدانم نمیدانم نمیدانم تو خورشیدی و یا زهره و یا ماهی نمیدانم وزین سرگشته مجنون چه میخواهی نمیدانم در این درگاه بیچونی همه لطف است و موزونی چه صحرایی چه خضرایی چه درگاهی نمیدانم نمیدانم زهی دریای بیساحل پر از ماهی درون دل چنین دریا ندیدستم چنین ماهی نمیدانم زهی دریای بیساحل پر از ماهی درون دل چنین دریا ندیدستم چنین ماهی نمیدانم هزاران جان یعقوبی همی سوزد از این خوبی هزاران جان یعقوبی همی سوزد از این خوبی چرا ای یوسف خوبان چرا ای یوسف خوبان در این چاهی نمیدانم چرا ای یوسف خوبان چرا ای یوسف خوبان در این چاهی نمیدانم خمش کن کز سخن چینی همیشه غرق تلوینی دمی هویی دمی هایی دمی آهی نمیدانم نمیدانم نمیدانم
- نام قطعه 9: شبت خوش باد من رفتم
- نام قطعه 5: آغوش چشم
- آهنگساز قطعه 5: علی تفرشی
- تنظیم کننده قطعه 5: علی تفرشی
- نام قطعه 6: نگار سرمست
- آهنگساز قطعه 6: علی تفرشی
- ترانه سرا قطعه 6: سعدی
- تنظیم کننده قطعه 6: علی تفرشی
- ترانه سرا قطعه 8: مولانا
- نام قطعه 8: پاره آتش
- آهنگساز قطعه 1: علی تفرشی
- ترانه سرا قطعه 2: عطار
- آهنگساز قطعه 2: علی تفرشی
- نام قطعه 2: راز
- نام قطعه 7: این کیست این
- آهنگساز قطعه 4: علی تفرشی
- ترانه سرا قطعه 1: مولانا
- آهنگساز قطعه 7: علی تفرشی
- نام قطعه 1: دولت عشق
- متن ترانه قطعه 7: این کیست این؟ شیرین و زیبا آمده سرمست و نعلین در بغل در خانهی ما آمده خانه در او حیران شده اندیشه سرگردان شده صد عقل و جان اندر پیاش بی دست و بی پا آمده ای معدن آتش بیا آتش چه میجویی ز ما والله که مکر است و دغا ای نا گه این جا آمده شاد آمدی شاد آمدی جادو و استاد آمدی چون هدهد پیغامبری از پیش عنقا آمده خاموش کن خاموش کن از راه دیگر جوش کن ای دود آتشهای تو سودای سر ها آمده این کیست این؟ این کیست این؟ شیرین و زیبا آمده سرمست و نعلین در بغل در خانهی ما آمده خانه در او حیران شده اندیشه سرگردان شده صد عقل و جان اندر پیاش بی دست و بی پا آمده ای معدن آتش بیا آتش چه میجویی ز ما والله که مکر است و دغا ای نا گه این جا آمده شاد آمدی شاد آمدی جادو و استاد آمدی چون هدهد پیغامبری از پیش عنقا آمده خاموش کن خاموش کن از راه دیگر جوش کن ای دود آتشهای تو سودای سر ها آمده این کیست این؟ این کیست این؟ شیرین و زیبا آمده سرمست و نعلین در بغل در خانهی ما آمده خانه در او حیران شده اندیشه سرگردان شده صد عقل و جان اندر پیاش بی دست و بی پا آمده این کیست این؟ این کیست این؟
- ترانه سرا قطعه 3: سعدی
- ترانه سرا قطعه 7: مولانا
- تنظیم کننده قطعه 7: علی تفرشی
- نام قطعه 3: سرمست
- نام قطعه 4: سرگشته
- ترانه سرا قطعه 5: ابتهاج
- متن ترانه قطعه 8: تیز دوم تیز دوم تا به سواران برسم نیست شوم نیست شوم تا برِ جانان برسم خوش شده ام خوش شده ام پاره آتش شده ام خانه بسوزم بروم تا به بیابان برسم خاک شوم خاک شوم تا ز تو سرسبز شوم آب شوم سجده کنان تا به گلستان برسم عالم این خاک و هوا گوهر کفر است و فنا در دل کفر آمدهام تا که به ایمان برسم آن شه موزون جهان عاشق موزون طلبد شد رخ من سکه زر تا که به میزان برسم خوش شدهام خوش شدهام پارهی آتش شدهام تیز دوم تیز دوم تا به سواران برسم نیست شوم نیست شوم تا برِ جانان برسم خوش شده ام خوش شده ام پاره آتش شده ام خانه بسوزم بروم تا به بیابان برسم خاک شوم خاک شوم تا ز تو سرسبز شوم آب شوم سجده کنان تا به گلستان برسم عالم این خاک و هوا گوهر کفر است و فنا در دل کفر آمدهام تا که به ایمان برسم آن شه موزون جهان عاشق موزون طلبد شد رخ من سکه زر تا که به میزان برسم تیز دوم تیز دوم تا به سواران برسم نیست شوم نیست شوم تا برِ جانان برسم خوش شدهام خوش شدهام پارهی آتش شدهام خانه بسوزم بروم تا به بیابان برسم
- ترانه سرا قطعه 4: مولانا
- تنظیم کننده قطعه 8: علی تفرشی
- تنظیم کننده قطعه 1: علی تفرشی
- متن ترانه قطعه 3: سرمست درآمد سرمست درآمد از درم دوست لب خنده زنان چو غنچه در پوست چون دیدمش آن خط نگارین در خود به غلط شدم که این اوست که این اوست پیش قدمش به سر دویدم در پای فتادمش که ای دوست یک باره به ترک ما بگفتی زنهار نگویی نگویی این نه نیکوست چشمش به کرشمه گفت با من در نرگس مست من چه آهوست گفتم همه دلبریست لیکن اینست که بیوفا و بدخوست سرمست درآمد سرمست درآمد سرمست درآمد سرمست درآمد از درم دوست لب خنده زنان چو غنچه در پوست سرمست درآمد از درم دوست لب خنده زنان چو غنچه در پوست چون دیدمش آن خط نگارین در خود به غلط شدم که این اوست که این اوست سرمست درآمد از درم دوست پیش قدمش به سر دویدم در پای فتادمش که ای دوست یک باره به ترک ما بگفتی زنهار نگویی نگویی این نه نیکوست چشمش به کرشمه گفت با من در نرگس مست من چه آهوست گفتم همه دلبریست لیکن اینست که بیوفا و بدخوست اینست که بیوفا و بدخوست سرمست درآمد سرمست درآمد از درم دوست
- متن ترانه قطعه 1: مرده بدم زنده شدم گریه بدم خنده شدم دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم دیده سیر است مرا جان دلیر است مرا زهرهی شیر است مرا زهرهی تابنده شدم گفت که تو مست نه ای رو کزین دست نه ای رفتم و سرمست شدم وز طرب آکنده شدم گفت که تو شمع شدی قبلهی این جمع شدی شمع نیام جمع نیام دود پراکنده شدم شکر کند خاک دژم از فلک و چرخ به خم کز نظر و گردش او نور پذیرنده شدم باش چو شطرنج روان خامش و خود جمله زبان کز رخ آن شاه جهان فرخ فرخنده شدم زهرهی شیر است مرا زهرهی تابنده شدم مرده بدم زنده شدم گریه بدم خنده شدم دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم دیده سیر است مرا جان دلیر است مرا زهرهی شیر است مرا زهرهی تابنده شدم گفت که تو مست نه ای رو کزین دست نه ای رفتم و سرمست شدم وز طرب آکنده شدم گفت که تو شمع شدی قبلهی این جمع شدی شمع نیام جمع نیام شمع نیام جمع نیام دود پراکنده شدم دود پراکنده شدم شکر کند خاک دژم از فلک و چرخ به خم کز نظر و گردش او نور پذیرنده شدم باش چو شطرنج روان خامش و خود جمله زبان کز رخ آن شاه جهان فرخ فرخنده شدم مرده بدم زنده شدم گریه بدم خنده شدم دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم دیده سیر است مرا جان دلیر است مرا زهرهی شیر است مرا زهرهی تابنده شدم
- تنظیم کننده قطعه 9: علی تفرشی
- متن ترانه قطعه 9: کجایی ای ز جان خوشتر شبت خوش باد من رفتم بیا در من خوشی بنگر شبت خوش باد من رفتم نگارا بر سر کویت دلم را هیچ اگر بینی ز من دل خسته یادآور شبت خوش باد من رفتم تو با عیش و طرب خوش باش من با ناله و زاری مرا کان نیست این بهتر شبت خوش باد من رفتم منم امروز بیچاره ز خان و مانم آواره نه دل در دست و نه دلبر شبت خوش باد من رفتم مرا گویی که ای عاشق نه ای وصل مرا لایق تو را چون نیستم در خور شبت خوش باد من رفتم همی گفتم که ناگاهی بمیرم در غم عشقت نکردی گفت من باور شبت خوش باد من رفتم کجایی ای ز جان خوشتر شبت خوش باد من رفتم بیا در من خوشی بنگر شبت خوش باد من رفتم نگارا بر سر کویت دلم را هیچ اگر بینی ز من دل خسته یادآور شبت خوش باد من رفتم تو با عیش و طرب خوش باش من با ناله و زاری مرا کان نیست این بهتر شبت خوش باد من رفتم منم امروز بیچاره ز خان و مانم آواره نه دل در دست و نه دلبر شبت خوش باد من رفتم مرا گویی که ای عاشق نه ای وصل مرا لایق تو را چون نیستم در خور شبت خوش باد من رفتم همی گفتم که ناگاهی بمیرم در غم عشقت نکردی گفت من باور شبت خوش باد من رفتم کجایی ای ز جان خوشتر شبت خوش باد من رفتم بیا در من خوشی بنگر شبت خوش باد من رفتم نگارا بر سر کویت دلم را هیچ اگر بینی ز من دل خسته یادآور شبت خوش باد من رفتم
- تنظیم کننده قطعه 2: علی تفرشی
- متن ترانه قطعه 2: رازها را در میان خواهم نهاد بی خبر سر در جهان خواهم نهاد گر بجنبد کاروان عاشقان پای پیش کاروان خواهم نهاد بر جهان چون صبح جان خواهم فشاند سر چو شمعی در میان خواهم نهاد گر قدم از خویش برخواهم گرفت از زمین بر آسمان خواهم نهاد با دل پر خون به امید وصال سر شبی بر آستان خواهم نهاد از زبان گوهر افشان در جهان طرفه گنجی جاودان خواهم نهاد رازها را در میان خواهم نهاد بی خبر سر در جهان خواهم نهاد گر بجنبد کاروان عاشقان پای پیش کاروان خواهم نهاد رازها را در میان خواهم نهاد بی خبر سر در جهان خواهم نهاد گر بجنبد کاروان عاشقان پای پیش کاروان خواهم نهاد بر جهان چون صبح جان خواهم فشاند سر چو شمعی در میان خواهم نهاد گر قدم از خویش برخواهم گرفت از زمین بر آسمان خواهم نهاد با دل پر خون به امید وصال سر شبی بر آستان خواهم نهاد از زبان گوهر افشان در جهان طرفه گنجی جاودان خواهم نهاد
- تنظیم کننده قطعه 3: علی تفرشی
- تنظیم کننده قطعه 4: علی تفرشی
کد محصول:1129807
قیمت : ناموجود
نقد و بررسی
آلبوم موسیقی شبت خوش باد من رفتم اثر علی تفرشی
Have A Good Night I Am Leaving by Ali Tafreshi Music Album
آلبوم موسیقی «شبت خوش باد من رفتم» جدیدترین آلبوم «علی تفرشی» است. این آلبوم 9 قطعه دارد و ترانه‌های آن را «مولانا»، «عطار»، «سعدی»، «عراقی» و «هوشنگ ابتهاج» سروده‌اند. تفرشی فعالیت خود را در سال 1368 با ورود به هنرستان موسیقی آغاز کرد و با ادامه تحصیل در دانشکده موسیقی با اخذ مدرک کارشناسی ارشد آهنگسازی فارغ التحصیل شد. وی کنسرت‌های متعددی با گروه‌های موسیقی پاپ تلفیقی و ارکستر سمفونیک تهران در داخل و خارج کشور به رهبری «نادر مشایخی»، «منوچهر صهبایی»، «محمد بیگلری پور» و «مجید انتظامی» اجرا کرده و در بسیاری از موسیقی‌های فیلم و سریال به عنوان خواننده و نوازنده کمانچه حضور داشته است. وی ساز کمانچه را نزد استادان «کامران داروغه» و «اردشیر کامکار» فرا گرفته و از محضر اساتیدی چون «فرهاد فخرالدینی»، «محمد سریر»، «حسن ریاحی»، «کامبیز روشن روان»، «تقی ضرابی»، «شاهین فرهت»، «محسن الهامیان» و «مصطفی کمال پورتراب» بهره برده است. علی تفرشی در متن کوتاهی درباره آلبوم می‌نویسد: «این اثر در شب‌های رویایی من چنگ به چنگ از سینه‌ام برخاسته و چه از این بهتر که تو نیز همراه شبانه‌های من باشی. شبت خوش باد من رفتم». آلبوم موسیقی «شبت خوش باد من رفتم» با صدای «علی تفرشی» در 9 قطعه با حمایت موسسه فرهنگی-هنری «ماهور» منتشر شده و در اختیار علاقه‌مندان به موسیقی پاپ قرار گرفته است.
مشخصات فنی
آلبوم موسیقی شبت خوش باد من رفتم اثر علی تفرشی
Have A Good Night I Am Leaving by Ali Tafreshi Music Album
مشخصات
-
فرمتAudio Disc
-
نوع بسته بندیشیشه
-
تعداد دیسکیک
-
ناشرآوای سوته دلان
-
نام خواننده و صاحب اثرعلی تفرشی
-
سال تولید1394
-
مرجع صادر کنندهوزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
-
نوازندگانپیانو: رضا تاجبخش، بهرام دهقانیار - گیتار: فیروز ویسانلو - گیتار الکتریک: امید حجت - گیتار باس: بابک ریاحی پور، دارا دارایی - ساکسیفون: هومن نامداری - کاخن، بندیر، پرکاشن: همایون نصیری - درامز: بهنام ابطحی - تار و سه تار: آزاد میرزا پور - قانون: صدا سدیفی - نی: داوود ورزیده: تنبک، دف و دایره: بابک بنی حسینی - عود: محمد رضا آقایی - کمانچه: علی تفرشی
-
شماره پروانه یا مجوز94-8752
-
متن ترانه قطعه 6دیر آمدی ای نگار سرمستزودت ندهیم دامن از دستاز رای تو سر نمیتوان تافتوز روی تو در نمیتوان بستبر آتش عشقت آب تدبیرچندان که زدیم باز ننشستاز پیش تو راه رفتنم نیستچون ماهی اوفتاده در شستای سرو بلند بوستانیدر پیش درخت قامتت پستبیچاره کسی که از تو ببریدآسوده تنی که با تو پیوستور سر ننهی در آستانشدیگر چه کنی دری دگر هستدیر آمدی ای نگار سرمست زودت ندهیم دامن از دست از رای تو سر نمیتوان تافت وز روی تو در نمیتوان بست بر آتش عشقت آب تدبیر چندان که زدیم باز ننشست از پیش تو راه رفتنم نیست چون ماهی اوفتاده در شست دیر آمدی ای نگار سرمست زودت ندهیم دامن از دست از رای تو سر نمیتوان تافت وز روی تو در نمیتوان بست ای سرو بلند بوستانی در پیش درخت قامتت پست بیچاره کسی که از تو ببرید آسوده تنی که با تو پیوست ور سر ننهی در آستانش دیگر چه کنی دری دگر هست ور سر ننهی در آستانش دیگر چه کنی دری دگر هست دیر آمدی ای نگار سرمست زودت ندهیم دامن از دست از رای تو سر نمیتوان تافت وز روی تو در نمیتوان بست
-
آهنگساز قطعه 8علی تفرشی
-
متن ترانه قطعه 5تا خیال دلکشت گل ریخت در آغوش چشمصد بهارم نقش زد بر پردهی گل پوش چشممردم بیگانه را یارای دیدار تو نیستخفتهای چون روشنایی گرچه در آغوش چشموقت آن آمد که ساغر پر کنیم از خون دلکز می لعلت تهی شد جام حسرت نوش چشمچشم و دل نادیده بر آن حسم پنهان عاشقاندآفرین بر بینش دل، آفرین بر هوش چشمآتش رخساره روشن کن شبی، ای برق عشقتا چراغی بر کنم در خانهی خاموش چشممژدهی دیدار میآرند یا پیغام دوست؟اشک شوق امشب چه میگوید نهان در گوش چشم؟میرسد هر صبح بانگ دلنوازت، ناز گوشمیکشم هر شب شراب چشم مستت، نوش چشمدر غبار راه او، ای سایه بینا شو، که منمنت صد توتیا دارم ازو بر دوش چشمخفتهای چون روشنایی گر چه در آغوش چشمتا خیال دلکشت گل ریخت در آغوش چشم صد بهارم نقش زد بر پردهی گل پوش چشم مردم بیگانه را یارای دیدار تو نیست خفتهای چون روشنایی گرچه در آغوش چشم خفتهای چون روشنایی گرچه در آغوش چشم وقت آن آمد که ساغر پر کنیم از خون دل کز می لعلت تهی شد جام حسرت نوش چشم چشم و دل نادیده بر آن حسم پنهان عاشقاند آفرین بر بینش دل، آفرین بر هوش چشم آفرین بر بینش دل، آفرین بر هوش چشم آتش رخساره روشن کن شبی، ای برق عشق تا چراغی بر کنم در خانهی خاموش چشم مژدهی دیدار میآرند یا پیغام دوست؟ اشک شوق امشب چه میگوید نهان در گوش چشم؟ اشک شوق امشب چه میگوید نهان در گوش چشم؟ میرسد هر صبح بانگ دلنوازت، ناز گوش میکشم هر شب شراب چشم مستت، نوش چشم در غبار راه او، ای سایه بینا شو، که من منت صد توتیا دارم ازو بر دوش چشم منت صد توتیا دارم ازو بر دوش چشم تا خیال دلکشت گل ریخت در آغوش چشم صد بهارم نقش زد بر پردهی گل پوش چشم مردم بیگانه را یارای دیدار تو نیست خفتهای چون روشنایی گر چه در آغوش چشم خفتهای چون روشنایی گر چه در آغوش چشم
-
ترانه سرا قطعه 9عراقی
-
آهنگساز قطعه 9علی تفرشی
-
متن ترانه قطعه 4تو خورشیدی و یا زهره و یا ماهی نمیدانموزین سرگشته مجنون چه میخواهی نمیدانمدر این درگاه بیچونی همه لطف است و موزونیچه صحرایی چه خضرایی چه درگاهی نمیدانم نمیدانمزهی دریای بیساحل پر از ماهی درون دلچنین دریا ندیدستم چنین ماهی نمیدانمهزاران جان یعقوبی همی سوزد از این خوبیچرا ای یوسف خوبان چرا ای یوسف خوباندر این چاهی نمیدانمخمش کن کز سخن چینی همیشه غرق تلوینیدمی هویی دمی هایی دمی آهی نمیدانمنمیدانم نمیدانمتو خورشیدی و یا زهره و یا ماهی نمیدانم وزین سرگشته مجنون چه میخواهی نمیدانم در این درگاه بیچونی همه لطف است و موزونی چه صحرایی چه خضرایی چه درگاهی نمیدانم نمیدانم زهی دریای بیساحل پر از ماهی درون دل چنین دریا ندیدستم چنین ماهی نمیدانم زهی دریای بیساحل پر از ماهی درون دل چنین دریا ندیدستم چنین ماهی نمیدانم هزاران جان یعقوبی همی سوزد از این خوبی هزاران جان یعقوبی همی سوزد از این خوبی چرا ای یوسف خوبان چرا ای یوسف خوبان در این چاهی نمیدانم چرا ای یوسف خوبان چرا ای یوسف خوبان در این چاهی نمیدانم خمش کن کز سخن چینی همیشه غرق تلوینی دمی هویی دمی هایی دمی آهی نمیدانم نمیدانم نمیدانم
-
نام قطعه 9شبت خوش باد من رفتم
-
نام قطعه 5آغوش چشم
-
آهنگساز قطعه 5علی تفرشی
-
تنظیم کننده قطعه 5علی تفرشی
-
نام قطعه 6نگار سرمست
-
آهنگساز قطعه 6علی تفرشی
-
ترانه سرا قطعه 6سعدی
-
تنظیم کننده قطعه 6علی تفرشی
-
ترانه سرا قطعه 8مولانا
-
نام قطعه 8پاره آتش
-
آهنگساز قطعه 1علی تفرشی
-
ترانه سرا قطعه 2عطار
-
آهنگساز قطعه 2علی تفرشی
-
نام قطعه 2راز
-
نام قطعه 7این کیست این
-
آهنگساز قطعه 4علی تفرشی
-
ترانه سرا قطعه 1مولانا
-
آهنگساز قطعه 7علی تفرشی
-
نام قطعه 1دولت عشق
-
متن ترانه قطعه 7این کیست این؟شیرین و زیبا آمدهسرمست و نعلین در بغلدر خانهی ما آمدهخانه در او حیران شدهاندیشه سرگردان شدهصد عقل و جان اندر پیاشبی دست و بی پا آمدهای معدن آتش بیاآتش چه میجویی ز ماوالله که مکر است و دغاای نا گه این جا آمدهشاد آمدی شاد آمدیجادو و استاد آمدیچون هدهد پیغامبریاز پیش عنقا آمدهخاموش کن خاموش کناز راه دیگر جوش کنای دود آتشهای توسودای سر ها آمدهاین کیست این؟ این کیست این؟ شیرین و زیبا آمده سرمست و نعلین در بغل در خانهی ما آمده خانه در او حیران شده اندیشه سرگردان شده صد عقل و جان اندر پیاش بی دست و بی پا آمده ای معدن آتش بیا آتش چه میجویی ز ما والله که مکر است و دغا ای نا گه این جا آمده شاد آمدی شاد آمدی جادو و استاد آمدی چون هدهد پیغامبری از پیش عنقا آمده خاموش کن خاموش کن از راه دیگر جوش کن ای دود آتشهای تو سودای سر ها آمده این کیست این؟ این کیست این؟ شیرین و زیبا آمده سرمست و نعلین در بغل در خانهی ما آمده خانه در او حیران شده اندیشه سرگردان شده صد عقل و جان اندر پیاش بی دست و بی پا آمده این کیست این؟ این کیست این؟
-
ترانه سرا قطعه 3سعدی
-
ترانه سرا قطعه 7مولانا
-
تنظیم کننده قطعه 7علی تفرشی
-
نام قطعه 3سرمست
-
نام قطعه 4سرگشته
-
ترانه سرا قطعه 5ابتهاج
-
متن ترانه قطعه 8تیز دوم تیز دوم تا به سواران برسمنیست شوم نیست شوم تا برِ جانان برسمخوش شده ام خوش شده ام پاره آتش شده امخانه بسوزم بروم تا به بیابان برسمخاک شوم خاک شوم تا ز تو سرسبز شومآب شوم سجده کنان تا به گلستان برسمعالم این خاک و هوا گوهر کفر است و فنادر دل کفر آمدهام تا که به ایمان برسمآن شه موزون جهان عاشق موزون طلبدشد رخ من سکه زر تا که به میزان برسمخوش شدهام خوش شدهام پارهی آتش شدهامتیز دوم تیز دوم تا به سواران برسم نیست شوم نیست شوم تا برِ جانان برسم خوش شده ام خوش شده ام پاره آتش شده ام خانه بسوزم بروم تا به بیابان برسم خاک شوم خاک شوم تا ز تو سرسبز شوم آب شوم سجده کنان تا به گلستان برسم عالم این خاک و هوا گوهر کفر است و فنا در دل کفر آمدهام تا که به ایمان برسم آن شه موزون جهان عاشق موزون طلبد شد رخ من سکه زر تا که به میزان برسم تیز دوم تیز دوم تا به سواران برسم نیست شوم نیست شوم تا برِ جانان برسم خوش شدهام خوش شدهام پارهی آتش شدهام خانه بسوزم بروم تا به بیابان برسم
-
ترانه سرا قطعه 4مولانا
-
تنظیم کننده قطعه 8علی تفرشی
-
تنظیم کننده قطعه 1علی تفرشی
-
متن ترانه قطعه 3سرمست درآمدسرمست درآمد از درم دوستلب خنده زنان چو غنچه در پوستچون دیدمش آن خط نگاریندر خود به غلط شدم که این اوستکه این اوستپیش قدمش به سر دویدمدر پای فتادمش که ای دوستیک باره به ترک ما بگفتیزنهار نگویی نگویی این نه نیکوستچشمش به کرشمه گفت با مندر نرگس مست من چه آهوستگفتم همه دلبریست لیکناینست که بیوفا و بدخوستسرمست درآمد سرمست درآمد سرمست درآمد سرمست درآمد از درم دوست لب خنده زنان چو غنچه در پوست سرمست درآمد از درم دوست لب خنده زنان چو غنچه در پوست چون دیدمش آن خط نگارین در خود به غلط شدم که این اوست که این اوست سرمست درآمد از درم دوست پیش قدمش به سر دویدم در پای فتادمش که ای دوست یک باره به ترک ما بگفتی زنهار نگویی نگویی این نه نیکوست چشمش به کرشمه گفت با من در نرگس مست من چه آهوست گفتم همه دلبریست لیکن اینست که بیوفا و بدخوست اینست که بیوفا و بدخوست سرمست درآمد سرمست درآمد از درم دوست
-
متن ترانه قطعه 1مرده بدم زنده شدمگریه بدم خنده شدمدولت عشق آمد و مندولت پاینده شدمدیده سیر است مراجان دلیر است مرازهرهی شیر است مرازهرهی تابنده شدمگفت که تو مست نه ایرو کزین دست نه ایرفتم و سرمست شدموز طرب آکنده شدمگفت که تو شمع شدیقبلهی این جمع شدیشمع نیام جمع نیامدود پراکنده شدمشکر کند خاک دژماز فلک و چرخ به خمکز نظر و گردش اونور پذیرنده شدمباش چو شطرنج روانخامش و خود جمله زبانکز رخ آن شاه جهانفرخ فرخنده شدمزهرهی شیر استمرا زهرهی تابنده شدممرده بدم زنده شدم گریه بدم خنده شدم دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم دیده سیر است مرا جان دلیر است مرا زهرهی شیر است مرا زهرهی تابنده شدم گفت که تو مست نه ای رو کزین دست نه ای رفتم و سرمست شدم وز طرب آکنده شدم گفت که تو شمع شدی قبلهی این جمع شدی شمع نیام جمع نیام شمع نیام جمع نیام دود پراکنده شدم دود پراکنده شدم شکر کند خاک دژم از فلک و چرخ به خم کز نظر و گردش او نور پذیرنده شدم باش چو شطرنج روان خامش و خود جمله زبان کز رخ آن شاه جهان فرخ فرخنده شدم مرده بدم زنده شدم گریه بدم خنده شدم دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم دیده سیر است مرا جان دلیر است مرا زهرهی شیر است مرا زهرهی تابنده شدم
-
تنظیم کننده قطعه 9علی تفرشی
-
متن ترانه قطعه 9کجایی ای ز جان خوشتر شبت خوش باد من رفتمبیا در من خوشی بنگر شبت خوش باد من رفتمنگارا بر سر کویت دلم را هیچ اگر بینیز من دل خسته یادآور شبت خوش باد من رفتمتو با عیش و طرب خوش باش من با ناله و زاریمرا کان نیست این بهتر شبت خوش باد من رفتممنم امروز بیچاره ز خان و مانم آوارهنه دل در دست و نه دلبر شبت خوش باد من رفتممرا گویی که ای عاشق نه ای وصل مرا لایقتو را چون نیستم در خور شبت خوش باد من رفتمهمی گفتم که ناگاهی بمیرم در غم عشقتنکردی گفت من باور شبت خوش باد من رفتمکجایی ای ز جان خوشتر شبت خوش باد من رفتم بیا در من خوشی بنگر شبت خوش باد من رفتم نگارا بر سر کویت دلم را هیچ اگر بینی ز من دل خسته یادآور شبت خوش باد من رفتم تو با عیش و طرب خوش باش من با ناله و زاری مرا کان نیست این بهتر شبت خوش باد من رفتم منم امروز بیچاره ز خان و مانم آواره نه دل در دست و نه دلبر شبت خوش باد من رفتم مرا گویی که ای عاشق نه ای وصل مرا لایق تو را چون نیستم در خور شبت خوش باد من رفتم همی گفتم که ناگاهی بمیرم در غم عشقت نکردی گفت من باور شبت خوش باد من رفتم کجایی ای ز جان خوشتر شبت خوش باد من رفتم بیا در من خوشی بنگر شبت خوش باد من رفتم نگارا بر سر کویت دلم را هیچ اگر بینی ز من دل خسته یادآور شبت خوش باد من رفتم
-
تنظیم کننده قطعه 2علی تفرشی
-
متن ترانه قطعه 2رازها را در میان خواهم نهادبی خبر سر در جهان خواهم نهادگر بجنبد کاروان عاشقانپای پیش کاروان خواهم نهادبر جهان چون صبح جان خواهم فشاندسر چو شمعی در میان خواهم نهادگر قدم از خویش برخواهم گرفتاز زمین بر آسمان خواهم نهادبا دل پر خون به امید وصالسر شبی بر آستان خواهم نهاداز زبان گوهر افشان در جهانطرفه گنجی جاودان خواهم نهادرازها را در میان خواهم نهاد بی خبر سر در جهان خواهم نهاد گر بجنبد کاروان عاشقان پای پیش کاروان خواهم نهاد رازها را در میان خواهم نهاد بی خبر سر در جهان خواهم نهاد گر بجنبد کاروان عاشقان پای پیش کاروان خواهم نهاد بر جهان چون صبح جان خواهم فشاند سر چو شمعی در میان خواهم نهاد گر قدم از خویش برخواهم گرفت از زمین بر آسمان خواهم نهاد با دل پر خون به امید وصال سر شبی بر آستان خواهم نهاد از زبان گوهر افشان در جهان طرفه گنجی جاودان خواهم نهاد
-
تنظیم کننده قطعه 3علی تفرشی
-
تنظیم کننده قطعه 4علی تفرشی