آلبوم موسیقی دلاویزترین - محمد نوری

آلبوم موسیقی دلاویزترین - محمد نوری

  • فرمت: Audio Disc
  • نوع بسته بندی: شیشه
  • تعداد دیسک: یک
  • ناشر: نی داوود
  • مرجع صادر کننده: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
  • شماره پروانه یا مجوز: 3-1720/ج
  • خلاصه: آهنگ‌ساز: محمد سریر آهنگ‌ساز: محمد سریر
  • متن ترانه قطعه 6: اگر یک شب تو را در خواب بینُم به دریا نقشی از مهتاب بینُم دوباره بینُمت خندون بیایی دوباره سینه رو بی تاب بینُم بیا بار سفر بندیم از این دشت زمستون باز توی این خونه برگشت بیا تا قصه‌ها گویُم برایت که دوران جدایی دیر بگذشت اگر یک شب تو برگردی دوباره به گیسویت می‌افشونُم ستاره نمی‌دونی مگر ای نازنینُم دلُم هر روز و شب در انتظاره به تو گویُم بیا ای نازنینُم که با مژگون ز پایت خار چینُم گل عمر منو باد خزون برد گل ناز منی داغت نبینم آه گل عمر منو باد خزون برد اگر یک شب تو را در خواب بینُم به دریا نقشی از مهتاب بینُم دوباره بینُمت خندون بیایی دوباره سینه رو بی تاب بینُم بیا بار سفر بندیم از این دشت زمستون باز توی این خونه برگشت بیا تا قصه‌ها گویُم برایت که دوران جدایی دیر بگذشت اگر یک شب تو برگردی دوباره به گیسویت می‌افشونُم ستاره نمی‌دونی مگر ای نازنینُم دلُم هر روز و شب در انتظاره بیا بار سفر بندیم از این دشت زمستون باز توی این خونه برگشت بیا تا قصه‌ها گویُم برایت که دوران جدایی دیر بگذشت به تو گویُم بیا ای نازنینُم که با مژگون ز پایت خار چینُم گل عمر منو باد خزون برد گل ناز منی داغت نبینم آه گل عمر منو باد خزون برد گل ناز منی داغت نبینم بیا بار سفر بندیم از این دشت زمستون باز توی این خونه برگشت بیا تا قصه‌ها گویُم برایت که دوران جدایی دیر بگذشت به تو گویُم بیا ای نازنینُم که با مژگون ز پایت خار چینُم گل عمر منو باد خزون برد گل ناز منی داغت نبینم آه گل عمر منو باد خزون برد گل ناز منی داغت نبینم بیا بار سفر بندیم از این دشت زمستون باز توی این خونه برگشت بیا تا قصه‌ها گویُم برایت که دوران جدایی دیر بگذشت اگر یک شب تو را در خواب بینُم به دریا نقشی از مهتاب بینُم دوباره بینُمت خندون بیایی دوباره سینه رو بی تاب بینُم بیا بار سفر بندیم از این دشت زمستون باز توی این خونه برگشت بیا تا قصه‌ها گویُم برایت که دوران جدایی دیر بگذشت
  • متن ترانه قطعه 5: مشکل که بشنوی عزیزم، شعر من و ترانه‌ی من گم می‌شود در این هیاهو، آواز عاشقانه‌ی من گفتم که تا ترانه‌هایم از باغ و گل سخن بگوید اما به باغ ما دریغا جز گل کاغذی نروید آه ای دل تو می‌گفتی که یک دل پیدا شود با تو بماند آه افسوس در این بیگانگی‌ها کسی قدر تو را نداند خاموشی گرفته عشق و بی او بی او چه‌ها بر ما گذشته آه ای دل مشو عاشق که دیگر دوران عاشق‌ها گذشته مشکل که بشنوی عزیزم، شعر من و ترانه‌ی من گم می‌شود در این هیاهو، آواز عاشقانه‌ی من گفتم که تا ترانه‌هایم از باغ و گل سخن بگوید اما به باغ ما دریغا جز گل کاغذی نروید آه ای دل تو می‌گفتی که یک دل پیدا شود با تو بماند آه افسوس در این بیگانگی‌ها کسی قدر تو را نداند خاموشی گرفته عشق و بی او بی او چه‌ها بر ما گذشته آه ای دل مشو عاشق که دیگر دوران عاشق‌ها گذشته
  • مدت زمان قطعه 9: 04:02
  • مدت زمان قطعه 4: 05:51
  • متن ترانه قطعه 4: قایقی خواهم ساخت خواهم انداخت به آب دور خواهم شد از این خاک غریب که در آن هیچ‌ کسی نیست که در بیشه‌ی عشق قهرمانان را بیدار کند قایق از تور تهی و دل از آرزوی مروارید همچنان خواهم راند نه به آبی‌ها دل خواهم بست نه به دریا پریانی که سر از خاک به در می‌آرند و در آن تابش تنهایی ماهی‌گیران می‌فشانند فسون از سر گیسوهاشان همچنان خواهم خواند قایقی خواهم ساخت خواهم انداخت به آب دور خواهم شد از این خاک غریب که در آن هیچ‌ کسی نیست که در بیشه‌ی عشق قهرمانان را بیدار کند قایق از تور تهی و دل از آرزوی مروارید همچنان خواهم راند نه به آبی‌ها دل خواهم بست نه به دریا پریانی که سر از خاک به در می‌آرند و در آن تابش تنهایی ماهی‌گیران می‌فشانند فسون از سر گیسوهاشان هم‌چنان خواهم راند هم‌چنان خواهم خواند
  • نام قطعه 9: تولد مبارک
  • مدت زمان قطعه 8: 06:10
  • نام قطعه 5: بیگانگی‌ها
  • مدت زمان قطعه 5: 04:58
  • نام قطعه 6: کوچ
  • مدت زمان قطعه 6: 06:57
  • نام قطعه 8: گریز
  • مدت زمان قطعه 2: 09:24
  • نام قطعه 2: دلاویزترین
  • نام قطعه 7: نقش بر آب
  • مدت زمان قطعه 1: 07:20
  • مدت زمان قطعه 7: 06:20
  • نام قطعه 1: ایران، ایران
  • متن ترانه قطعه 7: در من غم بیهودگی‌ها می‌زند موج در تو غرور از توان من فزون‌تر در من نیازی می‌کشد پیوسته فریاد در تو گریزی می‌گشاید هر زمان پر ای کاش در خاطر گل مهرت نمی‌رست ای کاش در من آرزویت جان نمی‌یافت ای کاش دست روز و شب با تار و پودش از هر فریبی رشته عمرم نمی‌بافت اندیشه روز و شبم پیوسته این است من بر تو بستم دل؟ دریغ از دل که بستم افسوس بر من گوهر خود را فشاندم در پای بت‌هایی که باید می‌شکستم ای خاطرات روزهای گرم و شیرین دیگر مرا با خویشتن تنها گذارید در این غروب سرد دردانگیز پاییز با محنتی گنگ و غریبم وا گذارید اینک دریغا آرزوی نقش بر آب اینک نهال عاشقی بی برگ و بی بر در من غم بیهودگی‌ها می‌زند موج در تو غروری از توان من فزون‌تر در من غم بیهودگی‌ها می‌زند موج در تو غرور از توان من فزون‌تر در من نیازی می‌کشد پیوسته فریاد در تو گریزی می‌گشاید هر زمان پر ای کاش در خاطر گل مهرت نمی‌رست ای کاش در من آرزویت جان نمی‌یافت ای کاش دست روز و شب با تار و پودش از هر فریبی رشته عمرم نمی‌بافت اندیشه روز و شبم پیوسته این است من بر تو بستم دل؟ دریغ از دل که بستم افسوس بر من گوهر خود را فشاندم در پای بت‌هایی که باید می‌شکستم ای خاطرات روزهای گرم و شیرین دیگر مرا با خویشتن تنها گذارید در این غروب سرد دردانگیز پاییز با محنتی گنگ و غریبم وا گذارید اینک دریغا آرزوی نقش بر آب اینک نهال عاشقی بی برگ و بی بر در من غم بیهودگی‌ها می‌زند موج در تو غروری از توان من فزون‌تر
  • نام قطعه 3: نام تو
  • مدت زمان قطعه 3: 05:54
  • نام قطعه 4: پشت دریاها
  • متن ترانه قطعه 8: من بیهوده می‌خواهم از یاد تو بگریزم ای همه هستی من از مهر تو لبریزم تو دریای من هستی هرگز از خود مرانم من ساحلی غریبم باید با تو بمانم بی تو چون کویر تشنه‌ی آبم بر موج هستی چون حبابم بی قرارم و بی تابم بی تو چون کتاب بسته‌ای هستم شاخه‌ی شکسته‌ای هستم عابر خسته‌ای هستم من بیهوده می‌خواهم از یاد تو بگریزم ای همه هستی من از مهر تو لبریزم تو دریای من هستی هرگز از خود مرانم من ساحلی غریبم باید با تو بمانم بی تو چون کویر تشنه‌ی آبم بر موج هستی چون حبابم بی قرارم و بی تابم بی تو چون کتاب بسته‌ای هستم شاخه‌ی شکسته‌ای هستم عابر خسته‌ای هستم من بیهوده می‌خواهم از یاد تو بگریزم ای همه هستی من از مهر تو لبریزم تو دریای من هستی هرگز از خود مرانم من ساحلی غریبم باید با تو بمانم بی تو چون کویر تشنه‌ی آبم بر موج هستی چون حبابم بی قرارم و بی تابم بی تو چون کتاب بسته‌ای هستم شاخه‌ی شکسته‌ای هستم عابر خسته‌ای هستم
  • متن ترانه قطعه 3: اکنون تو رفته‌ای تو رفته‌ای تو رفته‌ای تو رفته‌ای من باد را با نام تو می‌خوانم من رود را با نام تو می‌خوانم من خویش را با نام تو می‌خوانم با نام تو می‌خوانم با نام تو می‌خوانم اکنون تو رفته‌ای در صبحگاهان در صبحگاهان من چشم را با نام تو می‌شویم من قلب را با عشق تو می‌شویم من آب را با نام تو می‌خوانم من نور را با نام تو می‌خوانم اکنون تو رفته‌ای تو رفته‌ای تو رفته‌ای تو رفته‌ای من باد را با نام تو می‌خوانم من رود را با نام تو می‌خوانم من خویش را با نام تو می‌خوانم با نام تو می‌خوانم با نام تو می‌خوانم اکنون تو رفته‌ای در صبحگاهان در صبحگاهان من چشم را با نام تو می‌شویم من قلب را با عشق تو می‌شویم من آب را با نام تو می‌خوانم با نام تو می‌خوانم با نام تو می‌خوانم من باد را با نام تو می‌خوانم من نور را با نام تو می‌خوانم من خویش را با نام تو می‌خوانم اکنون تو رفته‌ای در صبحگاهان در صبحگاهان من چشم را با نام تو می‌شویم من قلب را با عشق تو می‌شویم من آب را با نام تو می‌خوانم با نام تو می‌خوانم با نام تو می‌خوانم من باد را با نام تو می‌خوانم من نور را با نام تو می‌خوانم من خویش را با نام تو می‌خوانم من خویش را با نام تو می‌خوانم اکنون تو رفته‌ای
  • متن ترانه قطعه 1: در روح و جان من می‌مانی ای وطن به زیر پا فتد آن دلی که بهر تو نلرزد شرح این عاشقی ننشیند در سخن که بهر عشق والای تو همه جهان نیرزد ای ایران ایران دور از دامان پاکت دست دگران بد گهران ای عشق سوزان ای شیرین‌ترین رویای من تو بمان در دل و جان ای ایران ایران گلزار سبزت دور از تاراج خزان جور زمان ای مهر رخشان ای روشن‌گر دنیای من به جهان تو بمان سبزی سر چمن سرخی خون من سپیدی طلوع سحر به پرچمت نشسته بمان که تا ابد هستی‌ام به هستی تو بسته در روح و جان من می‌مانی ای وطن به زیر پا فتد آن دلی که بهر تو نلرزد شرح این عاشقی ننشیند در سخن که بهر عشق والای تو همه جهان نیرزد در روح و جان من می‌مانی ای وطن به زیر پا فتد آن دلی که بهر تو نلرزد شرح این عاشقی ننشیند در سخن که بهر عشق والای تو همه جهان نیرزد ای ایران ایران دور از دامان پاکت دست دگران بد گهران ای عشق سوزان ای شیرین‌ترین رویای من تو بمان در دل و جان ای ایران ایران گلزار سبزت دور از تاراج خزان جور زمان ای مهر رخشان ای روشن‌گر دنیای من به جهان تو بمان سبزی سر چمن سرخی خون من سپیدی طلوع سحر به پرچمت نشسته شرح این عاشقی ننشیند در سخن بمان که تا ابد هستی‌ام به هستی تو بسته ای ایران ایران دور از دامان پاکت دست دگران بد گهران ای عشق سوزان ای شیرین‌ترین رویای من تو بمان در دل و جان ای ایران ایران گلزار سبزت دور از تاراج خزان جور زمان ای مهر رخشان ای روشن‌گر دنیای من به جهان تو بمان در روح و جان من می‌مانی ای وطن به زیر پا فتد آن دلی که بهر تو نلرزد شرح این عاشقی ننشیند در سخن که بهر عشق والای تو همه جهان نیرزد
  • متن ترانه قطعه 9: چو گل‌ها سراپا نشاط و شوری تولدت مبارک تولدت مبارک بهار امیدی همه سروری گل من چشم دلم از تو روشن شکفتی زیباتر از گل به گلشن نشستی چون لاله در باغ هستی تویی تو بهانه‌ی هستی من دور از هر بلای خزانی بمانی با شور و نشاط جوانی بمانی گل باشی که در جمع یاران نشینی در عالم به جز روی شادی نبینی چو گل‌ها سراپا نشاط و شوری تولدت مبارک تولدت مبارک بهار امیدی همه سروری تولدت مبارک تولدت مبارک گل من چشم دلم از تو روشن شکفتی زیباتر از گل به گلشن نشستی چون لاله در باغ هستی تویی تو بهانه‌ی هستی من دور از هر بلای خزانی بمانی با شور و نشاط جوانی بمانی گل باشی که در جمع یاران نشینی در عالم به جز روی شادی نبینی چو گل‌ها سراپا نشاط و شوری تولدت مبارک تولدت مبارک بهار امیدی همه سروری تولدت مبارک تولدت مبارک گل من چشم دلم از تو روشن شکفتی زیباتر از گل به گلشن نشستی چون لاله در باغ هستی تویی تو بهانه‌ی هستی من دور از هر بلای خزانی بمانی با شور و نشاط جوانی بمانی گل باشی که در جمع یاران نشینی در عالم به جز روی شادی نبینی
  • متن ترانه قطعه 2: از دلاویزترین روز جهان خاطره‌ای‌ با من است آه سحری بود و هنوز گوهر ماه به گیسوی شب آویخته بود من به دیدار سحر می‌رفتم من به دیدار سحر می‌رفتم این دل افروزترین روز جهان را بنگر تو دلاویزترین شعر جهان را بسرای در افق پشت سرا پرده‌ی نور باغ‌های گل سرخ شاخه گسترده به مهر غنچه آورده به ناز دم به دم از نفس باد سحر غنچه‌ها می‌شد باز غنچه‌ها می‌شد باز غنچه‌ها می‌شد باز باغ‌های گل سرخ باغ‌های گل سرخ یک گل سرخ بزرگ از دل دریا برخاست خورشید خورشید برخاست خورشید دوستت دارم را دوستت دارم را من دلاویزترین دلاویزترین شعر جهان یافته‌ام دوستت دارم دوستت دارم این گل سرخ من است این گل سرخ من است دامنی پر کن از این گل که بری خانه‌ی دشمن که فشانی بر دوست دوستت دارم را با من بسیار بگو دوستم داری را از من بسیار بپرس از دلاویزترین روز جهان خاطره‌ای‌ با من است آه سحری بود و هنوز گوهر ماه به گیسوی شب آویخته بود من به دیدار سحر می‌رفتم من به دیدار سحر می‌رفتم این دل افروزترین روز جهان را بنگر تو دلاویزترین شعر جهان را بسرای من به دیدار سحر می‌رفتم من به دیدار سحر می‌رفتم در افق پشت سرا پرده‌ی نور باغ‌های گل سرخ شاخه گسترده به مهر غنچه آورده به ناز دم به دم از نفس باد سحر غنچه‌ها می‌شد باز غنچه‌ها می‌شد باز غنچه‌ها می‌شد باز غنچه‌ها می‌شد باز غنچه‌ها می‌شد باز غنچه‌ها می‌شد باز باغ‌های گل سرخ باغ‌های گل سرخ یک گل سرخ بزرگ از دل دریا برخاست خورشید خورشید برخاست خورشید این دل افروزترین روز جهان را بنگر تو دلاویزترین شعر جهان را بسرای دوستت دارم را دوستت دارم را من دلاویزترین دلاویزترین شعر جهان یافته‌ام دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم این گل سرخ من است این گل سرخ من است دامنی پر کن از این گل که بری خانه‌ی دشمن که فشانی بر دوست دوستت دارم را با من بسیار بگو دوستم داری را از من بسیار بپرس دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم
+ موارد بیشتر - بستن

کد محصول:1129363

قیمت : ناموجود

نقد و بررسی

آلبوم موسیقی دلاویزترین - محمد نوری

آلبوم موسیقی دلاویزترین - محمد نوری

مشخصات فنی

آلبوم موسیقی دلاویزترین - محمد نوری

آلبوم موسیقی دلاویزترین - محمد نوری

مشخصات

  • فرمت
    Audio Disc
  • نوع بسته بندی
    شیشه
  • تعداد دیسک
    یک
  • ناشر
    نی داوود
  • مرجع صادر کننده
    وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
  • شماره پروانه یا مجوز
    3-1720/ج
  • خلاصه
    آهنگ‌ساز: محمد سریر
    آهنگ‌ساز: محمد سریر
  • متن ترانه قطعه 6
    اگر یک شب تو را در خواب بینُم
    به دریا نقشی از مهتاب بینُم
    دوباره بینُمت خندون بیایی
    دوباره سینه رو بی تاب بینُم
    بیا بار سفر بندیم از این دشت
    زمستون باز توی این خونه برگشت
    بیا تا قصه‌ها گویُم برایت
    که دوران جدایی دیر بگذشت
    اگر یک شب تو برگردی دوباره
    به گیسویت می‌افشونُم ستاره
    نمی‌دونی مگر ای نازنینُم
    دلُم هر روز و شب در انتظاره
    به تو گویُم بیا ای نازنینُم
    که با مژگون ز پایت خار چینُم
    گل عمر منو باد خزون برد
    گل ناز منی داغت نبینم
    آه گل عمر منو باد خزون برد
    اگر یک شب تو را در خواب بینُم به دریا نقشی از مهتاب بینُم دوباره بینُمت خندون بیایی دوباره سینه رو بی تاب بینُم بیا بار سفر بندیم از این دشت زمستون باز توی این خونه برگشت بیا تا قصه‌ها گویُم برایت که دوران جدایی دیر بگذشت اگر یک شب تو برگردی دوباره به گیسویت می‌افشونُم ستاره نمی‌دونی مگر ای نازنینُم دلُم هر روز و شب در انتظاره بیا بار سفر بندیم از این دشت زمستون باز توی این خونه برگشت بیا تا قصه‌ها گویُم برایت که دوران جدایی دیر بگذشت به تو گویُم بیا ای نازنینُم که با مژگون ز پایت خار چینُم گل عمر منو باد خزون برد گل ناز منی داغت نبینم آه گل عمر منو باد خزون برد گل ناز منی داغت نبینم بیا بار سفر بندیم از این دشت زمستون باز توی این خونه برگشت بیا تا قصه‌ها گویُم برایت که دوران جدایی دیر بگذشت به تو گویُم بیا ای نازنینُم که با مژگون ز پایت خار چینُم گل عمر منو باد خزون برد گل ناز منی داغت نبینم آه گل عمر منو باد خزون برد گل ناز منی داغت نبینم بیا بار سفر بندیم از این دشت زمستون باز توی این خونه برگشت بیا تا قصه‌ها گویُم برایت که دوران جدایی دیر بگذشت اگر یک شب تو را در خواب بینُم به دریا نقشی از مهتاب بینُم دوباره بینُمت خندون بیایی دوباره سینه رو بی تاب بینُم بیا بار سفر بندیم از این دشت زمستون باز توی این خونه برگشت بیا تا قصه‌ها گویُم برایت که دوران جدایی دیر بگذشت
  • متن ترانه قطعه 5
    مشکل که بشنوی عزیزم، شعر من و ترانه‌ی من
    گم می‌شود در این هیاهو، آواز عاشقانه‌ی من
    گفتم که تا ترانه‌هایم از باغ و گل سخن بگوید
    اما به باغ ما دریغا جز گل کاغذی نروید
    آه ای دل تو می‌گفتی که یک دل پیدا شود با تو بماند
    آه افسوس در این بیگانگی‌ها کسی قدر تو را نداند
    خاموشی گرفته عشق و بی او بی او چه‌ها بر ما گذشته
    آه ای دل مشو عاشق که دیگر دوران عاشق‌ها گذشته
    مشکل که بشنوی عزیزم، شعر من و ترانه‌ی من گم می‌شود در این هیاهو، آواز عاشقانه‌ی من گفتم که تا ترانه‌هایم از باغ و گل سخن بگوید اما به باغ ما دریغا جز گل کاغذی نروید آه ای دل تو می‌گفتی که یک دل پیدا شود با تو بماند آه افسوس در این بیگانگی‌ها کسی قدر تو را نداند خاموشی گرفته عشق و بی او بی او چه‌ها بر ما گذشته آه ای دل مشو عاشق که دیگر دوران عاشق‌ها گذشته
  • مدت زمان قطعه 9
    04:02
  • مدت زمان قطعه 4
    05:51
  • متن ترانه قطعه 4
    قایقی خواهم ساخت
    خواهم انداخت به آب
    دور خواهم شد از این خاک غریب
    که در آن هیچ‌ کسی نیست که در بیشه‌ی عشق
    قهرمانان را بیدار کند
    قایق از تور تهی
    و دل از آرزوی مروارید
    همچنان خواهم راند
    نه به آبی‌ها دل خواهم بست
    نه به دریا پریانی که سر از خاک به در می‌آرند
    و در آن تابش تنهایی ماهی‌گیران
    می‌فشانند فسون از سر گیسوهاشان
    همچنان خواهم خواند
    قایقی خواهم ساخت خواهم انداخت به آب دور خواهم شد از این خاک غریب که در آن هیچ‌ کسی نیست که در بیشه‌ی عشق قهرمانان را بیدار کند قایق از تور تهی و دل از آرزوی مروارید همچنان خواهم راند نه به آبی‌ها دل خواهم بست نه به دریا پریانی که سر از خاک به در می‌آرند و در آن تابش تنهایی ماهی‌گیران می‌فشانند فسون از سر گیسوهاشان هم‌چنان خواهم راند هم‌چنان خواهم خواند
  • نام قطعه 9
    تولد مبارک
  • مدت زمان قطعه 8
    06:10
  • نام قطعه 5
    بیگانگی‌ها
  • مدت زمان قطعه 5
    04:58
  • نام قطعه 6
    کوچ
  • مدت زمان قطعه 6
    06:57
  • نام قطعه 8
    گریز
  • مدت زمان قطعه 2
    09:24
  • نام قطعه 2
    دلاویزترین
  • نام قطعه 7
    نقش بر آب
  • مدت زمان قطعه 1
    07:20
  • مدت زمان قطعه 7
    06:20
  • نام قطعه 1
    ایران، ایران
  • متن ترانه قطعه 7
    در من غم بیهودگی‌ها می‌زند موج
    در تو غرور از توان من فزون‌تر
    در من نیازی می‌کشد پیوسته فریاد
    در تو گریزی می‌گشاید هر زمان پر
    ای کاش در خاطر گل مهرت نمی‌رست
    ای کاش در من آرزویت جان نمی‌یافت
    ای کاش دست روز و شب با تار و پودش
    از هر فریبی رشته عمرم نمی‌بافت
    اندیشه روز و شبم پیوسته این است
    من بر تو بستم دل؟
    دریغ از دل که بستم
    افسوس بر من گوهر خود را فشاندم
    در پای بت‌هایی که باید می‌شکستم
    ای خاطرات روزهای گرم و شیرین
    دیگر مرا با خویشتن تنها گذارید
    در این غروب سرد دردانگیز پاییز
    با محنتی گنگ و غریبم وا گذارید
    اینک دریغا آرزوی نقش بر آب
    اینک نهال عاشقی بی برگ و بی بر
    در من
    غم بیهودگی‌ها می‌زند موج
    در تو
    غروری از توان من فزون‌تر
    در من غم بیهودگی‌ها می‌زند موج در تو غرور از توان من فزون‌تر در من نیازی می‌کشد پیوسته فریاد در تو گریزی می‌گشاید هر زمان پر ای کاش در خاطر گل مهرت نمی‌رست ای کاش در من آرزویت جان نمی‌یافت ای کاش دست روز و شب با تار و پودش از هر فریبی رشته عمرم نمی‌بافت اندیشه روز و شبم پیوسته این است من بر تو بستم دل؟ دریغ از دل که بستم افسوس بر من گوهر خود را فشاندم در پای بت‌هایی که باید می‌شکستم ای خاطرات روزهای گرم و شیرین دیگر مرا با خویشتن تنها گذارید در این غروب سرد دردانگیز پاییز با محنتی گنگ و غریبم وا گذارید اینک دریغا آرزوی نقش بر آب اینک نهال عاشقی بی برگ و بی بر در من غم بیهودگی‌ها می‌زند موج در تو غروری از توان من فزون‌تر
  • نام قطعه 3
    نام تو
  • مدت زمان قطعه 3
    05:54
  • نام قطعه 4
    پشت دریاها
  • متن ترانه قطعه 8
    من بیهوده می‌خواهم از یاد تو بگریزم
    ای همه هستی من از مهر تو لبریزم
    تو دریای من هستی هرگز از خود مرانم
    من ساحلی غریبم باید با تو بمانم
    بی تو چون کویر تشنه‌ی آبم
    بر موج هستی چون حبابم
    بی قرارم و بی تابم
    بی تو چون کتاب بسته‌ای هستم
    شاخه‌ی شکسته‌ای هستم
    عابر خسته‌ای هستم
    من بیهوده می‌خواهم از یاد تو بگریزم ای همه هستی من از مهر تو لبریزم تو دریای من هستی هرگز از خود مرانم من ساحلی غریبم باید با تو بمانم بی تو چون کویر تشنه‌ی آبم بر موج هستی چون حبابم بی قرارم و بی تابم بی تو چون کتاب بسته‌ای هستم شاخه‌ی شکسته‌ای هستم عابر خسته‌ای هستم من بیهوده می‌خواهم از یاد تو بگریزم ای همه هستی من از مهر تو لبریزم تو دریای من هستی هرگز از خود مرانم من ساحلی غریبم باید با تو بمانم بی تو چون کویر تشنه‌ی آبم بر موج هستی چون حبابم بی قرارم و بی تابم بی تو چون کتاب بسته‌ای هستم شاخه‌ی شکسته‌ای هستم عابر خسته‌ای هستم
  • متن ترانه قطعه 3
    اکنون تو رفته‌ای تو رفته‌ای تو رفته‌ای تو رفته‌ای
    من باد را با نام تو می‌خوانم
    من رود را با نام تو می‌خوانم
    من خویش را با نام تو می‌خوانم
    با نام تو می‌خوانم با نام تو می‌خوانم
    اکنون تو رفته‌ای
    در صبحگاهان در صبحگاهان
    من چشم را با نام تو می‌شویم
    من قلب را با عشق تو می‌شویم
    من آب را با نام تو می‌خوانم
    من نور را با نام تو می‌خوانم
    اکنون تو رفته‌ای تو رفته‌ای تو رفته‌ای تو رفته‌ای من باد را با نام تو می‌خوانم من رود را با نام تو می‌خوانم من خویش را با نام تو می‌خوانم با نام تو می‌خوانم با نام تو می‌خوانم اکنون تو رفته‌ای در صبحگاهان در صبحگاهان من چشم را با نام تو می‌شویم من قلب را با عشق تو می‌شویم من آب را با نام تو می‌خوانم با نام تو می‌خوانم با نام تو می‌خوانم من باد را با نام تو می‌خوانم من نور را با نام تو می‌خوانم من خویش را با نام تو می‌خوانم اکنون تو رفته‌ای در صبحگاهان در صبحگاهان من چشم را با نام تو می‌شویم من قلب را با عشق تو می‌شویم من آب را با نام تو می‌خوانم با نام تو می‌خوانم با نام تو می‌خوانم من باد را با نام تو می‌خوانم من نور را با نام تو می‌خوانم من خویش را با نام تو می‌خوانم من خویش را با نام تو می‌خوانم اکنون تو رفته‌ای
  • متن ترانه قطعه 1
    در روح و جان من می‌مانی ای وطن
    به زیر پا فتد آن دلی که بهر تو نلرزد
    شرح این عاشقی ننشیند در سخن
    که بهر عشق والای تو همه جهان نیرزد
    ای ایران ایران دور از دامان پاکت دست دگران بد گهران
    ای عشق سوزان ای شیرین‌ترین رویای من تو بمان در دل و جان
    ای ایران ایران گلزار سبزت دور از تاراج خزان جور زمان
    ای مهر رخشان ای روشن‌گر دنیای من به جهان تو بمان
    سبزی سر چمن سرخی خون من
    سپیدی طلوع سحر به پرچمت نشسته
    بمان که تا ابد هستی‌ام به هستی تو بسته
    در روح و جان من می‌مانی ای وطن به زیر پا فتد آن دلی که بهر تو نلرزد شرح این عاشقی ننشیند در سخن که بهر عشق والای تو همه جهان نیرزد در روح و جان من می‌مانی ای وطن به زیر پا فتد آن دلی که بهر تو نلرزد شرح این عاشقی ننشیند در سخن که بهر عشق والای تو همه جهان نیرزد ای ایران ایران دور از دامان پاکت دست دگران بد گهران ای عشق سوزان ای شیرین‌ترین رویای من تو بمان در دل و جان ای ایران ایران گلزار سبزت دور از تاراج خزان جور زمان ای مهر رخشان ای روشن‌گر دنیای من به جهان تو بمان سبزی سر چمن سرخی خون من سپیدی طلوع سحر به پرچمت نشسته شرح این عاشقی ننشیند در سخن بمان که تا ابد هستی‌ام به هستی تو بسته ای ایران ایران دور از دامان پاکت دست دگران بد گهران ای عشق سوزان ای شیرین‌ترین رویای من تو بمان در دل و جان ای ایران ایران گلزار سبزت دور از تاراج خزان جور زمان ای مهر رخشان ای روشن‌گر دنیای من به جهان تو بمان در روح و جان من می‌مانی ای وطن به زیر پا فتد آن دلی که بهر تو نلرزد شرح این عاشقی ننشیند در سخن که بهر عشق والای تو همه جهان نیرزد
  • متن ترانه قطعه 9
    چو گل‌ها سراپا نشاط و شوری
    تولدت مبارک تولدت مبارک
    بهار امیدی همه سروری
    گل من چشم دلم از تو روشن
    شکفتی زیباتر از گل به گلشن
    نشستی چون لاله در باغ هستی
    تویی تو بهانه‌ی هستی من
    دور از هر بلای خزانی بمانی
    با شور و نشاط جوانی بمانی
    گل باشی که در جمع یاران نشینی
    در عالم به جز روی شادی نبینی
    چو گل‌ها سراپا نشاط و شوری تولدت مبارک تولدت مبارک بهار امیدی همه سروری تولدت مبارک تولدت مبارک گل من چشم دلم از تو روشن شکفتی زیباتر از گل به گلشن نشستی چون لاله در باغ هستی تویی تو بهانه‌ی هستی من دور از هر بلای خزانی بمانی با شور و نشاط جوانی بمانی گل باشی که در جمع یاران نشینی در عالم به جز روی شادی نبینی چو گل‌ها سراپا نشاط و شوری تولدت مبارک تولدت مبارک بهار امیدی همه سروری تولدت مبارک تولدت مبارک گل من چشم دلم از تو روشن شکفتی زیباتر از گل به گلشن نشستی چون لاله در باغ هستی تویی تو بهانه‌ی هستی من دور از هر بلای خزانی بمانی با شور و نشاط جوانی بمانی گل باشی که در جمع یاران نشینی در عالم به جز روی شادی نبینی
  • متن ترانه قطعه 2
    از دلاویزترین روز جهان خاطره‌ای‌ با من است
    آه سحری بود و هنوز گوهر ماه به گیسوی شب آویخته بود
    من به دیدار سحر می‌رفتم من به دیدار سحر می‌رفتم
    این دل افروزترین روز جهان را بنگر
    تو دلاویزترین شعر جهان را بسرای
    در افق پشت سرا پرده‌ی نور
    باغ‌های گل سرخ شاخه گسترده به مهر
    غنچه آورده به ناز دم به دم از نفس باد سحر
    غنچه‌ها می‌شد باز غنچه‌ها می‌شد باز غنچه‌ها می‌شد باز
    باغ‌های گل سرخ باغ‌های گل سرخ
    یک گل سرخ بزرگ از دل دریا برخاست
    خورشید خورشید برخاست خورشید
    دوستت دارم را دوستت دارم را
    من دلاویزترین دلاویزترین شعر جهان یافته‌ام
    دوستت دارم دوستت دارم
    این گل سرخ من است این گل سرخ من است
    دامنی پر کن از این گل که بری خانه‌ی دشمن که فشانی بر دوست
    دوستت دارم را با من بسیار بگو
    دوستم داری را از من بسیار بپرس
    از دلاویزترین روز جهان خاطره‌ای‌ با من است آه سحری بود و هنوز گوهر ماه به گیسوی شب آویخته بود من به دیدار سحر می‌رفتم من به دیدار سحر می‌رفتم این دل افروزترین روز جهان را بنگر تو دلاویزترین شعر جهان را بسرای من به دیدار سحر می‌رفتم من به دیدار سحر می‌رفتم در افق پشت سرا پرده‌ی نور باغ‌های گل سرخ شاخه گسترده به مهر غنچه آورده به ناز دم به دم از نفس باد سحر غنچه‌ها می‌شد باز غنچه‌ها می‌شد باز غنچه‌ها می‌شد باز غنچه‌ها می‌شد باز غنچه‌ها می‌شد باز غنچه‌ها می‌شد باز باغ‌های گل سرخ باغ‌های گل سرخ یک گل سرخ بزرگ از دل دریا برخاست خورشید خورشید برخاست خورشید این دل افروزترین روز جهان را بنگر تو دلاویزترین شعر جهان را بسرای دوستت دارم را دوستت دارم را من دلاویزترین دلاویزترین شعر جهان یافته‌ام دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم این گل سرخ من است این گل سرخ من است دامنی پر کن از این گل که بری خانه‌ی دشمن که فشانی بر دوست دوستت دارم را با من بسیار بگو دوستم داری را از من بسیار بپرس دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم