آلبوم موسیقی قصه باران اثر سالار عقیلی
Story of The Rain by Salar Aghili Music Album
- فرمت: Audio Disc
- نوع بسته بندی: شیشه
- تعداد دیسک: یک
- سال تولید: 1394
- مرجع صادر کننده: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
- شماره پروانه یا مجوز: 94-8927
- متن ترانه قطعه 6: هستیام، وسعت پر غرور من جان من ای وطن صبور من ای تمام فصلهای تو بهار ای همیشه سربلند روزگار تن بی روح و من و جان از تو تشنهام قصه باران از تو بشنو این نغمه ز مرغان چمن که به دشمن ندهم مام وطن مهر تو خون شده در جان و تنم هستیام ایرانم هستیام، وسعت پر غرور من جان من ای وطن صبور من هستیام، وسعت پر غرور من جان من ای وطن صبور من ای تمام فصلهای تو بهار ای همیشه سربلند روزگار تن بی روح و من و جان از تو تشنهام قصه باران از تو بشنو این نغمه ز مرغان چمن که به دشمن ندهم مام وطن مهر تو خون شده در جان و تنم هستیام ایرانم هستیام ایرانم
- متن ترانه قطعه 5: این لالهها که در سر کوی تو کشتهاند از اشک چشم و خون دل ما سرشتهاند بنگر که سرگذشت شهیدان عشق را بر برگ گل به خون شقایق نوشتهاند این لالهها که در سر کوی تو کشتهاند از اشک چشم و خون دل ما سرشتهاند بنگر که سرگذشت شهیدان عشق را بر برگ گل به خون شقایق نوشتهاند
- متن ترانه قطعه 4: ای عاشقان ای عاشقان آن کس که بیند روی او شوریده گردد عقل او آشفته گردد خوی او در عشق چون مجنون شود، سرگشته چون گردون شود آن کو چنین رنجور شد نایافت شد داروی او جان ملک سجده کند، آن را که حق را خاک شد تُرک فکر چاکر شود آن را که شد هندوی او بنگر یکی بر آسمان بر قلهی روحانیان چندین چراغ و مشعله بر برج و بر باروی او این عشق شد مهمان من، زخمی بزد بر جان من صد رحمت و صد آفرین بر دست و بر بازوی او ای عاشقان ای عاشقان آنکس که بیند روی او ای عاشقان ای عاشقان ای عاشقان ای عاشقان آن کس که بیند روی او شوریده گردد عقل او آشفته گردد خوی او در عشق چون مجنون شود، سرگشته چون گردون شود آن کو چنین رنجور شد نایافت شد داروی او جان ملک سجده کند، آن را که حق را خاک شد تُرک فکر چاکر شود آن را که شد هندوی او بنگر یکی بر آسمان بر قلهی روحانیان چندین چراغ و مشعله بر برج و بر باروی او این عشق شد مهمان من، زخمی بزد بر جان من صد رحمت و صد آفرین بر دست و بر بازوی او ای عاشقان ای عاشقان آنکس که بیند روی او شوریده گردد عقل او آشفته گردد خوی او ای عاشقان ای عاشقان
- نام قطعه 5: شهیدان عشق
- نام قطعه 6: قصه باران
- ترانه سرا قطعه 6: الهام دیداریان
- ترانه سرا قطعه 8: علی احمدیان
- نام قطعه 8: دریای طوفانی
- نام قطعه 2: تکنوازی تار
- نام قطعه 7: تکنوازی ویلنسل
- ترانه سرا قطعه 1: حافظ
- نام قطعه 1: رقصیدن سرو
- ترانه سرا قطعه 3: سعدی
- نام قطعه 3: فکر تو
- نام قطعه 4: روی او
- ترانه سرا قطعه 5: هوشنگ ابتهاج
- متن ترانه قطعه 8: دل دیوانه ما را تو دردی و تو درمانی تو حالم را نمیپرسی تو دردم را نمیدانی تو چون خورشید میآیی دلم دور تو میگردد بتاب امشب که بیتابم شب و روزم بگردانی به چشمت سرمه میآید به چشمانم نم باران به این دل بند گیسویت به گیسویت پریشانی به زندان تو افتادم تو را میخوانم و شادم که بیرون از قفس شاید نخواند مرغ زندانی نگاهم کردی و گفتی نگاهم کن به چشم دل که شاید گم شوی امشب در این شهر چراغانی نگاهت ناگهان آمد بی این آیینه آتیش زد شب از مهر تو روشن شد که مثل ماه میمانی گذشت آب از سرم اما هنوز از تشنگی لبریز من از ساحل گریزانم در این دریای طوفانی دل دیوانه ما را تو دردی و تو درمانی تو حالم را نمیپرسی تو دردم را نمیدانی دل دیوانه ما را تو دردی و تو درمانی تو حالم را نمیپرسی تو دردم را نمیدانی تو چون خورشید میآیی دلم دور تو میگردد بتاب امشب که بیتابم شب و روزم بگردانی به چشمت سرمه میآید به چشمانم نم باران به این دل بند گیسویت به گیسویت پریشانی به زندان تو افتادم تو را میخوانم و شادم که بیرون از قفس شاید نخواند مرغ زندانی نگاهم کردی و گفتی نگاهم کن به چشم دل که شاید گم شوی امشب در این شهر چراغانی نگاهت ناگهان آمد بی این آیینه آتیش زد شب از مهر تو روشن شد که مثل ماه میمانی گذشت آب از سرم اما هنوز از تشنگی لبریز من از ساحل گریزانم در این دریای طوفانی
- ترانه سرا قطعه 4: مولانا
- متن ترانه قطعه 3: مشنو ای دوست که غیر از تو مرا یاری هست یا شب و روز به جز فکر توام کاری هست به کمند سر زلفت نه من افتادم و بس که به هر حلقه موییت گرفتاری هست من چه در پای تو ریزم که پسند تو بود سر و جان را نتوان گفت که مقداری هست عشق سعدی نه حدیثیست که پنهان ماند داستانیست که بر هر سر بازاری هست مشنو ای دوست که غیر از تو مرا یاری هست یا شب و روز به جز فکر توام کاری هست به کمند سر زلفت نه من افتادم و بس که به هر حلقه موییت گرفتاری هست من چه در پای تو ریزم که پسند تو بود سر و جان را نتوان گفت که مقداری هست عشق سعدی نه حدیثیست که پنهان ماند داستانیست که بر هر سر بازاری هست
- متن ترانه قطعه 1: گل بی رخ یار خوش نباشد بی باده بهار خوش نباشد طرف چمن و طواف بستان بی لاله عذار خوش نباشد رقصیدن سرو و حالت گل بی صوت هزار خوش نباشد با یار شکر لب گل اندام بی بوس و کنار خوش نباشد هر نقش که دست عقل بندد جز نقش نگار خوش نباشد جان نقد محقر است حافظ از بهر نثار خوش نباشد گل بی رخ یار خوش نباشد بی باده بهار خوش نباشد طرف چمن و طواف بستان بی لاله عذار خوش نباشد رقصیدن سرو و حالت گل بی صوت هزار خوش نباشد با یار شکر لب گل اندام بی بوس و کنار خوش نباشد هر نقش که دست عقل بندد جز نقش نگار خوش نباشد جان نقد محقر است حافظ از بهر نثار خوش نباشد
کد محصول:1129192
قیمت : ناموجود
نقد و بررسی
آلبوم موسیقی قصه باران اثر سالار عقیلی
Story of The Rain by Salar Aghili Music Album
<p>«قصه باران» نام آلبوم موسیقی جدید «سالار عقیلی» است که در 12 بهمن ماه 94 منتشر شده است. این آلبوم در اوج شایعاتی مبنی بر ممنوع الفعالیت شدن این هنرمند سرشناس کشورمان منتشر شد و «عقیلی» با این آلبوم بازگشت خود را به فضای رسمی موسیقی اعلام کرد. این آلبوم شامل 8 قطعه به نام‌های «رقصیدن سرو»، «تکنوازی تار»، «فکر تو»، «روی او»، «شهیدان عشق»، «قصه باران»، «تکنوازی ویلنسل» و «دریای طوفانی» است. در این آلبوم از اشعار شاعرانی مانند «حافظ»، «سعدی»، «مولانا»، «هوشنگ ابتهاج»، «علی احمدیان» و «الهام دیداریان» استفاده شده است. در این آلبوم، نوازندگی لاعود، پیانو، بندیر، دف، سازهای کوبه‌ای، ار، سه‌تار، تار باس، ویولنسل، کمانچه، تمبک و سنتور را به ترتیب «فراز نصیری»، «مهدی ابراهیمی»، «مجید یگانه راد»، «امین بیات»، «کریم قربانی»، «حسن خدایی نیا»، «مرتضی یگانه راد» و «فرهاد فتحی راد» برعهده دارند. فضای موسیقایی این آلبوم بیشتر به فضای موسیقی تلفیقی نزدیک است تا موسیقی سنتی و کلاسیک ایرانی. آلبوم «قصه عشق» با حمایت موسسه نشر موسیقی «کوک» منتشر شده و در اختیار علاقه‌مندان قرار گرفته است.</p>
مشخصات فنی
آلبوم موسیقی قصه باران اثر سالار عقیلی
Story of The Rain by Salar Aghili Music Album
مشخصات
-
فرمتAudio Disc
-
نوع بسته بندیشیشه
-
تعداد دیسکیک
-
سال تولید1394
-
مرجع صادر کنندهوزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
-
شماره پروانه یا مجوز94-8927
-
متن ترانه قطعه 6هستیام، وسعت پر غرور منجان من ای وطن صبور منای تمام فصلهای تو بهارای همیشه سربلند روزگارتن بی روح و من و جان از توتشنهام قصه باران از توبشنو این نغمه ز مرغان چمنکه به دشمن ندهم مام وطنمهر تو خون شده در جان و تنمهستیام ایرانمهستیام، وسعت پر غرور من جان من ای وطن صبور من هستیام، وسعت پر غرور من جان من ای وطن صبور من ای تمام فصلهای تو بهار ای همیشه سربلند روزگار تن بی روح و من و جان از تو تشنهام قصه باران از تو بشنو این نغمه ز مرغان چمن که به دشمن ندهم مام وطن مهر تو خون شده در جان و تنم هستیام ایرانم هستیام ایرانم
-
متن ترانه قطعه 5این لالهها که در سر کوی تو کشتهانداز اشک چشم و خون دل ما سرشتهاندبنگر که سرگذشت شهیدان عشق رابر برگ گل به خون شقایق نوشتهانداین لالهها که در سر کوی تو کشتهاند از اشک چشم و خون دل ما سرشتهاند بنگر که سرگذشت شهیدان عشق را بر برگ گل به خون شقایق نوشتهاند
-
متن ترانه قطعه 4ای عاشقان ای عاشقان آن کس که بیند روی اوشوریده گردد عقل او آشفته گردد خوی اودر عشق چون مجنون شود، سرگشته چون گردون شودآن کو چنین رنجور شد نایافت شد داروی اوجان ملک سجده کند، آن را که حق را خاک شدتُرک فکر چاکر شود آن را که شد هندوی اوبنگر یکی بر آسمان بر قلهی روحانیانچندین چراغ و مشعله بر برج و بر باروی اواین عشق شد مهمان من، زخمی بزد بر جان منصد رحمت و صد آفرین بر دست و بر بازوی اوای عاشقان ای عاشقان آنکس که بیند روی اوای عاشقان ای عاشقانای عاشقان ای عاشقان آن کس که بیند روی او شوریده گردد عقل او آشفته گردد خوی او در عشق چون مجنون شود، سرگشته چون گردون شود آن کو چنین رنجور شد نایافت شد داروی او جان ملک سجده کند، آن را که حق را خاک شد تُرک فکر چاکر شود آن را که شد هندوی او بنگر یکی بر آسمان بر قلهی روحانیان چندین چراغ و مشعله بر برج و بر باروی او این عشق شد مهمان من، زخمی بزد بر جان من صد رحمت و صد آفرین بر دست و بر بازوی او ای عاشقان ای عاشقان آنکس که بیند روی او شوریده گردد عقل او آشفته گردد خوی او ای عاشقان ای عاشقان
-
نام قطعه 5شهیدان عشق
-
نام قطعه 6قصه باران
-
ترانه سرا قطعه 6الهام دیداریان
-
ترانه سرا قطعه 8علی احمدیان
-
نام قطعه 8دریای طوفانی
-
نام قطعه 2تکنوازی تار
-
نام قطعه 7تکنوازی ویلنسل
-
ترانه سرا قطعه 1حافظ
-
نام قطعه 1رقصیدن سرو
-
ترانه سرا قطعه 3سعدی
-
نام قطعه 3فکر تو
-
نام قطعه 4روی او
-
ترانه سرا قطعه 5هوشنگ ابتهاج
-
متن ترانه قطعه 8دل دیوانه ما را تو دردی و تو درمانیتو حالم را نمیپرسی تو دردم را نمیدانیتو چون خورشید میآیی دلم دور تو میگرددبتاب امشب که بیتابم شب و روزم بگردانیبه چشمت سرمه میآید به چشمانم نم بارانبه این دل بند گیسویت به گیسویت پریشانیبه زندان تو افتادم تو را میخوانم و شادمکه بیرون از قفس شاید نخواند مرغ زندانینگاهم کردی و گفتی نگاهم کن به چشم دلکه شاید گم شوی امشب در این شهر چراغانینگاهت ناگهان آمد بی این آیینه آتیش زدشب از مهر تو روشن شد که مثل ماه میمانیگذشت آب از سرم اما هنوز از تشنگی لبریزمن از ساحل گریزانم در این دریای طوفانیدل دیوانه ما را تو دردی و تو درمانی تو حالم را نمیپرسی تو دردم را نمیدانی دل دیوانه ما را تو دردی و تو درمانی تو حالم را نمیپرسی تو دردم را نمیدانی تو چون خورشید میآیی دلم دور تو میگردد بتاب امشب که بیتابم شب و روزم بگردانی به چشمت سرمه میآید به چشمانم نم باران به این دل بند گیسویت به گیسویت پریشانی به زندان تو افتادم تو را میخوانم و شادم که بیرون از قفس شاید نخواند مرغ زندانی نگاهم کردی و گفتی نگاهم کن به چشم دل که شاید گم شوی امشب در این شهر چراغانی نگاهت ناگهان آمد بی این آیینه آتیش زد شب از مهر تو روشن شد که مثل ماه میمانی گذشت آب از سرم اما هنوز از تشنگی لبریز من از ساحل گریزانم در این دریای طوفانی
-
ترانه سرا قطعه 4مولانا
-
متن ترانه قطعه 3مشنو ای دوست که غیر از تو مرا یاری هستیا شب و روز به جز فکر توام کاری هستبه کمند سر زلفت نه من افتادم و بسکه به هر حلقه موییت گرفتاری هستمن چه در پای تو ریزم که پسند تو بودسر و جان را نتوان گفت که مقداری هستعشق سعدی نه حدیثیست که پنهان ماندداستانیست که بر هر سر بازاری هستمشنو ای دوست که غیر از تو مرا یاری هست یا شب و روز به جز فکر توام کاری هست به کمند سر زلفت نه من افتادم و بس که به هر حلقه موییت گرفتاری هست من چه در پای تو ریزم که پسند تو بود سر و جان را نتوان گفت که مقداری هست عشق سعدی نه حدیثیست که پنهان ماند داستانیست که بر هر سر بازاری هست
-
متن ترانه قطعه 1گل بی رخ یار خوش نباشدبی باده بهار خوش نباشدطرف چمن و طواف بستانبی لاله عذار خوش نباشدرقصیدن سرو و حالت گلبی صوت هزار خوش نباشدبا یار شکر لب گل اندامبی بوس و کنار خوش نباشدهر نقش که دست عقل بنددجز نقش نگار خوش نباشدجان نقد محقر است حافظاز بهر نثار خوش نباشدگل بی رخ یار خوش نباشد بی باده بهار خوش نباشد طرف چمن و طواف بستان بی لاله عذار خوش نباشد رقصیدن سرو و حالت گل بی صوت هزار خوش نباشد با یار شکر لب گل اندام بی بوس و کنار خوش نباشد هر نقش که دست عقل بندد جز نقش نگار خوش نباشد جان نقد محقر است حافظ از بهر نثار خوش نباشد