آلبوم موسیقی یادی به رنگ امروز اثر علی زند وکیلی
Ali Zand Vakili A Memory Coloured By Today Music Album
- فرمت: Audio Disc
- نوع بسته بندی: شیشه
- تعداد دیسک: یک
- نام خواننده و صاحب اثر: علی زند وکیلی
- سال تولید: 1394
- مرجع صادر کننده: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
- نوازندگان: پیانو: پویان رمضانی، سامان احتشامی، امید غفاریان خرم - ویولن: اشکان پویانیان، علی پویان جعفری، میثم مرودستی - ویولن: میثم مرودستی - آکاردئون: مهدی مهرداد - سنتور: علی زند وکیلی - کمانچه: سینا علم - تار: سحاب علم - کوبهای: شایان ریاحی، افشین بابایی - تنبک: افشین بابایی
- شماره پروانه یا مجوز: 94-8733
- ترانه سرا قطعه 11: مهدی رییسی
- آهنگساز قطعه 11: مجید وفادار
- نام قطعه 11: زهره
- آهنگساز قطعه 10: روحا... خالقی
- متن ترانه قطعه 6: دامن کشان، ساقی می خواران از کنار یاران مست و گیسو افشان، میگریزد در جام می، از شرنگ دوری وز غم محجوری، چون شرابی جوشان، میبریزد دارم قلبی لرزان ز غمش، دیده شد نگران ساقی می خواران از کنار یاران مست و گیسو افشان میگریزد دارم چشمی گریان به رهاش روز و شب بهشمارم تا بیاید آزرده دل از جفای یاری، بیوفا دلداری ماه افسونکاری، شب نخفتم با یادش تا دامن از کف دادم شد جهان از یادم راز عشقش را در دل نهفتم از چشمانش ریزد به دلم، شور عشق و امید دامن از کف دادم، شد جهان از یادم راز عشقش را دل نهفتم دارم چشمی گریان به رهش روز و شب بشمارم تا بیاید آخ دارم چشمی گریان به رهش روز و شب به شمارم تا بیاید دامن کشان، ساقی می خواران از کنار یاران مست و گیسو افشان، میگریزد در جام می، از شرنگ دوری وز غم محجوری، چون شرابی جوشان، میبریزد دارم قلبی لرزان ز غمش، دیده شد نگران ساقی می خواران از کنار یاران مست و گیسو افشان میگریزد دارم چشمی گریان به رهاش روز و شب بهشمارم تا بیاید آزرده دل از جفای یاری، بیوفا دلداری ماه افسونکاری، شب نخفتم با یادش تا دامن از کف دادم شد جهان از یادم راز عشقش را در دل نهفتم از چشمانش ریزد به دلم، شور عشق و امید دامن از کف دادم، شد جهان از یادم راز عشقش را دل نهفتم دارم چشمی گریان به رهش روز و شب بشمارم تا بیاید آخ دارم چشمی گریان به رهش روز و شب به شمارم تا بیاید
- آهنگساز قطعه 8: همایون خرم
- متن ترانه قطعه 5: زندگی خوب است که گیری دلبری نکو تا فروشی هر دو جهان بر یک تار مو خندهاش عشق است و روح است و جان است رویاش آمزی هر دو جهان است چون نگاهش یک سو، روی ماهش بر او تاب سنبل، بوی گل دارد این گیسو یک نگاه یار من، میبر صبر و قرار من کند شکار دل و جان من، مثال شیر نر دیدم چشم مست یار، روی مهوش نگار با خود بُرده دل و دینم، نموده چنینم زندگی خوب است که گیری دلبری نکو تا فروشی هر دو جهان بر یک تار مو خندهاش عشق است و روح است و جان است رویاش آمزی هر دو جهان است چون نگاهش یک سو، روی ماهش بر او تاب سنبل، بوی گل دارد این گیسو یک نگاه یار من، میبر صبر و قرار من کند شکار دل و جان من، مثال شیر نر دیدم چشم مست یار، روی مهوش نگار با خود بُرده دل و دینم، نموده چنینم زندگی خوب است که گیری دلبری نکو تا فروشی هر دو جهان بر یک تار مو خندهاش عشق است و روح است و جان است رویاش آمزی هر دو جهان است چون نگاهش یک سو، روی ماهش بر او تاب سنبل، بوی گل دارد این گیسو
- نام قطعه 10: تا بهار دلنشین
- ترانه سرا قطعه 9: عبدا... الفت
- آهنگساز قطعه 9: مجید وفادار
- متن ترانه قطعه 4: دیدم توو خواب وقت سحر شهزادهای زرین کمر نشسته بر اسب سفید میومد از کوه و کمر میرفت و آتش به دلم، میزد نگاهش کاشکی دلم رسوا بشه دریا بشه این دو چشم پُر آبم روزی که بختم وا بشه، پیدا میشه اون که اومد توو خوابم شهزادهی رویای من شاید تویی اون کس که شب در خواب من آید تویی تو از خواب شیرین ناگه پریدم او را ندیدم دیگر کنارم به خدا جانم رسیده از غصه بر لب هر روز و هر شب در انتظارم به خدا دیدم توو خواب وقت سحر شهزادهای زرین کمر نشسته بر اسب سفید میومد از کوه و کمر میرفت و آتش به دلم، میزد نگاهش میرفت و آتش به دلم، میزد نگاهش کاشکی دلم رسوا بشه دریا بشه این دو چشم پُر آبم روزی که بختم وا بشه، پیدا میشه اون که اومد توو خوابم شهزادهی رویای من شاید تویی اون کس که شب در خواب من آید تویی تو از خواب شیرین ناگه پریدم او را ندیدم دیگر کنارم به خدا جانم رسیده از غصه بر لب هر روز و هر شب در انتظارم به خدا دیدم توو خواب وقت سحر شهزادهای زرین کمر نشسته بر اسب سفید میومد از کوه و کمر میرفت و آتش به دلم، میزد نگاهش میرفت و آتش به دلم، میزد نگاهش
- نام قطعه 9: به سوی تو
- نام قطعه 5: زندگی خوب
- آهنگساز قطعه 5: غلامحسین مینباشیان
- نام قطعه 6: دامن کشان
- آهنگساز قطعه 6: بر اساس تم ساری گلین
- ترانه سرا قطعه 6: جمشید ارجمند
- ترانه سرا قطعه 8: رحیم معینی کرمانشاهی
- نام قطعه 8: رفته
- آهنگساز قطعه 1: جهانبخش پازوکی
- ترانه سرا قطعه 2: کریم فکور
- آهنگساز قطعه 2: مجید وفادار
- نام قطعه 2: گلنار
- نام قطعه 7: مرغ شب
- آهنگساز قطعه 4: همایون خرم
- ترانه سرا قطعه 1: جهانبخش پازوکی
- نام قطعه 1: غروب کوهستان
- متن ترانه قطعه 7: دلم را لرزاندی و رفتی شنیدی غوغای طوفان را ز خواند وا ماندی و رفتی ز باغ قصه به دشت خواب سایهی ابریست در دل مه تاب مثل روح آزردهی مُرداب چو مرغ شب خواندی و رفتی آخ ای تو اشک سرد زمستان را چو باران افشاندی و رفتی سیاه شب لاله افشان شد کویر تشنه گلستان شد تو میآیی آی تو میآیی ز راه شیریه پُر مه تاب تو میباری چون گل باران به جام نیلوفر مرداب دلم را لرزاندی و رفتی شنیدی غوغای طوفان را ز خواند وا ماندی و رفتی ز باغ قصه به دشت خواب سایهی ابریست در دل مه تاب مثل روح آزردهی مُرداب دلم را لرزاندی و رفتی چو مرغ شب خواندی و رفتی آخ ای تو اشک سرد زمستان را چو باران افشاندی و رفتی سیاه شب لاله افشان شد کویر تشنه گلستان شد تو میآیی آی تو میآیی ز باغ قصه به دشت خواب ز راه شیریه پُر مه تاب تو میباری چون گل باران به جام نیلوفر مرداب
- ترانه سرا قطعه 7: محمد ابراهیم جعفری
- نام قطعه 3: شبهای تهران
- نام قطعه 4: شهزاده رویا
- ترانه سرا قطعه 5: جمشید شیبانی
- متن ترانه قطعه 8: ای که رفته با خود دلی شکسته بُردی این چنین به طوفان تن مرا سپُردی ای که مهر باطل زدی به دفتر من بعد تو نیامد چهها که بر سر من ای خدای عالم چگونه باورم شد آن که روزگاری پناه و یاورم شد سایه اش نماند همیشه بر سر من زیر لب بخندد به مرگ و پرپر من رفتی و ندیدی که بی تو شکسته بال و خستهام رفتی و ندیدی که بی تو چگونه پر شکستهام رفتی و نهادی چه آسان دل مرا به زیر پا رفتی و خیالت زمانی نمیکند مرا رها ای به دل آشنا، تا که هستم بیا وای من اگر نیایی، وای من اگر نیایی ای که رفته با خود دلی شکسته بُردی این چنین به طوفان تن مرا سپُردی ای که مهر باطل زدی به دفتر من بعد تو نیامد چهها که بر سر من بعد تو نیامد چهها که بر سر من ای خدای عالم چگونه باورم شد آن که روزگاری پناه و یاورم شد سایه اش نماند همیشه بر سر من زیر لب بخندد به مرگ و پرپر من زیر لب بخندد به مرگ و پرپر من رفتی و ندیدی که بی تو شکسته بال و خستهام رفتی و ندیدی که بی تو چگونه پر شکستهام رفتی و نهادی چه آسان دل مرا به زیر پا رفتی و خیالت زمانی نمیکند مرا رها ای به دل آشنا، تا که هستم بیا وای من اگر نیایی، وای من اگر نیایی
- متن ترانه قطعه 3: شبهای تهران میکند پنهان صحنهی بسیار از چشم انسان زین شبهای تار، مانده یادگار راز بیشمار، بهر عاشقان هر شب این سرزمین پُر ز ماجراست یک سو عیش و طرب یک سو رنج و تعب برخیزد همه شب غوغای تهران قلبیار، بیقرار، کام او رواست عاشق در همه حال، باشد فکر وصال بر او داده مجال، شبهای تهران یاران جام باده بر دست دارند هرشب چون ماه و پروین بیدارند ای که چو من بیداری، مستی خودیاد آری چون شنوی بانگ مستان منتظری روز آید، عقدهی دل بگشاید این شب غمیابد پایان زین شبهای تار، ماندهیادگار شبهای تهران میکند پنهان صحنهی بسیار از چشم انسان زین شبهای تار، مانده یادگار راز بیشمار، بهر عاشقان هر شب این سرزمین پُر ز ماجراست یک سو عیش و طرب یک سو رنج و تعب برخیزد همه شب غوغای تهران قلبیار، بیقرار، کام او رواست عاشق در همه حال، باشد فکر وصال بر او داده مجال، شبهای تهران یاران جام باده بر دست دارند هرشب چون ماه و پروین بیدارند ای که چو من بیداری، مستی خودیاد آری چون شنوی بانگ مستان منتظری روز آید، عقدهی دل بگشاید این شب غمیابد پایان شبهای تهران میکند پنهان صحنهی بسیار از چشم انسان زین شبهای تار، ماندهیادگار راز بیشمار، بهر عاشقان
- متن ترانه قطعه 1: غم و غصه توی قلبم لونه کردی ای خدا دلوم پر درده نمیسازه با مو دنیا دیگه برنمیگردم به آشیونهای خدا کسی چه میدونه، غم تنهایی دل را خدایامو به درگاه تو چی بوده گناهم که باید یا بسوزم و یا بسازم مو جوونوم آشیونوم شده ویروون غروبه توی کوهستان منم مجنون که سرگردون هی بنالم ازین دنیا دلوم تنگه ، دل یارمو از سنگه خدایا گله دارم ز تنهایی دلوم خونه غم و دردام فراوونه غم و غصه توی قلبم لونه کردی ای خدا دلوم پر درده نمیسازه با مو دنیا دیگه برنمیگردم به آشیونهای خدا کسی چه میدونه، غم تنهایی دل را خدایامو به درگاه تو چی بوده گناهم که باید یا بسوزم و یا بسازم مو جوونوم آشیونوم شده ویروون غروبه توی کوهستان منم مجنون که سرگردون هی بنالم ازین دنیا دلوم تنگه ، دل یارمو از سنگه خدایا گله دارم ز تنهایی دلوم خونه غم و دردام فراوونه خدایا گله دارُم غم و غصه توی قلبم لونه کردی ای خدا دلوم پر درده نمیسازه با مو دنیا دیگه برنمیگردُم به آشیونهای خدا کسی چه میدونه، غم تنهایی دل را
- متن ترانه قطعه 9: به سوی تو به شوق روی تو به طرف کوی تو سپیده دم آیم مگر تو را جویم بگو کجایی نشان تو، گَه از زمان گاهی ز آسمان جویم ببین چه بیپروا ره تو میپویم بگو کجایی کی رَوَد رخ ماهت از نظرم، نظرم به غیر نامت، کی نام دگر ببرم اگر تورا جویم، حدیث دل گویم بگو کجایی بهدست تو دادم، دل پریشانم، دگر چه خواهی آه فتاده ام از پا، بگو که از جانم دگر چه خواهی یک دَم از خیال من، نمی روی ای غزال من دگر چه پرسی ز حال من تا هستم من، اسیر کوی توام به آروزی توام اگر تورا جویم، حدیث دل گویم، بگو کجایی به دست تو دادم، دل پریشانم، دگر چه خواهی فتادهام از پا، بگو که از جانم دگر چه خواهی به سوی تو به شوق روی تو به طرف کوی تو سپیده دم آیم مگر تو را جویم بگو کجایی نشان تو، گَه از زمان گاهی ز آسمان جویم ببین چه بیپروا ره تو میپویم بگو کجایی کی رَوَد رخ ماهت از نظرم، نظرم به غیر نامت، کی نام دگر ببرم اگر تورا جویم، حدیث دل گویم بگو کجایی بهدست تو دادم، دل پریشانم، دگر چه خواهی آه فتاده ام از پا، بگو که از جانم دگر چه خواهی یک دَم از خیال من، نمی روی ای غزال من دگر چه پرسی ز حال من تا هستم من، اسیر کوی توام به آروزی توام اگر تورا جویم، حدیث دل گویم، بگو کجایی به دست تو دادم، دل پریشانم، دگر چه خواهی آه فتادهام از پا، بگو که از جانم دگر چه خواهی
- متن ترانه قطعه 2: گلنار، گلنار کجایی که از غمت ناله میکند عاشق وفادار کجای که بی تو شد دل اسیر غم دیدهام گهربار دمی اولین شب آشنایی و عشق ما بهیاد آر در آن شب تو بودی و عیش و عشرت و آرزوی بسیار چه دیدی از من حبیبم گلنار که دادی آخر فریبم گلنار نیابی ای کاش، نصیب از گردون که شد ناکامی، نصیبم گلنار بُوَد مرا در دل شب تار، آرزوی دیدار تا به کی پریشان، تا به کی گرفتار یا مده مرا وعدهی وفا، راز خود نگهدار یا به روی من خندهها بزن، قلب من بدست آر لب خود بگشا به سخن گلنار دل زارم را مشکن گلنار نشدی عاشق ز کجا دانی چه کشد هر شب دل من گلنار گلنار، گلنار کجایی که از غمت ناله میکند عاشق وفادار گلنار، گلنار کجای که بی تو شد دل اسیر غم دیدهام گهربار گلنار، گلنار دمی اولین شب آشنایی و عشق ما بهیاد آر گلنار، گلنار در آن شب تو بودی و عیش و عشرت و آرزوی بسیار چه دیدی از من حبیبم گلنار که دادی آخر فریبم گلنار نیابی ای کاش، نصیب از گردون که شد ناکامی، نصیبم گلنار بُوَد مرا در دل شب تار، آرزوی دیدار تا به کی پریشان، تا به کی گرفتار یا مده مرا وعدهی وفا، راز خود نگهدار یا به روی من خندهها بزن، قلب من بدست آر چه دیدی از من حبیبم گلنار که دادی آخر فریبم گلنار نیابی ای کاش، نصیب از گردون که شد ناکامی، نصیبم گلنار لب خود بگشا به سخن گلنار دل زارم را مشکن گلنار نشدی عاشق ز کجا دانی چه کشد هر شب دل من گلنار
- متن ترانه قطعه 10: تا بهار دل نشین آمده سوی چمن ای بهار آرزو بر سرم سایه فکن چون نسیم نو بهار، بر آشیانم کن گذر تا که گلباران شود، کلبهی ویران من تا بهار زندگی، آمد بیا آرام جان تا نسیم از سوی گل آمد بیا دامن کشان چون سپندم بر سر آتشنشان بنشین دمی چون سرشکم در کنار، بنشین نشان سوز نهان بازآ ببین در حیرتم، بشکن سکوت خلوتم چون لالهی تنها ببین، بر چهره داغ حسرتم ای روی تو آیینهام، عشقت غم دیرینهام بازآ چو گل در این بهار، سر را بنه بر سینهام تا بهار دل نشین آمده سوی چمن ای بهار آرزو بر سرم سایه فکن چون نسیم نو بهار، بر آشیانم کن گذر تا که گلباران شود، کلبهی ویران من تا بهار زندگی، آمد بیا آرام جان تا نسیم از سوی گل آمد بیا دامن کشان چون سپندم بر سر آتشنشان بنشین دمی چون سرشکم در کنار، بنشین نشان سوز نهان بازآ ببین در حیرتم، بشکن سکوت خلوتم چون لالهی تنها ببین، بر چهره داغ حسرتم ای روی تو آیینهام، عشقت غم دیرینهام بازآ چو گل در این بهار، سر را بنه بر سینهام تا بهار دل نشین آمده سوی چمن ای بهار آرزو بر سرم سایه فکن چون نسیم نو بهار، بر آشیانم کن گذر تا که گلباران شود، کلبهی ویران من
- متن ترانه قطعه 11: یاد از آن روزی که بودی، زهره یار من دور از چشم رقیبان، در کنار من حالی و خالیست جایت ای نگار من در شام تار من آخر کجای زهره یاد داری زهره آن روزی که در صحرا دست اندر دست هم گردش کنان تنها راه میرفتیم و در بین شقایقها بود عالم ما را، لطف و صفایی زهره بود هنگام غروب آن روز افق زیبا ایستادیم برای دیدنش آنجا تکیه تو بر سینهام دادی سر خود را گفتیم و با هم ما بس رازهایی زهره چون یقین کردی که در عشقت گرفتارم سرد گشتی و نمودی این چنین خوارم خود نکردی فکر آخر نازنین یارم من هم چو تو دارم، آخر خدایی زهره یاد از آن روزی که بودی، زهره یار من دور از چشم رقیبان، در کنار من حالی و خالیست جایت ای نگار من در شام تار من آخر کجای زهره یاد داری زهره آن روزی که در صحرا دست اندر دست هم گردش کنان تنها راه میرفتیم و در بین شقایقها بود عالم ما را، لطف و صفایی زهره بود هنگام غروب آن روز افق زیبا ایستادیم برای دیدنش آنجا تکیه تو بر سینهام دادی سر خود را گفتیم و با هم ما بس رازهایی زهره چون یقین کردی که در عشقت گرفتارم سرد گشتی و نمودی این چنین خوارم خود نکردی فکر آخر نازنین یارم من هم چو تو دارم، آخر خدایی زهره
کد محصول:1129282
قیمت : ناموجود
نقد و بررسی
آلبوم موسیقی یادی به رنگ امروز اثر علی زند وکیلی
Ali Zand Vakili A Memory Coloured By Today Music Album
«علی زند وکیلی» خواننده و نوازنده اهل شیراز است. او از سه سالگی موسیقی را با نواختن تنبک شروع کرد و در حال حاضر در سبک سنتی ایرانی مشغول فعالیت است. وی علاوه بر گروه «زند بند» که با همکاری برادرش آن را تاسیس کرد، با گروه‌هایی چون «دنگ شو»، «خموش»، «نغمه کیمیا» و ... نیز همکاری داشته و کنسرت‌هایی هم به همراه آن‌ها برگزار کرده است. «یادی به رنگ امروز» نام آلبوم جدید «علی زند وکیلی» است و یادآور ترانه‌های ماندگار ایران مانند «گلنار»، «شهزاده رویا»، «به سوی تو» و «تا بهار دلنشین» است که در فضایی متفاوت اجرا شده است. سایر قطعات این آلبوم عبارتند از «غروب کوهستان»، «شب‌های تهران»، «زندگی خوب»، «دامن کشان»، «مرغ شب»، «رفته» و «زهره». این آلبوم موسیقی برای علاقمندان به موسیقی کلاسیک ایران انتخاب مناسبی خواهد بود.
مشخصات فنی
آلبوم موسیقی یادی به رنگ امروز اثر علی زند وکیلی
Ali Zand Vakili A Memory Coloured By Today Music Album
مشخصات
-
فرمتAudio Disc
-
نوع بسته بندیشیشه
-
تعداد دیسکیک
-
نام خواننده و صاحب اثرعلی زند وکیلی
-
سال تولید1394
-
مرجع صادر کنندهوزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
-
نوازندگانپیانو: پویان رمضانی، سامان احتشامی، امید غفاریان خرم - ویولن: اشکان پویانیان، علی پویان جعفری، میثم مرودستی - ویولن: میثم مرودستی - آکاردئون: مهدی مهرداد - سنتور: علی زند وکیلی - کمانچه: سینا علم - تار: سحاب علم - کوبهای: شایان ریاحی، افشین بابایی - تنبک: افشین بابایی
-
شماره پروانه یا مجوز94-8733
-
ترانه سرا قطعه 11مهدی رییسی
-
آهنگساز قطعه 11مجید وفادار
-
نام قطعه 11زهره
-
آهنگساز قطعه 10روحا... خالقی
-
متن ترانه قطعه 6دامن کشان، ساقی می خواراناز کنار یاران مست و گیسو افشان، میگریزددر جام می، از شرنگ دوریوز غم محجوری، چون شرابی جوشان، میبریزددارم قلبی لرزان ز غمش، دیده شد نگرانساقی می خواران از کنار یاران مست و گیسو افشان میگریزددارم چشمی گریان به رهاش روز و شب بهشمارم تا بیایدآزرده دل از جفای یاری، بیوفا دلداریماه افسونکاری، شب نخفتمبا یادش تا دامن از کف دادم شد جهان از یادمراز عشقش را در دل نهفتماز چشمانش ریزد به دلم، شور عشق و امیددامن از کف دادم، شد جهان از یادم راز عشقش را دل نهفتمدارم چشمی گریان به رهش روز و شب بشمارم تا بیایدآخ دارم چشمی گریان به رهش روز و شب به شمارم تا بیایددامن کشان، ساقی می خواران از کنار یاران مست و گیسو افشان، میگریزد در جام می، از شرنگ دوری وز غم محجوری، چون شرابی جوشان، میبریزد دارم قلبی لرزان ز غمش، دیده شد نگران ساقی می خواران از کنار یاران مست و گیسو افشان میگریزد دارم چشمی گریان به رهاش روز و شب بهشمارم تا بیاید آزرده دل از جفای یاری، بیوفا دلداری ماه افسونکاری، شب نخفتم با یادش تا دامن از کف دادم شد جهان از یادم راز عشقش را در دل نهفتم از چشمانش ریزد به دلم، شور عشق و امید دامن از کف دادم، شد جهان از یادم راز عشقش را دل نهفتم دارم چشمی گریان به رهش روز و شب بشمارم تا بیاید آخ دارم چشمی گریان به رهش روز و شب به شمارم تا بیاید
-
آهنگساز قطعه 8همایون خرم
-
متن ترانه قطعه 5زندگی خوب است که گیری دلبری نکوتا فروشی هر دو جهان بر یک تار موخندهاش عشق است و روح است و جان استرویاش آمزی هر دو جهان استچون نگاهش یک سو، روی ماهش بر اوتاب سنبل، بوی گل دارد این گیسویک نگاه یار من، میبر صبر و قرار منکند شکار دل و جان من، مثال شیر نردیدم چشم مست یار، روی مهوش نگاربا خود بُرده دل و دینم، نموده چنینمزندگی خوب است که گیری دلبری نکو تا فروشی هر دو جهان بر یک تار مو خندهاش عشق است و روح است و جان است رویاش آمزی هر دو جهان است چون نگاهش یک سو، روی ماهش بر او تاب سنبل، بوی گل دارد این گیسو یک نگاه یار من، میبر صبر و قرار من کند شکار دل و جان من، مثال شیر نر دیدم چشم مست یار، روی مهوش نگار با خود بُرده دل و دینم، نموده چنینم زندگی خوب است که گیری دلبری نکو تا فروشی هر دو جهان بر یک تار مو خندهاش عشق است و روح است و جان است رویاش آمزی هر دو جهان است چون نگاهش یک سو، روی ماهش بر او تاب سنبل، بوی گل دارد این گیسو
-
نام قطعه 10تا بهار دلنشین
-
ترانه سرا قطعه 9عبدا... الفت
-
آهنگساز قطعه 9مجید وفادار
-
متن ترانه قطعه 4دیدم توو خواب وقت سحرشهزادهای زرین کمرنشسته بر اسب سفیدمیومد از کوه و کمرمیرفت و آتش به دلم، میزد نگاهشکاشکی دلم رسوا بشه دریا بشه این دو چشم پُر آبمروزی که بختم وا بشه، پیدا میشه اون که اومد توو خوابمشهزادهی رویای من شاید توییاون کس که شب در خواب من آید تویی تواز خواب شیرین ناگه پریدماو را ندیدم دیگر کنارم به خداجانم رسیده از غصه بر لبهر روز و هر شب در انتظارم به خدادیدم توو خواب وقت سحر شهزادهای زرین کمر نشسته بر اسب سفید میومد از کوه و کمر میرفت و آتش به دلم، میزد نگاهش میرفت و آتش به دلم، میزد نگاهش کاشکی دلم رسوا بشه دریا بشه این دو چشم پُر آبم روزی که بختم وا بشه، پیدا میشه اون که اومد توو خوابم شهزادهی رویای من شاید تویی اون کس که شب در خواب من آید تویی تو از خواب شیرین ناگه پریدم او را ندیدم دیگر کنارم به خدا جانم رسیده از غصه بر لب هر روز و هر شب در انتظارم به خدا دیدم توو خواب وقت سحر شهزادهای زرین کمر نشسته بر اسب سفید میومد از کوه و کمر میرفت و آتش به دلم، میزد نگاهش میرفت و آتش به دلم، میزد نگاهش
-
نام قطعه 9به سوی تو
-
نام قطعه 5زندگی خوب
-
آهنگساز قطعه 5غلامحسین مینباشیان
-
نام قطعه 6دامن کشان
-
آهنگساز قطعه 6بر اساس تم ساری گلین
-
ترانه سرا قطعه 6جمشید ارجمند
-
ترانه سرا قطعه 8رحیم معینی کرمانشاهی
-
نام قطعه 8رفته
-
آهنگساز قطعه 1جهانبخش پازوکی
-
ترانه سرا قطعه 2کریم فکور
-
آهنگساز قطعه 2مجید وفادار
-
نام قطعه 2گلنار
-
نام قطعه 7مرغ شب
-
آهنگساز قطعه 4همایون خرم
-
ترانه سرا قطعه 1جهانبخش پازوکی
-
نام قطعه 1غروب کوهستان
-
متن ترانه قطعه 7دلم را لرزاندی و رفتیشنیدی غوغای طوفان راز خواند وا ماندی و رفتیز باغ قصه به دشت خوابسایهی ابریست در دل مه تابمثل روح آزردهی مُردابچو مرغ شب خواندی و رفتیآخ ای تو اشک سرد زمستان راچو باران افشاندی و رفتیسیاه شب لاله افشان شدکویر تشنه گلستان شدتو میآیی آی تو میآییز راه شیریه پُر مه تابتو میباری چون گل بارانبه جام نیلوفر مردابدلم را لرزاندی و رفتی شنیدی غوغای طوفان را ز خواند وا ماندی و رفتی ز باغ قصه به دشت خواب سایهی ابریست در دل مه تاب مثل روح آزردهی مُرداب دلم را لرزاندی و رفتی چو مرغ شب خواندی و رفتی آخ ای تو اشک سرد زمستان را چو باران افشاندی و رفتی سیاه شب لاله افشان شد کویر تشنه گلستان شد تو میآیی آی تو میآیی ز باغ قصه به دشت خواب ز راه شیریه پُر مه تاب تو میباری چون گل باران به جام نیلوفر مرداب
-
ترانه سرا قطعه 7محمد ابراهیم جعفری
-
نام قطعه 3شبهای تهران
-
نام قطعه 4شهزاده رویا
-
ترانه سرا قطعه 5جمشید شیبانی
-
متن ترانه قطعه 8ای که رفته با خود دلی شکسته بُردیاین چنین به طوفان تن مرا سپُردیای که مهر باطل زدی به دفتر منبعد تو نیامد چهها که بر سر منای خدای عالم چگونه باورم شدآن که روزگاری پناه و یاورم شدسایه اش نماند همیشه بر سر منزیر لب بخندد به مرگ و پرپر منرفتی و ندیدی که بی تو شکسته بال و خستهامرفتی و ندیدی که بی تو چگونه پر شکستهامرفتی و نهادی چه آسان دل مرا به زیر پارفتی و خیالت زمانی نمیکند مرا رهاای به دل آشنا، تا که هستم بیاوای من اگر نیایی، وای من اگر نیاییای که رفته با خود دلی شکسته بُردی این چنین به طوفان تن مرا سپُردی ای که مهر باطل زدی به دفتر من بعد تو نیامد چهها که بر سر من بعد تو نیامد چهها که بر سر من ای خدای عالم چگونه باورم شد آن که روزگاری پناه و یاورم شد سایه اش نماند همیشه بر سر من زیر لب بخندد به مرگ و پرپر من زیر لب بخندد به مرگ و پرپر من رفتی و ندیدی که بی تو شکسته بال و خستهام رفتی و ندیدی که بی تو چگونه پر شکستهام رفتی و نهادی چه آسان دل مرا به زیر پا رفتی و خیالت زمانی نمیکند مرا رها ای به دل آشنا، تا که هستم بیا وای من اگر نیایی، وای من اگر نیایی
-
متن ترانه قطعه 3شبهای تهران میکند پنهانصحنهی بسیار از چشم انسانزین شبهای تار، مانده یادگارراز بیشمار، بهر عاشقانهر شب این سرزمین پُر ز ماجراستیک سو عیش و طربیک سو رنج و تعببرخیزد همه شب غوغای تهرانقلبیار، بیقرار، کام او رواستعاشق در همه حال، باشد فکر وصالبر او داده مجال، شبهای تهرانیاران جام باده بر دست دارندهرشب چون ماه و پروین بیدارندای که چو من بیداری، مستی خودیاد آریچون شنوی بانگ مستانمنتظری روز آید، عقدهی دل بگشایداین شب غمیابد پایانزین شبهای تار، ماندهیادگارشبهای تهران میکند پنهان صحنهی بسیار از چشم انسان زین شبهای تار، مانده یادگار راز بیشمار، بهر عاشقان هر شب این سرزمین پُر ز ماجراست یک سو عیش و طرب یک سو رنج و تعب برخیزد همه شب غوغای تهران قلبیار، بیقرار، کام او رواست عاشق در همه حال، باشد فکر وصال بر او داده مجال، شبهای تهران یاران جام باده بر دست دارند هرشب چون ماه و پروین بیدارند ای که چو من بیداری، مستی خودیاد آری چون شنوی بانگ مستان منتظری روز آید، عقدهی دل بگشاید این شب غمیابد پایان شبهای تهران میکند پنهان صحنهی بسیار از چشم انسان زین شبهای تار، ماندهیادگار راز بیشمار، بهر عاشقان
-
متن ترانه قطعه 1غم و غصه توی قلبم لونه کردی ای خدادلوم پر درده نمیسازه با مو دنیادیگه برنمیگردم به آشیونهای خداکسی چه میدونه، غم تنهایی دل راخدایامو به درگاه تو چی بوده گناهمکه باید یا بسوزم و یا بسازممو جوونوم آشیونوم شده ویروونغروبه توی کوهستان منم مجنونکه سرگردون هی بنالمازین دنیا دلوم تنگه ، دل یارمو از سنگهخدایا گله دارمز تنهایی دلوم خونه غم و دردام فراوونهغم و غصه توی قلبم لونه کردی ای خدا دلوم پر درده نمیسازه با مو دنیا دیگه برنمیگردم به آشیونهای خدا کسی چه میدونه، غم تنهایی دل را خدایامو به درگاه تو چی بوده گناهم که باید یا بسوزم و یا بسازم مو جوونوم آشیونوم شده ویروون غروبه توی کوهستان منم مجنون که سرگردون هی بنالم ازین دنیا دلوم تنگه ، دل یارمو از سنگه خدایا گله دارم ز تنهایی دلوم خونه غم و دردام فراوونه خدایا گله دارُم غم و غصه توی قلبم لونه کردی ای خدا دلوم پر درده نمیسازه با مو دنیا دیگه برنمیگردُم به آشیونهای خدا کسی چه میدونه، غم تنهایی دل را
-
متن ترانه قطعه 9به سوی تو به شوق روی تو به طرف کوی توسپیده دم آیم مگر تو را جویم بگو کجایینشان تو، گَه از زمان گاهی ز آسمان جویمببین چه بیپروا ره تو میپویم بگو کجاییکی رَوَد رخ ماهت از نظرم، نظرمبه غیر نامت، کی نام دگر ببرماگر تورا جویم، حدیث دل گویم بگو کجاییبهدست تو دادم، دل پریشانم، دگر چه خواهیآهفتاده ام از پا، بگو که از جانم دگر چه خواهییک دَم از خیال من، نمی روی ای غزال مندگر چه پرسی ز حال منتا هستم من، اسیر کوی توام به آروزی تواماگر تورا جویم، حدیث دل گویم، بگو کجاییبه دست تو دادم، دل پریشانم، دگر چه خواهیفتادهام از پا، بگو که از جانم دگر چه خواهیبه سوی تو به شوق روی تو به طرف کوی تو سپیده دم آیم مگر تو را جویم بگو کجایی نشان تو، گَه از زمان گاهی ز آسمان جویم ببین چه بیپروا ره تو میپویم بگو کجایی کی رَوَد رخ ماهت از نظرم، نظرم به غیر نامت، کی نام دگر ببرم اگر تورا جویم، حدیث دل گویم بگو کجایی بهدست تو دادم، دل پریشانم، دگر چه خواهی آه فتاده ام از پا، بگو که از جانم دگر چه خواهی یک دَم از خیال من، نمی روی ای غزال من دگر چه پرسی ز حال من تا هستم من، اسیر کوی توام به آروزی توام اگر تورا جویم، حدیث دل گویم، بگو کجایی به دست تو دادم، دل پریشانم، دگر چه خواهی آه فتادهام از پا، بگو که از جانم دگر چه خواهی
-
متن ترانه قطعه 2گلنار، گلنارکجایی که از غمت ناله میکند عاشق وفادارکجای که بی تو شد دل اسیر غم دیدهام گهرباردمی اولین شب آشنایی و عشق ما بهیاد آردر آن شب تو بودی و عیش و عشرت و آرزوی بسیارچه دیدی از من حبیبم گلنارکه دادی آخر فریبم گلنارنیابی ای کاش، نصیب از گردونکه شد ناکامی، نصیبم گلناربُوَد مرا در دل شب تار، آرزوی دیدارتا به کی پریشان، تا به کی گرفتاریا مده مرا وعدهی وفا، راز خود نگهداریا به روی من خندهها بزن، قلب من بدست آرلب خود بگشا به سخن گلناردل زارم را مشکن گلنارنشدی عاشق ز کجا دانی چه کشد هر شبدل من گلنارگلنار، گلنار کجایی که از غمت ناله میکند عاشق وفادار گلنار، گلنار کجای که بی تو شد دل اسیر غم دیدهام گهربار گلنار، گلنار دمی اولین شب آشنایی و عشق ما بهیاد آر گلنار، گلنار در آن شب تو بودی و عیش و عشرت و آرزوی بسیار چه دیدی از من حبیبم گلنار که دادی آخر فریبم گلنار نیابی ای کاش، نصیب از گردون که شد ناکامی، نصیبم گلنار بُوَد مرا در دل شب تار، آرزوی دیدار تا به کی پریشان، تا به کی گرفتار یا مده مرا وعدهی وفا، راز خود نگهدار یا به روی من خندهها بزن، قلب من بدست آر چه دیدی از من حبیبم گلنار که دادی آخر فریبم گلنار نیابی ای کاش، نصیب از گردون که شد ناکامی، نصیبم گلنار لب خود بگشا به سخن گلنار دل زارم را مشکن گلنار نشدی عاشق ز کجا دانی چه کشد هر شب دل من گلنار
-
متن ترانه قطعه 10تا بهار دل نشین آمده سوی چمنای بهار آرزو بر سرم سایه فکنچون نسیم نو بهار، بر آشیانم کن گذرتا که گلباران شود، کلبهی ویران منتا بهار زندگی، آمد بیا آرام جانتا نسیم از سوی گل آمد بیا دامن کشانچون سپندم بر سر آتشنشان بنشین دمیچون سرشکم در کنار، بنشین نشان سوز نهانبازآ ببین در حیرتم، بشکن سکوت خلوتمچون لالهی تنها ببین، بر چهره داغ حسرتمای روی تو آیینهام، عشقت غم دیرینهامبازآ چو گل در این بهار، سر را بنه بر سینهامتا بهار دل نشین آمده سوی چمن ای بهار آرزو بر سرم سایه فکن چون نسیم نو بهار، بر آشیانم کن گذر تا که گلباران شود، کلبهی ویران من تا بهار زندگی، آمد بیا آرام جان تا نسیم از سوی گل آمد بیا دامن کشان چون سپندم بر سر آتشنشان بنشین دمی چون سرشکم در کنار، بنشین نشان سوز نهان بازآ ببین در حیرتم، بشکن سکوت خلوتم چون لالهی تنها ببین، بر چهره داغ حسرتم ای روی تو آیینهام، عشقت غم دیرینهام بازآ چو گل در این بهار، سر را بنه بر سینهام تا بهار دل نشین آمده سوی چمن ای بهار آرزو بر سرم سایه فکن چون نسیم نو بهار، بر آشیانم کن گذر تا که گلباران شود، کلبهی ویران من
-
متن ترانه قطعه 11یاد از آن روزی که بودی، زهره یار مندور از چشم رقیبان، در کنار منحالی و خالیست جایت ای نگار مندر شام تار من آخر کجای زهرهیاد داری زهره آن روزی که در صحرادست اندر دست هم گردش کنان تنهاراه میرفتیم و در بین شقایقهابود عالم ما را، لطف و صفایی زهرهبود هنگام غروب آن روز افق زیباایستادیم برای دیدنش آنجاتکیه تو بر سینهام دادی سر خود راگفتیم و با هم ما بس رازهایی زهرهچون یقین کردی که در عشقت گرفتارمسرد گشتی و نمودی این چنین خوارمخود نکردی فکر آخر نازنین یارممن هم چو تو دارم، آخر خدایی زهرهیاد از آن روزی که بودی، زهره یار من دور از چشم رقیبان، در کنار من حالی و خالیست جایت ای نگار من در شام تار من آخر کجای زهره یاد داری زهره آن روزی که در صحرا دست اندر دست هم گردش کنان تنها راه میرفتیم و در بین شقایقها بود عالم ما را، لطف و صفایی زهره بود هنگام غروب آن روز افق زیبا ایستادیم برای دیدنش آنجا تکیه تو بر سینهام دادی سر خود را گفتیم و با هم ما بس رازهایی زهره چون یقین کردی که در عشقت گرفتارم سرد گشتی و نمودی این چنین خوارم خود نکردی فکر آخر نازنین یارم من هم چو تو دارم، آخر خدایی زهره