آلبوم موسیقی کودکانه - فرهاد مهراد

آلبوم موسیقی کودکانه - فرهاد مهراد

  • فرمت: Audio Disc
  • نوع بسته بندی: شیشه
  • تعداد دیسک: یک
  • ناشر: نی داوود
  • مرجع صادر کننده: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
  • شماره پروانه یا مجوز: 3999-3/ ت تا 3003-3/ت
  • خلاصه: ویژگی آثار فرهاد،ترانه‎های پوچ‌گرا و فرهنگ خیابانی است که در موسیقی او متبلور شده‎است.این عناصر در ترانه «کودکانه»بیش از پیش نمود دارد.
  • متن ترانه قطعه 6: Yesterday When I Was Young the taste of life was sweet as rain upon my tongue I teased at life as if it were a foolish game the way the evening breeze may tease a candle flame the thousand dreams I dreamed the splendid things I planned I always built alas on weak and shifting sand I lived by night and shunned the naked light of day and only now I see how the years ran away so many drinking songs were waiting to be sung so many wayward pleasures lay in store for me and so much pain my dazzled eyes refused to see I ran so fast that time and youth at last ran out I never stopped to think what life was all about and every conversation I can now recall concerned itself with me and nothing else at all Yesterday the moon was blue and every crazy day brought something new to do I used my magic age as if it were a wand and never saw the waste and emptiness beyond the game of love I played with arrogance and pride and every flame I lit too quickly quickly died the friends I made all seemed somehow to drift away and only I am left on stage to end the play there are so many songs in me that won't be sung I feel the bitter taste of tears upon my tongue the time has come for me to pay for yesterday when I was young the taste of life was sweet as rain upon my tongue I teased at life as if it were a foolish game the way the evening breeze may tease a candle flame the thousand dreams I dreamed the splendid things I planned I always built alas on weak and shifting sand I lived by night and shunned the naked light of day and only now I see how the years ran away Yesterday when I was young so many drinking songs were waiting to be sung so many wayward pleasures lay in store for me and so much pain my dazzled eyes refused to see I ran so fast that time and youth at last ran out I never stopped to think what life was all about and every conversation I can now recall concerned itself with me and nothing else at all Yesterday the moon was blue and every crazy day brought something new to do I used my magic age as if it were a wand and never saw the waste and emptiness beyond the game of love I played with arrogance and pride and every flame I lit too quickly quickly died the friends I made all seemed somehow to drift away and only I am left on stage to end the play there are so many songs in me that won't be sung I feel the bitter taste of tears upon my tongue the time has come for me to pay for yesterday when I was young
  • متن ترانه قطعه 5: جغد بارون‌ خورده‌ئی تو کوچه فریاد می‌زنه زیر دیوار بلندی یه نفر جون می‌کنه کی می‌دونه تو دل تاریک شب چی می‌گذره؟ پای برده‌های شب اسیر زنجیر غمه دلم از تاریکی‌ها خسته شده همه‌ی درها به روم بسته شده من اسیر سایه‌های شب شدم شب اسیر تور سرد آسمون پا به پای سایه‌ها باید برم همه شب به شهر تاریک جنون چراغ ستاره‌ی من رو به خاموشی میره بین مرگ و زندگی اسیر شدم باز دوباره تاریکی با پنجه‌های سردش از راه می‌رسه توی خاک سرد قلبم بذر کینه میکاره مرغ شومی پشت دیوار دلم خودشو این ور و اون ور میزنه تو رگای خسته‌ی سرد تنم ترس مردن داره پر پر میزنه جغد بارون‌ خورده‌ئی تو کوچه فریاد می‌زنه زیر دیوار بلندی یه نفر جون می‌کنه کی می‌دونه تو دل تاریک شب چی می‌گذره؟ پای برده‌های شب اسیر زنجیر غمه دلم از تاریکی‌ها خسته شده همه‌ی درها به روم بسته شده من اسیر سایه‌های شب شدم شب اسیر تور سرد آسمون پا به پای سایه‌ها باید برم همه شب به شهر تاریک جنون دلم از تاریکی‌ها خسته شده همه‌ی درها به روم بسته شده چراغ ستاره‌ی من رو به خاموشی میره بین مرگ و زندگی اسیر شدم باز دوباره تاریکی با پنجه‌های سردش از راه می‌رسه توی خاک سرد قلبم بذر کینه میکاره دلم از تاریکی‌ها خسته شده همه‌ی درها به روم بسته شده مرغ شومی پشت دیوار دلم خودشو این ور و اون ور میزنه تو رگای خسته‌ی سرد تنم ترس مردن داره پر پر میزنه دلم از تاریکی‌ها خسته شده همه‌ی درها به روم بسته شده
  • نام قطعه 10: بانوی گیسو حنایی
  • متن ترانه قطعه 4: با صدای بی‌ صدا مث یه کوه بلند مث یه خواب کوتاه یه مرد بود یه مرد با دستای فقیر با چشمای محروم با پاهای خسته یه مرد بود، یه مرد شب، با تابوت سیاه نشست تو چشماش خاموش شد ستاره افتاد روی خاک سایه‌ش هم نمی‌موند هرگز پشت سرش غمگین بود و خسته تنهای تنها با لب‌های تشنه به عکس یه چشمه نرسید تا ببینه قطره قطره قطره‌ی آب قطره‌ی آب در شب بی‌تپش این طرف اون طرف میفتاد تا بشنفه صدا صدا صدای پا صدای پا با صدای بی‌ صدا مث یه کوه بلند مث یه خواب کوتاه یه مرد بود یه مرد با دستای فقیر با چشمای محروم با پاهای خسته یه مرد بود، یه مرد شب، با تابوت سیاه نشست تو چشماش خاموش شد ستاره افتاد روی خاک سایه‌ش هم نمی‌موند هرگز پشت سرش غمگین بود و خسته تنهای تنها با لب‌های تشنه به عکس یه چشمه نرسید تا ببینه قطره قطره قطره‌ی آب قطره‌ی آب در شب بی‌تپش این طرف اون طرف میفتاد تا بشنفه صدا صدا صدای پا صدای پا
  • نام قطعه 9: خسته
  • نام قطعه 5: اسیر شب
  • نام قطعه 6: ... Yesterday when I
  • نام قطعه 8: جمعه
  • نام قطعه 2: سقف
  • نام قطعه 7: آینه
  • نام قطعه 1: کودکانه
  • متن ترانه قطعه 7: می‌بینم صورتمو تو آینه، با لبی خسته می‌پرسم از خودم : این غریبه کیه ؟ از من چی می‌خواد ؟ اون به من یا من به اون خیره شدم ؟ باورم نمیشه هر چی میبینم چشامو یه لحظه رو هم میزارم به خودم میگم که این صورتکه میتونم از صورتم ورش دارم میکشم دستامو روی صورتم هر چی باید بدونم دستام می‌گه منو توی آینه نشون میده می‌گه این تویی، نه هیچ کس دیگه جای پاهای تموم قصه‌ها رنگ غربت تو تموم لحظه‌ها مونده روی صورتت تا بدونی حالا امروز چی ازت مونده به جا آینه میگه تو همونی که یه روز می‌خواستی خورشیدو با دست بگیری ولی امروز شهر شب خونه‌ت شده داری بی‌صدا تو قلبت میمیری میشکنم آینه رو تا دوباره نخواد از گذشته‌ها حرف بزنه آینه می‌شکنه هزار تیکه میشه اما باز تو هر تیکه‌ش عکس منه عکسا با دهن‌کجی بهم میگن چشم امیدو ببر از آسمون روزا با همدیگه فرقی ندارن بوی کهنگی میدن تمومشون می‌بینم صورتمو تو آینه، با لبی خسته می‌پرسم از خودم : این غریبه کیه ؟ از من چی می‌خواد ؟ اون به من یا من به اون خیره شدم ؟ باورم نمیشه هر چی میبینم چشامو یه لحظه رو هم میزارم به خودم میگم که این صورتکه میتونم از صورتم ورش دارم میکشم دستامو روی صورتم هر چی باید بدونم دستام می‌گه منو توی آینه نشون میده می‌گه این تویی، نه هیچ کس دیگه جای پاهای تموم قصه‌ها رنگ غربت تو تموم لحظه‌ها مونده روی صورتت تا بدونی حالا امروز چی ازت مونده به جا آینه میگه تو همونی که یه روز می‌خواستی خورشیدو با دست بگیری ولی امروز شهر شب خونه‌ت شده داری بی‌صدا تو قلبت میمیری میشکنم آینه رو تا دوباره نخواد از گذشته‌ها حرف بزنه آینه می‌شکنه هزار تیکه میشه اما باز تو هر تیکه‌ش عکس منه عکسا با دهن‌کجی بهم میگن چشم امیدو ببر از آسمون روزا با همدیگه فرقی ندارن بوی کهنگی میدن تمومشون
  • نام قطعه 3: گنجشکک اشی مشی
  • نام قطعه 4: مرد تنها
  • متن ترانه قطعه 8: توی قاب خیس این پنجره‌ها عکسی از جمعه‌ی غمگین میبینم چه سیاهه به تنش رخت عزا تو چشاش ابرای سنگین می‌بینم داره از ابر سیا خون می‌چکه جمعه‌ها خون جای بارون میچکه نفسم در نمیاد، جمعه‌ها سر نمیاد کاش می‌بستم چشامو، این ازم بر نمیاد عمر جمعه به هزار سال میرسه جمعه‌ها غم دیگه بیداد میکنه آدم از دست خودش خسته میشه با لبای بسته فریاد میکنه جمعه وقت رفتنه موسم دل کندنه خنجر از پشت میزنه اون که همراه منه توی قاب خیس این پنجره‌ها عکسی از جمعه‌ی غمگین می‌بینم چه سیاهه به تنش رخت عزا تو چشاش ابرای سنگین می‌بینم داره از ابر سیا خون می‌چکه جمعه‌ها خون جای بارون می‌چکه نفسم در نمیاد، جمعه‌ها سر نمیاد کاش می‌بستم چشامو، این ازم بر نمیاد داره از ابر سیا خون می‌چکه جمعه‌ها خون جای بارون می‌چکه عمر جمعه به هزار سال میرسه جمعه‌ها غم دیگه بیداد میکنه آدم از دست خودش خسته میشه با لبای بسته فریاد میکنه داره از ابر سیا خون می‌چکه جمعه‌ها خون جای بارون می‌چکه جمعه وقت رفتنه موسم دل‌ کندنه خنجر از پشت میزنه اون که همراه منه داره از ابر سیا خون می‌چکه جمعه‌ها خون جای بارون می‌چکه
  • متن ترانه قطعه 3: گنجشگک اشی مشی لب بوم ما مشین بارون میاد خیس میشی برف میاد گوله میشی میفتی تو حوض نقاشی خیس میشی گوله میشین کی میگیره فراش باشی کی میکشه قصاب باشی کی میپزه آشپزباشی کی میخوره حاکم باشی گنجشگک اشی مشی لب بوم ما مشین بارون میاد خیس میشی برف میاد گوله میشی میفتی تو حوض نقاشی خیس میشی گوله میشین میفتی تو حوض نقاشی کی میگیره فراش باشی کی میکشه قصاب باشی کی میپزه آشپزباشی کی میخوره حاکم باشی گنجشگک اشی مشی گنجشگک اشی مشی لب بوم ما مشین بارون میاد خیس میشی برف میاد گوله میشی میفتی تو حوض نقاشی خیس میشی گوله میشین میفتی تو حوض نقاشی کی میگیره فراش باشی کی میکشه قصاب باشی کی میپزه آشپزباشی کی میخوره حاکم باشی گنجشگک اشی مشی
  • متن ترانه قطعه 1: بوی عیدی بوی توپ بوی کاغذ رنگی بوی تند ماهی‌ دودی وسط سفره‌ی نو بوی یاس جانماز ترمه‌ی مادربزرگ با اینا زمستونو سر می‌کنم با اینا خستگیمو در می‌کنم شادی شکستن قلک پول وحشت کم شدن سکه‌ی عیدی از شمردن زیاد بوی اسکناس تانخورده‌ی لای کتاب فکر قاشق زدن یه دختر چادر سیا شوق یک خیز بلند از روی بته‌های نور برق کفش جفت شده تو گنجه‌ها عشق یک ستاره ساختن با دولک ترس ناتموم گذاشتن جریمه‌های عید مدرسه بوی گل محمدی که خشک شده لای کتاب بوی باغچه بوی حوض عطر خوب نذری شب جمعه پی فانوس توی کوچه گم شدن توی جوی لاجوردی هوس یه آب‌ تنی بوی عیدی بوی توپ بوی کاغذ رنگی بوی تند ماهی‌ دودی وسط سفره‌ی نو بوی یاس جانماز ترمه‌ی مادربزرگ با اینا زمستونو سر می‌کنم با اینا خستگیمو در می‌کنم شادی شکستن قلک پول وحشت کم شدن سکه‌ی عیدی از شمردن زیاد بوی اسکناس تانخورده‌ی لای کتاب با اینا زمستونو سر می‌کنم با اینا خستگیمو در می‌کنم فکر قاشق زدن یه دختر چادر سیا شوق یک خیز بلند از روی بته‌های نور برق کفش جفت شده تو گنجه‌ها با اینا زمستونو سر می‌کنم با اینا خستگیمو در می‌کنم عشق یک ستاره ساختن با دولک ترس ناتموم گذاشتن جریمه‌های عید مدرسه بوی گل محمدی که خشک شده لای کتاب با اینا زمستونو سر می‌کنم با اینا خستگیمو در می‌کنم بوی باغچه بوی حوض عطر خوب نذری شب جمعه پی فانوس توی کوچه گم شدن توی جوی لاجوردی هوس یه آب‌ تنی با اینا زمستونو سر می‌کنم با اینا خستگیمو در می‌کنم
  • متن ترانه قطعه 9: خسته‌ام از همه خسته از دنیا آسمان بشنو از قلب من این صدا ای زندگی بیزار از توام بیگانه‌ام با سیمای تو دیوانه دنیای تو در هم مشکن زنجیر مرا بهتر که شوم رسوا رفتم که دگر با دست شما پنهان شوم از چشم دنیا خسته‌ام از همه خسته از دنیا آسمان بشنو از قلب من این صدا ای زندگی بیزار از توام بیگانه‌ام با سیمای تو دیوانه دنیای تو در هم مشکن زنجیر مرا بهتر که شوم رسوا رفتم که دگر با دست شما پنهان شوم از چشم دنیا خسته‌ام از همه خسته از دنیا
  • متن ترانه قطعه 2: تو فکر یک سقفم یک سقف بی‌روزن یک سقف پابرجا محکم‌تر از آهن سقفی که تن‌پوش هراس ما باشه تو سردی شب‌ها لباس ما باشه سقفی اندازه‌ی قلب من و تو واسه لمس تپش دلواپسی برای شرم لطیف آینه‌ها واسه پیچیدن بوی اطلسی زیر این سقف با تو از گل از شب و ستاره می‌گم از تو و از خواستن تو می‌گم و دوباره می‌گم زندگی‌مو زیر این سقف با تو اندازه می‌گیرم گم می‌شم تو معنی تو معنی تازه می‌گیرم سقفمون، افسوس و افسوس تن ابر آسمونه یه افق، یه بی‌نهایت کم‌ترین فاصله‌مونه تو فکر یک سقفم یک سقف رویایی سقفی برای ما حتا مقوایی سقفی برای عشق برای تو با من زیر این سقف اگه باشه می‌پیچه عطر تن تو لختی پنجره‌هاشو می‌پوشونه پیرهن تو زیر این سقف خوبه عطر خودفراموشی بپاشیم آخر قصه بخوابیم اول ترانه پا شیم سقف‌مون افسوس و افسوس تن ابر آسمونه یه افق یه بی‌نهایت کم‌ترین فاصلمونه تو فکر یک سقفم تو فکر یک سقفم یک سقف بی‌روزن یک سقف پابرجا محکم‌تر از آهن سقفی که تن‌پوش هراس ما باشه تو سردی شب‌ها لباس ما باشه سقفی اندازه‌ی قلب من و تو واسه لمس تپش دلواپسی برای شرم لطیف آینه‌ها واسه پیچیدن بوی اطلسی زیر این سقف با تو از گل از شب و ستاره می‌گم از تو و از خواستن تو می‌گم و دوباره می‌گم زندگی‌مو زیر این سقف با تو اندازه می‌گیرم گم می‌شم تو معنی تو معنی تازه می‌گیرم سقفمون، افسوس و افسوس تن ابر آسمونه یه افق، یه بی‌نهایت کم‌ترین فاصله‌مونه تو فکر یک سقفم یک سقف رویایی سقفی برای ما حتا مقوایی تو فکر یک سقفم یک سقف بی‌روزن سقفی برای عشق برای تو با من سقفی اندازه‌ی قلب من و تو واسه لمس تپش دلواپسی برای شرم لطیف آینه‌ها واسه پیچیدن بوی اطلسی زیر این سقف اگه باشه می‌پیچه عطر تن تو لختی پنجره‌هاشو می‌پوشونه پیرهن تو زیر این سقف خوبه عطر خودفراموشی بپاشیم آخر قصه بخوابیم اول ترانه پا شیم سقف‌مون افسوس و افسوس تن ابر آسمونه یه افق یه بی‌نهایت کم‌ترین فاصلمونه تو فکر یک سقفم
  • متن ترانه قطعه 10: تو را دوست دارم چون لحظه‌ی شوق در گشودن هدیه‌ای که نمی‌دانم چیست دوستت دارم چون غوغای درون و لرزش دست و دل در آستانه‌ی دیداری چون گفتن شکر خدا زنده‌ام گفتی اگر تو را از دست دهم، خواهم مرد نه تو زنده میمانی یاد من چون دودی سپید در باد محو خواهد شد و تو خواهی ماند بانوی گیسو حنایی‌ام بانوی قلب من عمر اندوه در قرن ما یک سال بیش نیست تو را دوست دارم چون لحظه‌ی شوق در گشودن هدیه‌ای که نمی‌دانم چیست دوستت دارم چون غوغای درون و لرزش دست و دل در آستانه‌ی دیداری دوستت دارم چون گفتن شکر خدا زنده‌ام گفتی اگر تو را از دست دهم، خواهم مرد نه تو زنده میمانی یاد من چون دودی سپید در باد محو خواهد شد و تو خواهی ماند بانوی گیسو حنایی‌ام بانوی قلب من عمر اندوه در قرن ما یک سال بیش نیست
+ موارد بیشتر - بستن

کد محصول:1129145

قیمت : ناموجود

نقد و بررسی

آلبوم موسیقی کودکانه - فرهاد مهراد

آلبوم موسیقی کودکانه - فرهاد مهراد

مشخصات فنی

آلبوم موسیقی کودکانه - فرهاد مهراد

آلبوم موسیقی کودکانه - فرهاد مهراد

مشخصات

  • فرمت
    Audio Disc
  • نوع بسته بندی
    شیشه
  • تعداد دیسک
    یک
  • ناشر
    نی داوود
  • مرجع صادر کننده
    وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
  • شماره پروانه یا مجوز
    3999-3/ ت تا 3003-3/ت
  • خلاصه
    ویژگی آثار فرهاد،ترانه‎های پوچ‌گرا و فرهنگ خیابانی است که در موسیقی او متبلور شده‎است.این عناصر در ترانه «کودکانه»بیش از پیش نمود دارد.
  • متن ترانه قطعه 6
    Yesterday When I Was Young
    the taste of life was sweet as rain upon my tongue
    I teased at life as if it were a foolish game
    the way the evening breeze may tease a candle flame
    the thousand dreams I dreamed the splendid things I planned
    I always built alas on weak and shifting sand
    I lived by night and shunned the naked light of day
    and only now I see how the years ran away
    so many drinking songs were waiting to be sung
    so many wayward pleasures lay in store for me
    and so much pain my dazzled eyes refused to see
    I ran so fast that time and youth at last ran out
    I never stopped to think what life was all about
    and every conversation I can now recall
    concerned itself with me and nothing else at all
    Yesterday the moon was blue
    and every crazy day brought something new to do
    I used my magic age as if it were a wand
    and never saw the waste and emptiness beyond
    the game of love I played with arrogance and pride
    and every flame I lit too quickly quickly died
    the friends I made all seemed somehow to drift away
    and only I am left on stage to end the play
    there are so many songs in me that won't be sung
    I feel the bitter taste of tears upon my tongue
    the time has come for me to pay for
    yesterday when I was young the taste of life was sweet as rain upon my tongue I teased at life as if it were a foolish game the way the evening breeze may tease a candle flame the thousand dreams I dreamed the splendid things I planned I always built alas on weak and shifting sand I lived by night and shunned the naked light of day and only now I see how the years ran away Yesterday when I was young so many drinking songs were waiting to be sung so many wayward pleasures lay in store for me and so much pain my dazzled eyes refused to see I ran so fast that time and youth at last ran out I never stopped to think what life was all about and every conversation I can now recall concerned itself with me and nothing else at all Yesterday the moon was blue and every crazy day brought something new to do I used my magic age as if it were a wand and never saw the waste and emptiness beyond the game of love I played with arrogance and pride and every flame I lit too quickly quickly died the friends I made all seemed somehow to drift away and only I am left on stage to end the play there are so many songs in me that won't be sung I feel the bitter taste of tears upon my tongue the time has come for me to pay for yesterday when I was young
  • متن ترانه قطعه 5
    جغد بارون‌ خورده‌ئی تو کوچه فریاد می‌زنه
    زیر دیوار بلندی یه نفر جون می‌کنه
    کی می‌دونه تو دل تاریک شب چی می‌گذره؟
    پای برده‌های شب اسیر زنجیر غمه
    دلم از تاریکی‌ها خسته شده
    همه‌ی درها به روم بسته شده
    من اسیر سایه‌های شب شدم
    شب اسیر تور سرد آسمون
    پا به پای سایه‌ها باید برم
    همه شب به شهر تاریک جنون
    چراغ ستاره‌ی من رو به خاموشی میره
    بین مرگ و زندگی اسیر شدم باز دوباره
    تاریکی با پنجه‌های سردش از راه می‌رسه
    توی خاک سرد قلبم بذر کینه میکاره
    مرغ شومی پشت دیوار دلم
    خودشو این ور و اون ور میزنه
    تو رگای خسته‌ی سرد تنم
    ترس مردن داره پر پر میزنه
    جغد بارون‌ خورده‌ئی تو کوچه فریاد می‌زنه زیر دیوار بلندی یه نفر جون می‌کنه کی می‌دونه تو دل تاریک شب چی می‌گذره؟ پای برده‌های شب اسیر زنجیر غمه دلم از تاریکی‌ها خسته شده همه‌ی درها به روم بسته شده من اسیر سایه‌های شب شدم شب اسیر تور سرد آسمون پا به پای سایه‌ها باید برم همه شب به شهر تاریک جنون دلم از تاریکی‌ها خسته شده همه‌ی درها به روم بسته شده چراغ ستاره‌ی من رو به خاموشی میره بین مرگ و زندگی اسیر شدم باز دوباره تاریکی با پنجه‌های سردش از راه می‌رسه توی خاک سرد قلبم بذر کینه میکاره دلم از تاریکی‌ها خسته شده همه‌ی درها به روم بسته شده مرغ شومی پشت دیوار دلم خودشو این ور و اون ور میزنه تو رگای خسته‌ی سرد تنم ترس مردن داره پر پر میزنه دلم از تاریکی‌ها خسته شده همه‌ی درها به روم بسته شده
  • نام قطعه 10
    بانوی گیسو حنایی
  • متن ترانه قطعه 4
    با صدای بی‌ صدا
    مث یه کوه بلند
    مث یه خواب کوتاه
    یه مرد بود یه مرد
    با دستای فقیر
    با چشمای محروم
    با پاهای خسته
    یه مرد بود، یه مرد
    شب، با تابوت سیاه
    نشست تو چشماش
    خاموش شد ستاره
    افتاد روی خاک
    سایه‌ش هم نمی‌موند
    هرگز پشت سرش
    غمگین بود و خسته
    تنهای تنها
    با لب‌های تشنه
    به عکس یه چشمه
    نرسید تا ببینه
    قطره قطره قطره‌ی آب قطره‌ی آب
    در شب بی‌تپش
    این طرف اون طرف
    میفتاد تا بشنفه
    صدا صدا صدای پا صدای پا
    با صدای بی‌ صدا مث یه کوه بلند مث یه خواب کوتاه یه مرد بود یه مرد با دستای فقیر با چشمای محروم با پاهای خسته یه مرد بود، یه مرد شب، با تابوت سیاه نشست تو چشماش خاموش شد ستاره افتاد روی خاک سایه‌ش هم نمی‌موند هرگز پشت سرش غمگین بود و خسته تنهای تنها با لب‌های تشنه به عکس یه چشمه نرسید تا ببینه قطره قطره قطره‌ی آب قطره‌ی آب در شب بی‌تپش این طرف اون طرف میفتاد تا بشنفه صدا صدا صدای پا صدای پا
  • نام قطعه 9
    خسته
  • نام قطعه 5
    اسیر شب
  • نام قطعه 6
    ... Yesterday when I
  • نام قطعه 8
    جمعه
  • نام قطعه 2
    سقف
  • نام قطعه 7
    آینه
  • نام قطعه 1
    کودکانه
  • متن ترانه قطعه 7
    می‌بینم صورتمو تو آینه،
    با لبی خسته می‌پرسم از خودم :
    این غریبه کیه ؟ از من چی می‌خواد ؟
    اون به من یا من به اون خیره شدم ؟
    باورم نمیشه هر چی میبینم
    چشامو یه لحظه رو هم میزارم
    به خودم میگم که این صورتکه
    میتونم از صورتم ورش دارم
    میکشم دستامو روی صورتم
    هر چی باید بدونم دستام می‌گه
    منو توی آینه نشون میده
    می‌گه این تویی، نه هیچ کس دیگه
    جای پاهای تموم قصه‌ها
    رنگ غربت تو تموم لحظه‌ها
    مونده روی صورتت تا بدونی
    حالا امروز چی ازت مونده به جا
    آینه میگه تو همونی که یه روز
    می‌خواستی خورشیدو با دست بگیری
    ولی امروز شهر شب خونه‌ت شده
    داری بی‌صدا تو قلبت میمیری
    میشکنم آینه رو تا دوباره
    نخواد از گذشته‌ها حرف بزنه
    آینه می‌شکنه هزار تیکه میشه
    اما باز تو هر تیکه‌ش عکس منه
    عکسا با دهن‌کجی بهم میگن
    چشم امیدو ببر از آسمون
    روزا با همدیگه فرقی ندارن
    بوی کهنگی میدن تمومشون
    می‌بینم صورتمو تو آینه، با لبی خسته می‌پرسم از خودم : این غریبه کیه ؟ از من چی می‌خواد ؟ اون به من یا من به اون خیره شدم ؟ باورم نمیشه هر چی میبینم چشامو یه لحظه رو هم میزارم به خودم میگم که این صورتکه میتونم از صورتم ورش دارم میکشم دستامو روی صورتم هر چی باید بدونم دستام می‌گه منو توی آینه نشون میده می‌گه این تویی، نه هیچ کس دیگه جای پاهای تموم قصه‌ها رنگ غربت تو تموم لحظه‌ها مونده روی صورتت تا بدونی حالا امروز چی ازت مونده به جا آینه میگه تو همونی که یه روز می‌خواستی خورشیدو با دست بگیری ولی امروز شهر شب خونه‌ت شده داری بی‌صدا تو قلبت میمیری میشکنم آینه رو تا دوباره نخواد از گذشته‌ها حرف بزنه آینه می‌شکنه هزار تیکه میشه اما باز تو هر تیکه‌ش عکس منه عکسا با دهن‌کجی بهم میگن چشم امیدو ببر از آسمون روزا با همدیگه فرقی ندارن بوی کهنگی میدن تمومشون
  • نام قطعه 3
    گنجشکک اشی مشی
  • نام قطعه 4
    مرد تنها
  • متن ترانه قطعه 8
    توی قاب خیس این پنجره‌ها
    عکسی از جمعه‌ی غمگین میبینم
    چه سیاهه به تنش رخت عزا
    تو چشاش ابرای سنگین می‌بینم
    داره از ابر سیا خون می‌چکه
    جمعه‌ها خون جای بارون میچکه
    نفسم در نمیاد، جمعه‌ها سر نمیاد
    کاش می‌بستم چشامو، این ازم بر نمیاد
    عمر جمعه به هزار سال میرسه
    جمعه‌ها غم دیگه بیداد میکنه
    آدم از دست خودش خسته میشه
    با لبای بسته فریاد میکنه
    جمعه وقت رفتنه موسم دل کندنه
    خنجر از پشت میزنه اون که همراه منه
    توی قاب خیس این پنجره‌ها عکسی از جمعه‌ی غمگین می‌بینم چه سیاهه به تنش رخت عزا تو چشاش ابرای سنگین می‌بینم داره از ابر سیا خون می‌چکه جمعه‌ها خون جای بارون می‌چکه نفسم در نمیاد، جمعه‌ها سر نمیاد کاش می‌بستم چشامو، این ازم بر نمیاد داره از ابر سیا خون می‌چکه جمعه‌ها خون جای بارون می‌چکه عمر جمعه به هزار سال میرسه جمعه‌ها غم دیگه بیداد میکنه آدم از دست خودش خسته میشه با لبای بسته فریاد میکنه داره از ابر سیا خون می‌چکه جمعه‌ها خون جای بارون می‌چکه جمعه وقت رفتنه موسم دل‌ کندنه خنجر از پشت میزنه اون که همراه منه داره از ابر سیا خون می‌چکه جمعه‌ها خون جای بارون می‌چکه
  • متن ترانه قطعه 3
    گنجشگک اشی مشی
    لب بوم ما مشین
    بارون میاد خیس میشی
    برف میاد گوله میشی
    میفتی تو حوض نقاشی
    خیس میشی گوله میشین
    کی میگیره فراش باشی
    کی میکشه قصاب باشی
    کی میپزه آشپزباشی
    کی میخوره حاکم باشی
    گنجشگک اشی مشی لب بوم ما مشین بارون میاد خیس میشی برف میاد گوله میشی میفتی تو حوض نقاشی خیس میشی گوله میشین میفتی تو حوض نقاشی کی میگیره فراش باشی کی میکشه قصاب باشی کی میپزه آشپزباشی کی میخوره حاکم باشی گنجشگک اشی مشی گنجشگک اشی مشی لب بوم ما مشین بارون میاد خیس میشی برف میاد گوله میشی میفتی تو حوض نقاشی خیس میشی گوله میشین میفتی تو حوض نقاشی کی میگیره فراش باشی کی میکشه قصاب باشی کی میپزه آشپزباشی کی میخوره حاکم باشی گنجشگک اشی مشی
  • متن ترانه قطعه 1
    بوی عیدی بوی توپ بوی کاغذ رنگی
    بوی تند ماهی‌ دودی وسط سفره‌ی نو
    بوی یاس جانماز ترمه‌ی مادربزرگ
    با اینا زمستونو سر می‌کنم
    با اینا خستگیمو در می‌کنم
    شادی شکستن قلک پول
    وحشت کم شدن سکه‌ی عیدی از شمردن زیاد
    بوی اسکناس تانخورده‌ی لای کتاب
    فکر قاشق زدن یه دختر چادر سیا
    شوق یک خیز بلند از روی بته‌های نور
    برق کفش جفت شده تو گنجه‌ها
    عشق یک ستاره ساختن با دولک
    ترس ناتموم گذاشتن جریمه‌های عید مدرسه
    بوی گل محمدی که خشک شده لای کتاب
    بوی باغچه بوی حوض عطر خوب نذری
    شب جمعه پی فانوس توی کوچه گم شدن
    توی جوی لاجوردی هوس یه آب‌ تنی
    بوی عیدی بوی توپ بوی کاغذ رنگی بوی تند ماهی‌ دودی وسط سفره‌ی نو بوی یاس جانماز ترمه‌ی مادربزرگ با اینا زمستونو سر می‌کنم با اینا خستگیمو در می‌کنم شادی شکستن قلک پول وحشت کم شدن سکه‌ی عیدی از شمردن زیاد بوی اسکناس تانخورده‌ی لای کتاب با اینا زمستونو سر می‌کنم با اینا خستگیمو در می‌کنم فکر قاشق زدن یه دختر چادر سیا شوق یک خیز بلند از روی بته‌های نور برق کفش جفت شده تو گنجه‌ها با اینا زمستونو سر می‌کنم با اینا خستگیمو در می‌کنم عشق یک ستاره ساختن با دولک ترس ناتموم گذاشتن جریمه‌های عید مدرسه بوی گل محمدی که خشک شده لای کتاب با اینا زمستونو سر می‌کنم با اینا خستگیمو در می‌کنم بوی باغچه بوی حوض عطر خوب نذری شب جمعه پی فانوس توی کوچه گم شدن توی جوی لاجوردی هوس یه آب‌ تنی با اینا زمستونو سر می‌کنم با اینا خستگیمو در می‌کنم
  • متن ترانه قطعه 9
    خسته‌ام از همه
    خسته از دنیا
    آسمان بشنو از قلب من این صدا
    ای زندگی بیزار از توام
    بیگانه‌ام با سیمای تو
    دیوانه دنیای تو
    در هم مشکن زنجیر مرا
    بهتر که شوم رسوا
    رفتم که دگر با دست شما
    پنهان شوم از چشم دنیا
    خسته‌ام از همه خسته از دنیا آسمان بشنو از قلب من این صدا ای زندگی بیزار از توام بیگانه‌ام با سیمای تو دیوانه دنیای تو در هم مشکن زنجیر مرا بهتر که شوم رسوا رفتم که دگر با دست شما پنهان شوم از چشم دنیا خسته‌ام از همه خسته از دنیا
  • متن ترانه قطعه 2
    تو فکر یک سقفم یک سقف بی‌روزن
    یک سقف پابرجا محکم‌تر از آهن
    سقفی که تن‌پوش هراس ما باشه
    تو سردی شب‌ها لباس ما باشه
    سقفی اندازه‌ی قلب من و تو واسه لمس تپش دلواپسی
    برای شرم لطیف آینه‌ها واسه پیچیدن بوی اطلسی
    زیر این سقف با تو از گل از شب و ستاره می‌گم
    از تو و از خواستن تو می‌گم و دوباره می‌گم
    زندگی‌مو زیر این سقف با تو اندازه می‌گیرم
    گم می‌شم تو معنی تو معنی تازه می‌گیرم
    سقفمون، افسوس و افسوس تن ابر آسمونه
    یه افق، یه بی‌نهایت کم‌ترین فاصله‌مونه
    تو فکر یک سقفم یک سقف رویایی
    سقفی برای ما حتا مقوایی
    سقفی برای عشق برای تو با من
    زیر این سقف اگه باشه می‌پیچه عطر تن تو
    لختی پنجره‌هاشو می‌پوشونه پیرهن تو
    زیر این سقف خوبه عطر خودفراموشی بپاشیم
    آخر قصه بخوابیم اول ترانه پا شیم
    سقف‌مون افسوس و افسوس تن ابر آسمونه
    یه افق یه بی‌نهایت کم‌ترین فاصلمونه
    تو فکر یک سقفم
    تو فکر یک سقفم یک سقف بی‌روزن یک سقف پابرجا محکم‌تر از آهن سقفی که تن‌پوش هراس ما باشه تو سردی شب‌ها لباس ما باشه سقفی اندازه‌ی قلب من و تو واسه لمس تپش دلواپسی برای شرم لطیف آینه‌ها واسه پیچیدن بوی اطلسی زیر این سقف با تو از گل از شب و ستاره می‌گم از تو و از خواستن تو می‌گم و دوباره می‌گم زندگی‌مو زیر این سقف با تو اندازه می‌گیرم گم می‌شم تو معنی تو معنی تازه می‌گیرم سقفمون، افسوس و افسوس تن ابر آسمونه یه افق، یه بی‌نهایت کم‌ترین فاصله‌مونه تو فکر یک سقفم یک سقف رویایی سقفی برای ما حتا مقوایی تو فکر یک سقفم یک سقف بی‌روزن سقفی برای عشق برای تو با من سقفی اندازه‌ی قلب من و تو واسه لمس تپش دلواپسی برای شرم لطیف آینه‌ها واسه پیچیدن بوی اطلسی زیر این سقف اگه باشه می‌پیچه عطر تن تو لختی پنجره‌هاشو می‌پوشونه پیرهن تو زیر این سقف خوبه عطر خودفراموشی بپاشیم آخر قصه بخوابیم اول ترانه پا شیم سقف‌مون افسوس و افسوس تن ابر آسمونه یه افق یه بی‌نهایت کم‌ترین فاصلمونه تو فکر یک سقفم
  • متن ترانه قطعه 10
    تو را دوست دارم چون لحظه‌ی شوق
    در گشودن هدیه‌ای که نمی‌دانم چیست
    دوستت دارم
    چون غوغای درون و لرزش دست و دل در آستانه‌ی دیداری
    چون گفتن شکر خدا زنده‌ام
    گفتی اگر تو را از دست دهم، خواهم مرد
    نه تو زنده میمانی
    یاد من چون دودی سپید در باد محو خواهد شد و تو خواهی ماند
    بانوی گیسو حنایی‌ام
    بانوی قلب من
    عمر اندوه در قرن ما یک سال بیش نیست
    تو را دوست دارم چون لحظه‌ی شوق در گشودن هدیه‌ای که نمی‌دانم چیست دوستت دارم چون غوغای درون و لرزش دست و دل در آستانه‌ی دیداری دوستت دارم چون گفتن شکر خدا زنده‌ام گفتی اگر تو را از دست دهم، خواهم مرد نه تو زنده میمانی یاد من چون دودی سپید در باد محو خواهد شد و تو خواهی ماند بانوی گیسو حنایی‌ام بانوی قلب من عمر اندوه در قرن ما یک سال بیش نیست