آلبوم موسیقی دلاویزترین - محمد نوری
آلبوم موسیقی دلاویزترین - محمد نوری
- فرمت: Audio Disc
- نوع بسته بندی: شیشه
- تعداد دیسک: یک
- ناشر: نی داوود
- مرجع صادر کننده: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
- شماره پروانه یا مجوز: 3-1720/ج
- خلاصه: آهنگساز: محمد سریر آهنگساز: محمد سریر
- متن ترانه قطعه 6: اگر یک شب تو را در خواب بینُم به دریا نقشی از مهتاب بینُم دوباره بینُمت خندون بیایی دوباره سینه رو بی تاب بینُم بیا بار سفر بندیم از این دشت زمستون باز توی این خونه برگشت بیا تا قصهها گویُم برایت که دوران جدایی دیر بگذشت اگر یک شب تو برگردی دوباره به گیسویت میافشونُم ستاره نمیدونی مگر ای نازنینُم دلُم هر روز و شب در انتظاره به تو گویُم بیا ای نازنینُم که با مژگون ز پایت خار چینُم گل عمر منو باد خزون برد گل ناز منی داغت نبینم آه گل عمر منو باد خزون برد اگر یک شب تو را در خواب بینُم به دریا نقشی از مهتاب بینُم دوباره بینُمت خندون بیایی دوباره سینه رو بی تاب بینُم بیا بار سفر بندیم از این دشت زمستون باز توی این خونه برگشت بیا تا قصهها گویُم برایت که دوران جدایی دیر بگذشت اگر یک شب تو برگردی دوباره به گیسویت میافشونُم ستاره نمیدونی مگر ای نازنینُم دلُم هر روز و شب در انتظاره بیا بار سفر بندیم از این دشت زمستون باز توی این خونه برگشت بیا تا قصهها گویُم برایت که دوران جدایی دیر بگذشت به تو گویُم بیا ای نازنینُم که با مژگون ز پایت خار چینُم گل عمر منو باد خزون برد گل ناز منی داغت نبینم آه گل عمر منو باد خزون برد گل ناز منی داغت نبینم بیا بار سفر بندیم از این دشت زمستون باز توی این خونه برگشت بیا تا قصهها گویُم برایت که دوران جدایی دیر بگذشت به تو گویُم بیا ای نازنینُم که با مژگون ز پایت خار چینُم گل عمر منو باد خزون برد گل ناز منی داغت نبینم آه گل عمر منو باد خزون برد گل ناز منی داغت نبینم بیا بار سفر بندیم از این دشت زمستون باز توی این خونه برگشت بیا تا قصهها گویُم برایت که دوران جدایی دیر بگذشت اگر یک شب تو را در خواب بینُم به دریا نقشی از مهتاب بینُم دوباره بینُمت خندون بیایی دوباره سینه رو بی تاب بینُم بیا بار سفر بندیم از این دشت زمستون باز توی این خونه برگشت بیا تا قصهها گویُم برایت که دوران جدایی دیر بگذشت
- متن ترانه قطعه 5: مشکل که بشنوی عزیزم، شعر من و ترانهی من گم میشود در این هیاهو، آواز عاشقانهی من گفتم که تا ترانههایم از باغ و گل سخن بگوید اما به باغ ما دریغا جز گل کاغذی نروید آه ای دل تو میگفتی که یک دل پیدا شود با تو بماند آه افسوس در این بیگانگیها کسی قدر تو را نداند خاموشی گرفته عشق و بی او بی او چهها بر ما گذشته آه ای دل مشو عاشق که دیگر دوران عاشقها گذشته مشکل که بشنوی عزیزم، شعر من و ترانهی من گم میشود در این هیاهو، آواز عاشقانهی من گفتم که تا ترانههایم از باغ و گل سخن بگوید اما به باغ ما دریغا جز گل کاغذی نروید آه ای دل تو میگفتی که یک دل پیدا شود با تو بماند آه افسوس در این بیگانگیها کسی قدر تو را نداند خاموشی گرفته عشق و بی او بی او چهها بر ما گذشته آه ای دل مشو عاشق که دیگر دوران عاشقها گذشته
- مدت زمان قطعه 9: 04:02
- مدت زمان قطعه 4: 05:51
- متن ترانه قطعه 4: قایقی خواهم ساخت خواهم انداخت به آب دور خواهم شد از این خاک غریب که در آن هیچ کسی نیست که در بیشهی عشق قهرمانان را بیدار کند قایق از تور تهی و دل از آرزوی مروارید همچنان خواهم راند نه به آبیها دل خواهم بست نه به دریا پریانی که سر از خاک به در میآرند و در آن تابش تنهایی ماهیگیران میفشانند فسون از سر گیسوهاشان همچنان خواهم خواند قایقی خواهم ساخت خواهم انداخت به آب دور خواهم شد از این خاک غریب که در آن هیچ کسی نیست که در بیشهی عشق قهرمانان را بیدار کند قایق از تور تهی و دل از آرزوی مروارید همچنان خواهم راند نه به آبیها دل خواهم بست نه به دریا پریانی که سر از خاک به در میآرند و در آن تابش تنهایی ماهیگیران میفشانند فسون از سر گیسوهاشان همچنان خواهم راند همچنان خواهم خواند
- نام قطعه 9: تولد مبارک
- مدت زمان قطعه 8: 06:10
- نام قطعه 5: بیگانگیها
- مدت زمان قطعه 5: 04:58
- نام قطعه 6: کوچ
- مدت زمان قطعه 6: 06:57
- نام قطعه 8: گریز
- مدت زمان قطعه 2: 09:24
- نام قطعه 2: دلاویزترین
- نام قطعه 7: نقش بر آب
- مدت زمان قطعه 1: 07:20
- مدت زمان قطعه 7: 06:20
- نام قطعه 1: ایران، ایران
- متن ترانه قطعه 7: در من غم بیهودگیها میزند موج در تو غرور از توان من فزونتر در من نیازی میکشد پیوسته فریاد در تو گریزی میگشاید هر زمان پر ای کاش در خاطر گل مهرت نمیرست ای کاش در من آرزویت جان نمییافت ای کاش دست روز و شب با تار و پودش از هر فریبی رشته عمرم نمیبافت اندیشه روز و شبم پیوسته این است من بر تو بستم دل؟ دریغ از دل که بستم افسوس بر من گوهر خود را فشاندم در پای بتهایی که باید میشکستم ای خاطرات روزهای گرم و شیرین دیگر مرا با خویشتن تنها گذارید در این غروب سرد دردانگیز پاییز با محنتی گنگ و غریبم وا گذارید اینک دریغا آرزوی نقش بر آب اینک نهال عاشقی بی برگ و بی بر در من غم بیهودگیها میزند موج در تو غروری از توان من فزونتر در من غم بیهودگیها میزند موج در تو غرور از توان من فزونتر در من نیازی میکشد پیوسته فریاد در تو گریزی میگشاید هر زمان پر ای کاش در خاطر گل مهرت نمیرست ای کاش در من آرزویت جان نمییافت ای کاش دست روز و شب با تار و پودش از هر فریبی رشته عمرم نمیبافت اندیشه روز و شبم پیوسته این است من بر تو بستم دل؟ دریغ از دل که بستم افسوس بر من گوهر خود را فشاندم در پای بتهایی که باید میشکستم ای خاطرات روزهای گرم و شیرین دیگر مرا با خویشتن تنها گذارید در این غروب سرد دردانگیز پاییز با محنتی گنگ و غریبم وا گذارید اینک دریغا آرزوی نقش بر آب اینک نهال عاشقی بی برگ و بی بر در من غم بیهودگیها میزند موج در تو غروری از توان من فزونتر
- نام قطعه 3: نام تو
- مدت زمان قطعه 3: 05:54
- نام قطعه 4: پشت دریاها
- متن ترانه قطعه 8: من بیهوده میخواهم از یاد تو بگریزم ای همه هستی من از مهر تو لبریزم تو دریای من هستی هرگز از خود مرانم من ساحلی غریبم باید با تو بمانم بی تو چون کویر تشنهی آبم بر موج هستی چون حبابم بی قرارم و بی تابم بی تو چون کتاب بستهای هستم شاخهی شکستهای هستم عابر خستهای هستم من بیهوده میخواهم از یاد تو بگریزم ای همه هستی من از مهر تو لبریزم تو دریای من هستی هرگز از خود مرانم من ساحلی غریبم باید با تو بمانم بی تو چون کویر تشنهی آبم بر موج هستی چون حبابم بی قرارم و بی تابم بی تو چون کتاب بستهای هستم شاخهی شکستهای هستم عابر خستهای هستم من بیهوده میخواهم از یاد تو بگریزم ای همه هستی من از مهر تو لبریزم تو دریای من هستی هرگز از خود مرانم من ساحلی غریبم باید با تو بمانم بی تو چون کویر تشنهی آبم بر موج هستی چون حبابم بی قرارم و بی تابم بی تو چون کتاب بستهای هستم شاخهی شکستهای هستم عابر خستهای هستم
- متن ترانه قطعه 3: اکنون تو رفتهای تو رفتهای تو رفتهای تو رفتهای من باد را با نام تو میخوانم من رود را با نام تو میخوانم من خویش را با نام تو میخوانم با نام تو میخوانم با نام تو میخوانم اکنون تو رفتهای در صبحگاهان در صبحگاهان من چشم را با نام تو میشویم من قلب را با عشق تو میشویم من آب را با نام تو میخوانم من نور را با نام تو میخوانم اکنون تو رفتهای تو رفتهای تو رفتهای تو رفتهای من باد را با نام تو میخوانم من رود را با نام تو میخوانم من خویش را با نام تو میخوانم با نام تو میخوانم با نام تو میخوانم اکنون تو رفتهای در صبحگاهان در صبحگاهان من چشم را با نام تو میشویم من قلب را با عشق تو میشویم من آب را با نام تو میخوانم با نام تو میخوانم با نام تو میخوانم من باد را با نام تو میخوانم من نور را با نام تو میخوانم من خویش را با نام تو میخوانم اکنون تو رفتهای در صبحگاهان در صبحگاهان من چشم را با نام تو میشویم من قلب را با عشق تو میشویم من آب را با نام تو میخوانم با نام تو میخوانم با نام تو میخوانم من باد را با نام تو میخوانم من نور را با نام تو میخوانم من خویش را با نام تو میخوانم من خویش را با نام تو میخوانم اکنون تو رفتهای
- متن ترانه قطعه 1: در روح و جان من میمانی ای وطن به زیر پا فتد آن دلی که بهر تو نلرزد شرح این عاشقی ننشیند در سخن که بهر عشق والای تو همه جهان نیرزد ای ایران ایران دور از دامان پاکت دست دگران بد گهران ای عشق سوزان ای شیرینترین رویای من تو بمان در دل و جان ای ایران ایران گلزار سبزت دور از تاراج خزان جور زمان ای مهر رخشان ای روشنگر دنیای من به جهان تو بمان سبزی سر چمن سرخی خون من سپیدی طلوع سحر به پرچمت نشسته بمان که تا ابد هستیام به هستی تو بسته در روح و جان من میمانی ای وطن به زیر پا فتد آن دلی که بهر تو نلرزد شرح این عاشقی ننشیند در سخن که بهر عشق والای تو همه جهان نیرزد در روح و جان من میمانی ای وطن به زیر پا فتد آن دلی که بهر تو نلرزد شرح این عاشقی ننشیند در سخن که بهر عشق والای تو همه جهان نیرزد ای ایران ایران دور از دامان پاکت دست دگران بد گهران ای عشق سوزان ای شیرینترین رویای من تو بمان در دل و جان ای ایران ایران گلزار سبزت دور از تاراج خزان جور زمان ای مهر رخشان ای روشنگر دنیای من به جهان تو بمان سبزی سر چمن سرخی خون من سپیدی طلوع سحر به پرچمت نشسته شرح این عاشقی ننشیند در سخن بمان که تا ابد هستیام به هستی تو بسته ای ایران ایران دور از دامان پاکت دست دگران بد گهران ای عشق سوزان ای شیرینترین رویای من تو بمان در دل و جان ای ایران ایران گلزار سبزت دور از تاراج خزان جور زمان ای مهر رخشان ای روشنگر دنیای من به جهان تو بمان در روح و جان من میمانی ای وطن به زیر پا فتد آن دلی که بهر تو نلرزد شرح این عاشقی ننشیند در سخن که بهر عشق والای تو همه جهان نیرزد
- متن ترانه قطعه 9: چو گلها سراپا نشاط و شوری تولدت مبارک تولدت مبارک بهار امیدی همه سروری گل من چشم دلم از تو روشن شکفتی زیباتر از گل به گلشن نشستی چون لاله در باغ هستی تویی تو بهانهی هستی من دور از هر بلای خزانی بمانی با شور و نشاط جوانی بمانی گل باشی که در جمع یاران نشینی در عالم به جز روی شادی نبینی چو گلها سراپا نشاط و شوری تولدت مبارک تولدت مبارک بهار امیدی همه سروری تولدت مبارک تولدت مبارک گل من چشم دلم از تو روشن شکفتی زیباتر از گل به گلشن نشستی چون لاله در باغ هستی تویی تو بهانهی هستی من دور از هر بلای خزانی بمانی با شور و نشاط جوانی بمانی گل باشی که در جمع یاران نشینی در عالم به جز روی شادی نبینی چو گلها سراپا نشاط و شوری تولدت مبارک تولدت مبارک بهار امیدی همه سروری تولدت مبارک تولدت مبارک گل من چشم دلم از تو روشن شکفتی زیباتر از گل به گلشن نشستی چون لاله در باغ هستی تویی تو بهانهی هستی من دور از هر بلای خزانی بمانی با شور و نشاط جوانی بمانی گل باشی که در جمع یاران نشینی در عالم به جز روی شادی نبینی
- متن ترانه قطعه 2: از دلاویزترین روز جهان خاطرهای با من است آه سحری بود و هنوز گوهر ماه به گیسوی شب آویخته بود من به دیدار سحر میرفتم من به دیدار سحر میرفتم این دل افروزترین روز جهان را بنگر تو دلاویزترین شعر جهان را بسرای در افق پشت سرا پردهی نور باغهای گل سرخ شاخه گسترده به مهر غنچه آورده به ناز دم به دم از نفس باد سحر غنچهها میشد باز غنچهها میشد باز غنچهها میشد باز باغهای گل سرخ باغهای گل سرخ یک گل سرخ بزرگ از دل دریا برخاست خورشید خورشید برخاست خورشید دوستت دارم را دوستت دارم را من دلاویزترین دلاویزترین شعر جهان یافتهام دوستت دارم دوستت دارم این گل سرخ من است این گل سرخ من است دامنی پر کن از این گل که بری خانهی دشمن که فشانی بر دوست دوستت دارم را با من بسیار بگو دوستم داری را از من بسیار بپرس از دلاویزترین روز جهان خاطرهای با من است آه سحری بود و هنوز گوهر ماه به گیسوی شب آویخته بود من به دیدار سحر میرفتم من به دیدار سحر میرفتم این دل افروزترین روز جهان را بنگر تو دلاویزترین شعر جهان را بسرای من به دیدار سحر میرفتم من به دیدار سحر میرفتم در افق پشت سرا پردهی نور باغهای گل سرخ شاخه گسترده به مهر غنچه آورده به ناز دم به دم از نفس باد سحر غنچهها میشد باز غنچهها میشد باز غنچهها میشد باز غنچهها میشد باز غنچهها میشد باز غنچهها میشد باز باغهای گل سرخ باغهای گل سرخ یک گل سرخ بزرگ از دل دریا برخاست خورشید خورشید برخاست خورشید این دل افروزترین روز جهان را بنگر تو دلاویزترین شعر جهان را بسرای دوستت دارم را دوستت دارم را من دلاویزترین دلاویزترین شعر جهان یافتهام دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم این گل سرخ من است این گل سرخ من است دامنی پر کن از این گل که بری خانهی دشمن که فشانی بر دوست دوستت دارم را با من بسیار بگو دوستم داری را از من بسیار بپرس دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم
+ موارد بیشتر
- بستن
کد محصول:1129363
قیمت : ناموجود
نقد و بررسی
آلبوم موسیقی دلاویزترین - محمد نوری
آلبوم موسیقی دلاویزترین - محمد نوری
مشخصات فنی
آلبوم موسیقی دلاویزترین - محمد نوری
آلبوم موسیقی دلاویزترین - محمد نوری
مشخصات
-
فرمتAudio Disc
-
نوع بسته بندیشیشه
-
تعداد دیسکیک
-
ناشرنی داوود
-
مرجع صادر کنندهوزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
-
شماره پروانه یا مجوز3-1720/ج
-
خلاصهآهنگساز: محمد سریرآهنگساز: محمد سریر
-
متن ترانه قطعه 6اگر یک شب تو را در خواب بینُمبه دریا نقشی از مهتاب بینُمدوباره بینُمت خندون بیاییدوباره سینه رو بی تاب بینُمبیا بار سفر بندیم از این دشتزمستون باز توی این خونه برگشتبیا تا قصهها گویُم برایتکه دوران جدایی دیر بگذشتاگر یک شب تو برگردی دوبارهبه گیسویت میافشونُم ستارهنمیدونی مگر ای نازنینُمدلُم هر روز و شب در انتظارهبه تو گویُم بیا ای نازنینُمکه با مژگون ز پایت خار چینُمگل عمر منو باد خزون بردگل ناز منی داغت نبینمآه گل عمر منو باد خزون برداگر یک شب تو را در خواب بینُم به دریا نقشی از مهتاب بینُم دوباره بینُمت خندون بیایی دوباره سینه رو بی تاب بینُم بیا بار سفر بندیم از این دشت زمستون باز توی این خونه برگشت بیا تا قصهها گویُم برایت که دوران جدایی دیر بگذشت اگر یک شب تو برگردی دوباره به گیسویت میافشونُم ستاره نمیدونی مگر ای نازنینُم دلُم هر روز و شب در انتظاره بیا بار سفر بندیم از این دشت زمستون باز توی این خونه برگشت بیا تا قصهها گویُم برایت که دوران جدایی دیر بگذشت به تو گویُم بیا ای نازنینُم که با مژگون ز پایت خار چینُم گل عمر منو باد خزون برد گل ناز منی داغت نبینم آه گل عمر منو باد خزون برد گل ناز منی داغت نبینم بیا بار سفر بندیم از این دشت زمستون باز توی این خونه برگشت بیا تا قصهها گویُم برایت که دوران جدایی دیر بگذشت به تو گویُم بیا ای نازنینُم که با مژگون ز پایت خار چینُم گل عمر منو باد خزون برد گل ناز منی داغت نبینم آه گل عمر منو باد خزون برد گل ناز منی داغت نبینم بیا بار سفر بندیم از این دشت زمستون باز توی این خونه برگشت بیا تا قصهها گویُم برایت که دوران جدایی دیر بگذشت اگر یک شب تو را در خواب بینُم به دریا نقشی از مهتاب بینُم دوباره بینُمت خندون بیایی دوباره سینه رو بی تاب بینُم بیا بار سفر بندیم از این دشت زمستون باز توی این خونه برگشت بیا تا قصهها گویُم برایت که دوران جدایی دیر بگذشت
-
متن ترانه قطعه 5مشکل که بشنوی عزیزم، شعر من و ترانهی منگم میشود در این هیاهو، آواز عاشقانهی منگفتم که تا ترانههایم از باغ و گل سخن بگویداما به باغ ما دریغا جز گل کاغذی نرویدآه ای دل تو میگفتی که یک دل پیدا شود با تو بماندآه افسوس در این بیگانگیها کسی قدر تو را نداندخاموشی گرفته عشق و بی او بی او چهها بر ما گذشتهآه ای دل مشو عاشق که دیگر دوران عاشقها گذشتهمشکل که بشنوی عزیزم، شعر من و ترانهی من گم میشود در این هیاهو، آواز عاشقانهی من گفتم که تا ترانههایم از باغ و گل سخن بگوید اما به باغ ما دریغا جز گل کاغذی نروید آه ای دل تو میگفتی که یک دل پیدا شود با تو بماند آه افسوس در این بیگانگیها کسی قدر تو را نداند خاموشی گرفته عشق و بی او بی او چهها بر ما گذشته آه ای دل مشو عاشق که دیگر دوران عاشقها گذشته
-
مدت زمان قطعه 904:02
-
مدت زمان قطعه 405:51
-
متن ترانه قطعه 4قایقی خواهم ساختخواهم انداخت به آبدور خواهم شد از این خاک غریبکه در آن هیچ کسی نیست که در بیشهی عشققهرمانان را بیدار کندقایق از تور تهیو دل از آرزوی مرواریدهمچنان خواهم راندنه به آبیها دل خواهم بستنه به دریا پریانی که سر از خاک به در میآرندو در آن تابش تنهایی ماهیگیرانمیفشانند فسون از سر گیسوهاشانهمچنان خواهم خواندقایقی خواهم ساخت خواهم انداخت به آب دور خواهم شد از این خاک غریب که در آن هیچ کسی نیست که در بیشهی عشق قهرمانان را بیدار کند قایق از تور تهی و دل از آرزوی مروارید همچنان خواهم راند نه به آبیها دل خواهم بست نه به دریا پریانی که سر از خاک به در میآرند و در آن تابش تنهایی ماهیگیران میفشانند فسون از سر گیسوهاشان همچنان خواهم راند همچنان خواهم خواند
-
نام قطعه 9تولد مبارک
-
مدت زمان قطعه 806:10
-
نام قطعه 5بیگانگیها
-
مدت زمان قطعه 504:58
-
نام قطعه 6کوچ
-
مدت زمان قطعه 606:57
-
نام قطعه 8گریز
-
مدت زمان قطعه 209:24
-
نام قطعه 2دلاویزترین
-
نام قطعه 7نقش بر آب
-
مدت زمان قطعه 107:20
-
مدت زمان قطعه 706:20
-
نام قطعه 1ایران، ایران
-
متن ترانه قطعه 7در من غم بیهودگیها میزند موجدر تو غرور از توان من فزونتردر من نیازی میکشد پیوسته فریاددر تو گریزی میگشاید هر زمان پرای کاش در خاطر گل مهرت نمیرستای کاش در من آرزویت جان نمییافتای کاش دست روز و شب با تار و پودشاز هر فریبی رشته عمرم نمیبافتاندیشه روز و شبم پیوسته این استمن بر تو بستم دل؟دریغ از دل که بستمافسوس بر من گوهر خود را فشاندمدر پای بتهایی که باید میشکستمای خاطرات روزهای گرم و شیریندیگر مرا با خویشتن تنها گذاریددر این غروب سرد دردانگیز پاییزبا محنتی گنگ و غریبم وا گذاریداینک دریغا آرزوی نقش بر آباینک نهال عاشقی بی برگ و بی بردر منغم بیهودگیها میزند موجدر توغروری از توان من فزونتردر من غم بیهودگیها میزند موج در تو غرور از توان من فزونتر در من نیازی میکشد پیوسته فریاد در تو گریزی میگشاید هر زمان پر ای کاش در خاطر گل مهرت نمیرست ای کاش در من آرزویت جان نمییافت ای کاش دست روز و شب با تار و پودش از هر فریبی رشته عمرم نمیبافت اندیشه روز و شبم پیوسته این است من بر تو بستم دل؟ دریغ از دل که بستم افسوس بر من گوهر خود را فشاندم در پای بتهایی که باید میشکستم ای خاطرات روزهای گرم و شیرین دیگر مرا با خویشتن تنها گذارید در این غروب سرد دردانگیز پاییز با محنتی گنگ و غریبم وا گذارید اینک دریغا آرزوی نقش بر آب اینک نهال عاشقی بی برگ و بی بر در من غم بیهودگیها میزند موج در تو غروری از توان من فزونتر
-
نام قطعه 3نام تو
-
مدت زمان قطعه 305:54
-
نام قطعه 4پشت دریاها
-
متن ترانه قطعه 8من بیهوده میخواهم از یاد تو بگریزمای همه هستی من از مهر تو لبریزمتو دریای من هستی هرگز از خود مرانممن ساحلی غریبم باید با تو بمانمبی تو چون کویر تشنهی آبمبر موج هستی چون حبابمبی قرارم و بی تابمبی تو چون کتاب بستهای هستمشاخهی شکستهای هستمعابر خستهای هستممن بیهوده میخواهم از یاد تو بگریزم ای همه هستی من از مهر تو لبریزم تو دریای من هستی هرگز از خود مرانم من ساحلی غریبم باید با تو بمانم بی تو چون کویر تشنهی آبم بر موج هستی چون حبابم بی قرارم و بی تابم بی تو چون کتاب بستهای هستم شاخهی شکستهای هستم عابر خستهای هستم من بیهوده میخواهم از یاد تو بگریزم ای همه هستی من از مهر تو لبریزم تو دریای من هستی هرگز از خود مرانم من ساحلی غریبم باید با تو بمانم بی تو چون کویر تشنهی آبم بر موج هستی چون حبابم بی قرارم و بی تابم بی تو چون کتاب بستهای هستم شاخهی شکستهای هستم عابر خستهای هستم
-
متن ترانه قطعه 3اکنون تو رفتهای تو رفتهای تو رفتهای تو رفتهایمن باد را با نام تو میخوانممن رود را با نام تو میخوانممن خویش را با نام تو میخوانمبا نام تو میخوانم با نام تو میخوانماکنون تو رفتهایدر صبحگاهان در صبحگاهانمن چشم را با نام تو میشویممن قلب را با عشق تو میشویممن آب را با نام تو میخوانممن نور را با نام تو میخوانماکنون تو رفتهای تو رفتهای تو رفتهای تو رفتهای من باد را با نام تو میخوانم من رود را با نام تو میخوانم من خویش را با نام تو میخوانم با نام تو میخوانم با نام تو میخوانم اکنون تو رفتهای در صبحگاهان در صبحگاهان من چشم را با نام تو میشویم من قلب را با عشق تو میشویم من آب را با نام تو میخوانم با نام تو میخوانم با نام تو میخوانم من باد را با نام تو میخوانم من نور را با نام تو میخوانم من خویش را با نام تو میخوانم اکنون تو رفتهای در صبحگاهان در صبحگاهان من چشم را با نام تو میشویم من قلب را با عشق تو میشویم من آب را با نام تو میخوانم با نام تو میخوانم با نام تو میخوانم من باد را با نام تو میخوانم من نور را با نام تو میخوانم من خویش را با نام تو میخوانم من خویش را با نام تو میخوانم اکنون تو رفتهای
-
متن ترانه قطعه 1در روح و جان من میمانی ای وطنبه زیر پا فتد آن دلی که بهر تو نلرزدشرح این عاشقی ننشیند در سخنکه بهر عشق والای تو همه جهان نیرزدای ایران ایران دور از دامان پاکت دست دگران بد گهرانای عشق سوزان ای شیرینترین رویای من تو بمان در دل و جانای ایران ایران گلزار سبزت دور از تاراج خزان جور زمانای مهر رخشان ای روشنگر دنیای من به جهان تو بمانسبزی سر چمن سرخی خون منسپیدی طلوع سحر به پرچمت نشستهبمان که تا ابد هستیام به هستی تو بستهدر روح و جان من میمانی ای وطن به زیر پا فتد آن دلی که بهر تو نلرزد شرح این عاشقی ننشیند در سخن که بهر عشق والای تو همه جهان نیرزد در روح و جان من میمانی ای وطن به زیر پا فتد آن دلی که بهر تو نلرزد شرح این عاشقی ننشیند در سخن که بهر عشق والای تو همه جهان نیرزد ای ایران ایران دور از دامان پاکت دست دگران بد گهران ای عشق سوزان ای شیرینترین رویای من تو بمان در دل و جان ای ایران ایران گلزار سبزت دور از تاراج خزان جور زمان ای مهر رخشان ای روشنگر دنیای من به جهان تو بمان سبزی سر چمن سرخی خون من سپیدی طلوع سحر به پرچمت نشسته شرح این عاشقی ننشیند در سخن بمان که تا ابد هستیام به هستی تو بسته ای ایران ایران دور از دامان پاکت دست دگران بد گهران ای عشق سوزان ای شیرینترین رویای من تو بمان در دل و جان ای ایران ایران گلزار سبزت دور از تاراج خزان جور زمان ای مهر رخشان ای روشنگر دنیای من به جهان تو بمان در روح و جان من میمانی ای وطن به زیر پا فتد آن دلی که بهر تو نلرزد شرح این عاشقی ننشیند در سخن که بهر عشق والای تو همه جهان نیرزد
-
متن ترانه قطعه 9چو گلها سراپا نشاط و شوریتولدت مبارک تولدت مبارکبهار امیدی همه سروریگل من چشم دلم از تو روشنشکفتی زیباتر از گل به گلشننشستی چون لاله در باغ هستیتویی تو بهانهی هستی مندور از هر بلای خزانی بمانیبا شور و نشاط جوانی بمانیگل باشی که در جمع یاران نشینیدر عالم به جز روی شادی نبینیچو گلها سراپا نشاط و شوری تولدت مبارک تولدت مبارک بهار امیدی همه سروری تولدت مبارک تولدت مبارک گل من چشم دلم از تو روشن شکفتی زیباتر از گل به گلشن نشستی چون لاله در باغ هستی تویی تو بهانهی هستی من دور از هر بلای خزانی بمانی با شور و نشاط جوانی بمانی گل باشی که در جمع یاران نشینی در عالم به جز روی شادی نبینی چو گلها سراپا نشاط و شوری تولدت مبارک تولدت مبارک بهار امیدی همه سروری تولدت مبارک تولدت مبارک گل من چشم دلم از تو روشن شکفتی زیباتر از گل به گلشن نشستی چون لاله در باغ هستی تویی تو بهانهی هستی من دور از هر بلای خزانی بمانی با شور و نشاط جوانی بمانی گل باشی که در جمع یاران نشینی در عالم به جز روی شادی نبینی
-
متن ترانه قطعه 2از دلاویزترین روز جهان خاطرهای با من استآه سحری بود و هنوز گوهر ماه به گیسوی شب آویخته بودمن به دیدار سحر میرفتم من به دیدار سحر میرفتماین دل افروزترین روز جهان را بنگرتو دلاویزترین شعر جهان را بسرایدر افق پشت سرا پردهی نورباغهای گل سرخ شاخه گسترده به مهرغنچه آورده به ناز دم به دم از نفس باد سحرغنچهها میشد باز غنچهها میشد باز غنچهها میشد بازباغهای گل سرخ باغهای گل سرخیک گل سرخ بزرگ از دل دریا برخاستخورشید خورشید برخاست خورشیددوستت دارم را دوستت دارم رامن دلاویزترین دلاویزترین شعر جهان یافتهامدوستت دارم دوستت دارماین گل سرخ من است این گل سرخ من استدامنی پر کن از این گل که بری خانهی دشمن که فشانی بر دوستدوستت دارم را با من بسیار بگودوستم داری را از من بسیار بپرساز دلاویزترین روز جهان خاطرهای با من است آه سحری بود و هنوز گوهر ماه به گیسوی شب آویخته بود من به دیدار سحر میرفتم من به دیدار سحر میرفتم این دل افروزترین روز جهان را بنگر تو دلاویزترین شعر جهان را بسرای من به دیدار سحر میرفتم من به دیدار سحر میرفتم در افق پشت سرا پردهی نور باغهای گل سرخ شاخه گسترده به مهر غنچه آورده به ناز دم به دم از نفس باد سحر غنچهها میشد باز غنچهها میشد باز غنچهها میشد باز غنچهها میشد باز غنچهها میشد باز غنچهها میشد باز باغهای گل سرخ باغهای گل سرخ یک گل سرخ بزرگ از دل دریا برخاست خورشید خورشید برخاست خورشید این دل افروزترین روز جهان را بنگر تو دلاویزترین شعر جهان را بسرای دوستت دارم را دوستت دارم را من دلاویزترین دلاویزترین شعر جهان یافتهام دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم این گل سرخ من است این گل سرخ من است دامنی پر کن از این گل که بری خانهی دشمن که فشانی بر دوست دوستت دارم را با من بسیار بگو دوستم داری را از من بسیار بپرس دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم