آلبوم موسیقی رسوای زمانه - علیرضا قربانی
آلبوم موسیقی رسوای زمانه - علیرضا قربانی
- فرمت: Audio Disc
- نوع بسته بندی: دیجی پک
- تعداد دیسک: یک
- ناشر: آوای باربد
- سال تولید: 1387
- مرجع صادر کننده: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
- نوازندگان: بابک شهرکی، وحید وفایی، ناصر رحیمی، ایمان جعفری پویان، سامان احتشامی، حسین فاضل، بهزاد رواقی، فضلالله شهرکی، محمد رجبی، فرهاد عندلیبی، بهنام شهرکی، رضا محمدی، علی زارع
- شماره پروانه یا مجوز: 6056
- خلاصه: ترانهسرا: حافظ، مولانا، بهادر یگانه، تورج نگهبان آهنگساز: همایون خرم ترانهسرا: حافظ، مولانا، بهادر یگانه، تورج نگهبان آهنگساز: همایون خرم
- متن ترانه قطعه 5: نی حدیث راه پر خون میکند قصههای عشق مجنون میکند در غم ما روزها بی گاه شد روزها با سوزها همراه شد روزها گر رفت گو رو باک نیست تو بمان تو بمان ای آن که چون تو پاک نیست تو بمان ای آن که چون تو پاک نیست شمع و پروانه منم مست می خانه منم رسوای زمانه منم دیوانه منم یار پیمانه منم از خود بیگانه منم چون باد صبا در به درم با عشق و جنون هم سفرم شمع شب بی سحرم از خود نبود خبرم تو ای خدای من شنو نوای من زمین و آسمان تو میلرزد به زیر پای من مه و ستارگان تو میسوزد به نالههای من وای از این شیدا دل من مست و بی پروا دل من مجنون هر صحرا دل من رسوا دل من رسوا دل من لالهی تنها دل من داغ حسرتها دل من سرمایهی سودا دل من خاک سر پروانه منم خون دل پیمانه منم چون شور ترانه تویی چون آه شبانه منم نی حدیث راه پر خون میکند قصههای عشق مجنون میکند در غم ما روزها بی گاه شد روزها با سوزها همراه شد روزها گر رفت گو رو باک نیست تو بمان تو بمان ای آن که چون تو پاک نیست تو بمان ای آن که چون تو پاک نیست شمع و پروانه منم مست می خانه منم رسوای زمانه منم دیوانه منم یار پیمانه منم از خود بیگانه منم رسوای زمانه منم دیوانه منم رسوای زمانه منم دیوانه منم چون باد صبا در به درم با عشق و جنون هم سفرم شمع شب بی سحرم از خود نبود خبرم رسوای زمانه منم دیوانه منم رسوای زمانه منم دیوانه منم تو ای خدای من شنو نوای من زمین و آسمان تو میلرزد به زیر پای من مه و ستارگان تو میسوزد به نالههای من رسوای زمانه منم دیوانه منم وای از این شیدا دل من مست و بی پروا دل من مجنون هر صحرا دل من رسوا دل من رسوا دل من لالهی تنها دل من داغ حسرتها دل من سرمایهی سودا دل من رسوا دل من رسوا دل من خاک سر پروانه منم خون دل پیمانه منم چون شور ترانه تویی چون آه شبانه منم رسوای زمانه منم دیوانه منم
- مدت زمان قطعه 4: 05:58
- متن ترانه قطعه 4: غمگین چو پاییزم از من بگذر شعری غم انگیزم از من بگذر سر تا به پا عشقم دردم سوزم بگذشته در آتش همچون روزم بگذار ای بی خبر بسوزم چون شمعی تا سحر بسوزم دیگر ای مه به حال خسته بگذارم بگذر و با دل شکسته بگذارم بگذر از من تا به سوز دل بسوزم آه در غم این عشق بی حاصل بسوزم بگذر تا در شرار من نسوزی بی پروا در کنار من نسوزی همچون شمعی به تیره شبها میدانی عشق ما ثمر ندارد غیر از غم حاصلی دگر ندارد بگذر زین قصهی غم افزا غمگین چو پاییزم از من بگذر شعری غم انگیزم از من بگذر سر تا به پا عشقم دردم سوزم بگذشته در آتش همچون روزم غمگین چو پاییزم از من بگذر شعری غم انگیزم از من بگذر بگذار ای بی خبر بسوزم چون شمعی تا سحر بسوزم بگذار ای بی خبر بسوزم چون شمعی تا سحر بسوزم دیگر ای مه به حال خسته بگذارم بگذر و با دل شکسته بگذارم دیگر ای مه به حال خسته بگذارم بگذر و با دل شکسته بگذارم بگذر از من تا به سوز دل بسوزم آه در غم این عشق بی حاصل بسوزم بگذر از من تا به سوز دل بسوزم آه در غم این عشق بی حاصل بسوزم بگذر تا در شرار من نسوزی بی پروا در کنار من نسوزی همچون شمعی به تیره شبها میدانی عشق ما ثمر ندارد غیر از غم حاصلی دگر ندارد بگذر زین قصهی غم افزا غمگین چو پاییزم از من بگذر شعری غم انگیزم از من بگذر سر تا به پا عشقم دردم سوزم بگذشته در آتش همچون روزم غمگین چو پاییزم از من بگذر شعری غم انگیزم از من بگذر
- نام قطعه 5: رسوای زمانه
- مدت زمان قطعه 5: 08:18
- نام قطعه 6: بداهه نوازی ویولن (مخالف سه گاه)
- مدت زمان قطعه 6: 06:15
- مدت زمان قطعه 2: 07:06
- ترانه سرا قطعه 2: حافظ
- نام قطعه 2: قند پارسی
- نام قطعه 7: فراق
- مدت زمان قطعه 1: 07:24
- ترانه سرا قطعه 1: بهادر یگانه
- مدت زمان قطعه 7: 07:01
- نام قطعه 1: راز دل
- متن ترانه قطعه 7: زبان خامه ندارد سر بیان فراق وگرنه شرح دهم با تو داستان فراق دریغ مدت عمرم که بر امید وصال به سر رسید و نیامد به سر زمان فراق سری که بر سر گردون به فخر میسودم به راستان که نهادم بر آستان فراق چگونه باز کنم بال در هوای وصال که ریخت مرغ دلم پر که ریخت مرغ دلم پر در آشیان فراق کنون چه چاره که در بحر غم به گردابی فتاد زورق صبرم ز بادبان فراق به گردابی فتاد به گردابی فتاد اگر به دست من افتد فراق را بکشم که روز هجر سیه باد که روز هجر سیه باد که روز هجر سیه باد و خان و مان فراق که روز هجر سیه باد زبان خامه ندارد سر بیان فراق وگرنه شرح دهم با تو داستان فراق دریغ مدت عمرم که بر امید وصال به سر رسید و نیامد به سر زمان فراق سری که بر سر گردون به فخر میسودم به راستان که نهادم بر آستان فراق چگونه باز کنم بال در هوای وصال که ریخت مرغ دلم پر که ریخت مرغ دلم پر در آشیان فراق کنون چه چاره که در بحر غم به گردابی فتاد زورق صبرم ز بادبان فراق به گردابی فتاد به گردابی فتاد زورق صبرم ز بادبان فراق اگر به دست من افتد فراق را بکشم اگر به دست من افتد فراق را بکشم که روز هجر سیه باد که روز هجر سیه باد که روز هجر سیه باد و خان و مان فراق سری که بر سر گردون به فخر میسودم به راستان که نهادم بر آستان فراق چگونه باز کنم بال در هوای وصال که ریخت مرغ دلم پر که ریخت مرغ دلم پر در آشیان فراق که روز هجر سیه باد که روز هجر سیه باد و خان و مان فراق
- ترانه سرا قطعه 3: حافظ
- ترانه سرا قطعه 7: حافظ
- نام قطعه 3: ساز و آواز ماهور
- مدت زمان قطعه 3: 12:55
- نام قطعه 4: از من بگذر
- ترانه سرا قطعه 5: بهادر یگانه
- ترانه سرا قطعه 4: تورج نگهبان
- متن ترانه قطعه 3: به تیغم گر کشد دستش نگیرم و گر تیرم زند منت پذیرم کمان ابرویت را گو بزن تیر که پیش دست و بازویت بمیرم غم گیتی گر از پایم درآرد به جز ساغر چه باشد دستگیرم به فریادم رس ای پیر خرابات به یک جرعه جوانم کن که پیرم به گیسوی تو خوردم دوش سوگند که من از پای تو سر بر نگیرم برا ای آفتاب صبح امیدم که در دست شب هجران اسیرم به تیغم گر کشد دستش نگیرم و گر تیرم زند منت پذیرم کمان ابرویت را گو بزن تیر که پیش دست و بازویت بمیرم غم گیتی گر از پایم درآرد به جز ساغر چه باشد دستگیرم به فریادم رس ای پیر خرابات به یک جرعه جوانم کن که پیرم به گیسوی تو خوردم دوش سوگند که من از پای تو سر بر نگیرم برا ای آفتاب صبح امیدم که در دست شب هجران اسیرم
- متن ترانه قطعه 1: ای بی وفا راز دل بشنو از خموشی من این سکوت مرا ناشنیده مگیر ای آشنا چشم دل بگشا حال من بنگر سوز و ساز دلم را ندیده مگیر امشب که تو در کنار منی غمگسار منی سایه از سر من تا سپیده مگیر ای اشک من خیز و پرده مشو پیش چشم ترم وقت دیدن او راه دیده مگیر دل دیوانهی من به غیر از محبت گناهی ندارد خدا داند شده چون مرغ طوفان که جز بی پناهی پناهی ندارد خدا داند منم آن ابر وحشی که در هر بیابان به تلخی سرشکی بیفشاند به جز این اشک سوزان دل نا امیدم گواهی ندارد خدا داند دلم گیرد هر زمان بهانهی تو سرم دارد شور جاودانهی تو روی دل بود به سوی آستانهی تو چو آید شب در میان تیرگیها گشاید پر روح من به شور و غوغا رو کند چو مرغ وحشی سوی خانه تو ای بی وفا راز دل بشنو از خموشی من این سکوت مرا ناشنیده مگیر ای آشنا چشم دل بگشا حال من بنگر سوز و ساز دلم را ندیده مگیر امشب که تو در کنار منی غمگسار منی سایه از سر من تا سپیده مگیر ای اشک من خیز و پرده مشو پیش چشم ترم وقت دیدن او راه دیده مگیر دل دیوانهی من به غیر از محبت گناهی ندارد خدا داند شده چون مرغ طوفان که جز بی پناهی پناهی ندارد خدا داند منم آن ابر وحشی که در هر بیابان به تلخی سرشکی بیفشاند به جز این اشک سوزان دل نا امیدم گواهی ندارد خدا داند ای بی وفا راز دل بشنو از خموشی من این سکوت مرا ناشنیده مگیر ای آشنا چشم دل بگشا حال من بنگر سوز و ساز دلم را ندیده مگیر دلم گیرد هر زمان بهانهی تو سرم دارد شور جاودانهی تو روی دل بود به سوی آستانهی تو چو آید شب در میان تیرگیها گشاید پر روح من به شور و غوغا رو کند چو مرغ وحشی سوی خانه تو ای بی وفا راز دل بشنو از خموشی من این سکوت مرا ناشنیده مگیر ای آشنا چشم دل بگشا حال من بنگر سوز و ساز دلم را ندیده مگیر امشب که تو در کنار منی غمگسار منی سایه از سر من تا سپیده مگیر ای اشک من خیز و پرده مشو پیش چشم ترم وقت دیدن او راه دیده مگیر
- متن ترانه قطعه 2: ساقی حدیث سرو و گل و لاله میرود وین بحث با ثلاثه غساله میرود شکر شکن شوند همه طوطیان هند زین قند پارسی که به بنگاله میرود آن چشم جادوانه عابد فریب بین کش کاروان سحر ز دنباله میرود از ره مرو به عشوه دنیا که این عجوز مکاره مینشیند و محتاله میرود می ده که نو عروس چمن حد حسن یافت کار این زمان ز صنعت دلاله میرود طی مکان ببین و زمان در سلوک شعر کاین طفل یک شبه ره یک ساله میرود شکرشکن شوند همه طوطیان هند ساقی حدیث سرو و گل و لاله میرود وین بحث با ثلاثه غساله میرود شکر شکن شوند همه طوطیان هند زین قند پارسی که به بنگاله میرود آن چشم جادوانه عابد فریب بین کش کاروان سحر ز دنباله میرود شکر شکن شوند همه طوطیان هند زین قند پارسی که به بنگاله میرود از ره مرو به عشوه دنیا که این عجوز مکاره مینشیند و محتاله میرود می ده که نو عروس چمن حد حسن یافت کار این زمان ز صنعت دلاله میرود طی مکان ببین و زمان در سلوک شعر کاین طفل یک شبه ره یک ساله میرود شکرشکن شوند همه طوطیان هند زین قند پارسی که به بنگاله میرود
+ موارد بیشتر
- بستن
کد محصول:1129805
قیمت : ناموجود
نقد و بررسی
آلبوم موسیقی رسوای زمانه - علیرضا قربانی
آلبوم موسیقی رسوای زمانه - علیرضا قربانی
مشخصات فنی
آلبوم موسیقی رسوای زمانه - علیرضا قربانی
آلبوم موسیقی رسوای زمانه - علیرضا قربانی
مشخصات
-
فرمتAudio Disc
-
نوع بسته بندیدیجی پک
-
تعداد دیسکیک
-
ناشرآوای باربد
-
سال تولید1387
-
مرجع صادر کنندهوزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
-
نوازندگانبابک شهرکی، وحید وفایی، ناصر رحیمی، ایمان جعفری پویان، سامان احتشامی، حسین فاضل، بهزاد رواقی، فضلالله شهرکی، محمد رجبی، فرهاد عندلیبی، بهنام شهرکی، رضا محمدی، علی زارع
-
شماره پروانه یا مجوز6056
-
خلاصهترانهسرا: حافظ، مولانا، بهادر یگانه، تورج نگهبانآهنگساز: همایون خرمترانهسرا: حافظ، مولانا، بهادر یگانه، تورج نگهبان آهنگساز: همایون خرم
-
متن ترانه قطعه 5نی حدیث راه پر خون میکندقصههای عشق مجنون میکنددر غم ما روزها بی گاه شدروزها با سوزها همراه شدروزها گر رفت گو رو باک نیستتو بمان تو بمان ای آن که چون تو پاک نیستتو بمان ای آن که چون تو پاک نیستشمع و پروانه منم مست می خانه منمرسوای زمانه منم دیوانه منمیار پیمانه منم از خود بیگانه منمچون باد صبا در به درم با عشق و جنون هم سفرمشمع شب بی سحرم از خود نبود خبرمتو ای خدای من شنو نوای منزمین و آسمان تو میلرزد به زیر پای منمه و ستارگان تو میسوزد به نالههای منوای از این شیدا دل منمست و بی پروا دل منمجنون هر صحرا دل منرسوا دل من رسوا دل منلالهی تنها دل منداغ حسرتها دل منسرمایهی سودا دل منخاک سر پروانه منم خون دل پیمانه منمچون شور ترانه تویی چون آه شبانه منمنی حدیث راه پر خون میکند قصههای عشق مجنون میکند در غم ما روزها بی گاه شد روزها با سوزها همراه شد روزها گر رفت گو رو باک نیست تو بمان تو بمان ای آن که چون تو پاک نیست تو بمان ای آن که چون تو پاک نیست شمع و پروانه منم مست می خانه منم رسوای زمانه منم دیوانه منم یار پیمانه منم از خود بیگانه منم رسوای زمانه منم دیوانه منم رسوای زمانه منم دیوانه منم چون باد صبا در به درم با عشق و جنون هم سفرم شمع شب بی سحرم از خود نبود خبرم رسوای زمانه منم دیوانه منم رسوای زمانه منم دیوانه منم تو ای خدای من شنو نوای من زمین و آسمان تو میلرزد به زیر پای من مه و ستارگان تو میسوزد به نالههای من رسوای زمانه منم دیوانه منم وای از این شیدا دل من مست و بی پروا دل من مجنون هر صحرا دل من رسوا دل من رسوا دل من لالهی تنها دل من داغ حسرتها دل من سرمایهی سودا دل من رسوا دل من رسوا دل من خاک سر پروانه منم خون دل پیمانه منم چون شور ترانه تویی چون آه شبانه منم رسوای زمانه منم دیوانه منم
-
مدت زمان قطعه 405:58
-
متن ترانه قطعه 4غمگین چو پاییزم از من بگذرشعری غم انگیزم از من بگذرسر تا به پا عشقم دردم سوزمبگذشته در آتش همچون روزمبگذار ای بی خبر بسوزم چون شمعی تا سحر بسوزمدیگر ای مه به حال خسته بگذارم بگذر و با دل شکسته بگذارمبگذر از من تا به سوز دل بسوزمآه در غم این عشق بی حاصل بسوزمبگذر تا در شرار من نسوزی بی پروا در کنار من نسوزیهمچون شمعی به تیره شبهامیدانی عشق ما ثمر ندارد غیر از غم حاصلی دگر نداردبگذر زین قصهی غم افزاغمگین چو پاییزم از من بگذر شعری غم انگیزم از من بگذر سر تا به پا عشقم دردم سوزم بگذشته در آتش همچون روزم غمگین چو پاییزم از من بگذر شعری غم انگیزم از من بگذر بگذار ای بی خبر بسوزم چون شمعی تا سحر بسوزم بگذار ای بی خبر بسوزم چون شمعی تا سحر بسوزم دیگر ای مه به حال خسته بگذارم بگذر و با دل شکسته بگذارم دیگر ای مه به حال خسته بگذارم بگذر و با دل شکسته بگذارم بگذر از من تا به سوز دل بسوزم آه در غم این عشق بی حاصل بسوزم بگذر از من تا به سوز دل بسوزم آه در غم این عشق بی حاصل بسوزم بگذر تا در شرار من نسوزی بی پروا در کنار من نسوزی همچون شمعی به تیره شبها میدانی عشق ما ثمر ندارد غیر از غم حاصلی دگر ندارد بگذر زین قصهی غم افزا غمگین چو پاییزم از من بگذر شعری غم انگیزم از من بگذر سر تا به پا عشقم دردم سوزم بگذشته در آتش همچون روزم غمگین چو پاییزم از من بگذر شعری غم انگیزم از من بگذر
-
نام قطعه 5رسوای زمانه
-
مدت زمان قطعه 508:18
-
نام قطعه 6بداهه نوازی ویولن (مخالف سه گاه)
-
مدت زمان قطعه 606:15
-
مدت زمان قطعه 207:06
-
ترانه سرا قطعه 2حافظ
-
نام قطعه 2قند پارسی
-
نام قطعه 7فراق
-
مدت زمان قطعه 107:24
-
ترانه سرا قطعه 1بهادر یگانه
-
مدت زمان قطعه 707:01
-
نام قطعه 1راز دل
-
متن ترانه قطعه 7زبان خامه ندارد سر بیان فراقوگرنه شرح دهم با تو داستان فراقدریغ مدت عمرم که بر امید وصالبه سر رسید و نیامد به سر زمان فراقسری که بر سر گردون به فخر میسودمبه راستان که نهادم بر آستان فراقچگونه باز کنم بال در هوای وصالکه ریخت مرغ دلم پرکه ریخت مرغ دلم پر در آشیان فراقکنون چه چاره که در بحر غم به گردابی فتادزورق صبرم ز بادبان فراقبه گردابی فتاد به گردابی فتاداگر به دست من افتد فراق را بکشمکه روز هجر سیه باد که روز هجر سیه بادکه روز هجر سیه باد و خان و مان فراقکه روز هجر سیه بادزبان خامه ندارد سر بیان فراق وگرنه شرح دهم با تو داستان فراق دریغ مدت عمرم که بر امید وصال به سر رسید و نیامد به سر زمان فراق سری که بر سر گردون به فخر میسودم به راستان که نهادم بر آستان فراق چگونه باز کنم بال در هوای وصال که ریخت مرغ دلم پر که ریخت مرغ دلم پر در آشیان فراق کنون چه چاره که در بحر غم به گردابی فتاد زورق صبرم ز بادبان فراق به گردابی فتاد به گردابی فتاد زورق صبرم ز بادبان فراق اگر به دست من افتد فراق را بکشم اگر به دست من افتد فراق را بکشم که روز هجر سیه باد که روز هجر سیه باد که روز هجر سیه باد و خان و مان فراق سری که بر سر گردون به فخر میسودم به راستان که نهادم بر آستان فراق چگونه باز کنم بال در هوای وصال که ریخت مرغ دلم پر که ریخت مرغ دلم پر در آشیان فراق که روز هجر سیه باد که روز هجر سیه باد و خان و مان فراق
-
ترانه سرا قطعه 3حافظ
-
ترانه سرا قطعه 7حافظ
-
نام قطعه 3ساز و آواز ماهور
-
مدت زمان قطعه 312:55
-
نام قطعه 4از من بگذر
-
ترانه سرا قطعه 5بهادر یگانه
-
ترانه سرا قطعه 4تورج نگهبان
-
متن ترانه قطعه 3به تیغم گر کشد دستش نگیرمو گر تیرم زند منت پذیرمکمان ابرویت را گو بزن تیرکه پیش دست و بازویت بمیرمغم گیتی گر از پایم درآردبه جز ساغر چه باشد دستگیرمبه فریادم رس ای پیر خراباتبه یک جرعه جوانم کن که پیرمبه گیسوی تو خوردم دوش سوگندکه من از پای تو سر بر نگیرمبرا ای آفتاب صبح امیدمکه در دست شب هجران اسیرمبه تیغم گر کشد دستش نگیرم و گر تیرم زند منت پذیرم کمان ابرویت را گو بزن تیر که پیش دست و بازویت بمیرم غم گیتی گر از پایم درآرد به جز ساغر چه باشد دستگیرم به فریادم رس ای پیر خرابات به یک جرعه جوانم کن که پیرم به گیسوی تو خوردم دوش سوگند که من از پای تو سر بر نگیرم برا ای آفتاب صبح امیدم که در دست شب هجران اسیرم
-
متن ترانه قطعه 1ای بی وفا راز دل بشنو از خموشی مناین سکوت مرا ناشنیده مگیرای آشنا چشم دل بگشا حال من بنگرسوز و ساز دلم را ندیده مگیرامشب که تو در کنار منی غمگسار منیسایه از سر من تا سپیده مگیرای اشک من خیز و پرده مشو پیش چشم ترموقت دیدن او راه دیده مگیردل دیوانهی من به غیر از محبتگناهی ندارد خدا داندشده چون مرغ طوفان که جز بی پناهیپناهی ندارد خدا داندمنم آن ابر وحشی که در هر بیابانبه تلخی سرشکی بیفشاندبه جز این اشک سوزاندل نا امیدم گواهی ندارد خدا دانددلم گیرد هر زمان بهانهی توسرم دارد شور جاودانهی توروی دل بود به سوی آستانهی توچو آید شب در میان تیرگیها گشاید پرروح من به شور و غوغارو کند چو مرغ وحشی سوی خانه توای بی وفا راز دل بشنو از خموشی من این سکوت مرا ناشنیده مگیر ای آشنا چشم دل بگشا حال من بنگر سوز و ساز دلم را ندیده مگیر امشب که تو در کنار منی غمگسار منی سایه از سر من تا سپیده مگیر ای اشک من خیز و پرده مشو پیش چشم ترم وقت دیدن او راه دیده مگیر دل دیوانهی من به غیر از محبت گناهی ندارد خدا داند شده چون مرغ طوفان که جز بی پناهی پناهی ندارد خدا داند منم آن ابر وحشی که در هر بیابان به تلخی سرشکی بیفشاند به جز این اشک سوزان دل نا امیدم گواهی ندارد خدا داند ای بی وفا راز دل بشنو از خموشی من این سکوت مرا ناشنیده مگیر ای آشنا چشم دل بگشا حال من بنگر سوز و ساز دلم را ندیده مگیر دلم گیرد هر زمان بهانهی تو سرم دارد شور جاودانهی تو روی دل بود به سوی آستانهی تو چو آید شب در میان تیرگیها گشاید پر روح من به شور و غوغا رو کند چو مرغ وحشی سوی خانه تو ای بی وفا راز دل بشنو از خموشی من این سکوت مرا ناشنیده مگیر ای آشنا چشم دل بگشا حال من بنگر سوز و ساز دلم را ندیده مگیر امشب که تو در کنار منی غمگسار منی سایه از سر من تا سپیده مگیر ای اشک من خیز و پرده مشو پیش چشم ترم وقت دیدن او راه دیده مگیر
-
متن ترانه قطعه 2ساقی حدیث سرو و گل و لاله میرودوین بحث با ثلاثه غساله میرودشکر شکن شوند همه طوطیان هندزین قند پارسی که به بنگاله میرودآن چشم جادوانه عابد فریب بینکش کاروان سحر ز دنباله میروداز ره مرو به عشوه دنیا که این عجوزمکاره مینشیند و محتاله میرودمی ده که نو عروس چمن حد حسن یافتکار این زمان ز صنعت دلاله میرودطی مکان ببین و زمان در سلوک شعرکاین طفل یک شبه ره یک ساله میرودشکرشکن شوند همه طوطیان هندساقی حدیث سرو و گل و لاله میرود وین بحث با ثلاثه غساله میرود شکر شکن شوند همه طوطیان هند زین قند پارسی که به بنگاله میرود آن چشم جادوانه عابد فریب بین کش کاروان سحر ز دنباله میرود شکر شکن شوند همه طوطیان هند زین قند پارسی که به بنگاله میرود از ره مرو به عشوه دنیا که این عجوز مکاره مینشیند و محتاله میرود می ده که نو عروس چمن حد حسن یافت کار این زمان ز صنعت دلاله میرود طی مکان ببین و زمان در سلوک شعر کاین طفل یک شبه ره یک ساله میرود شکرشکن شوند همه طوطیان هند زین قند پارسی که به بنگاله میرود