آلبوم موسیقی نهان مکن - علیرضا عصار
آلبوم موسیقی نهان مکن - علیرضا عصار
- فرمت: Audio Disc
- نوع بسته بندی: شیشه
- تعداد دیسک: یک
- ناشر: ایران گام
- سال تولید: 1385
- مرجع صادر کننده: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
- مدت زمان قطعه 11: 3:18
- شماره پروانه یا مجوز: 4/5279ت
- خلاصه: آهنگساز: علیرضا عصار، شهرداد روحانی تنظیمکننده: شهرداد روحانی آهنگساز: علیرضا عصار، شهرداد روحانی تنظیمکننده: شهرداد روحانی
- نام قطعه 11: هویت (بیکلام) هویت (بیکلام)
- مدت زمان قطعه 10: 3:13
- متن ترانه قطعه 6: دوش چه خوردهای دلا راست بگو نهان مکن چون خموشان بی گنه روی بر آسمان نکن باده خاص خوردهای جام خلاص خوردهای بوی شراب میزند خربزه در دهان نکن این دل پاره پاره را دیدن اوست چارهام اوست پناه و پشت من تکیه بر این جهان نکن کار دلم به جان رسد کارد به استخوان رسد ناله کنم ببویدم دم مزن نهان نکن خشم کسی کند که او جان و جهان ما بود خشم مکن تو خویش را مسخره جهان نکن باده عام از برون باده عارف از درون بوی دهان بیان کند تو به زبان بیان نکن دوش چه خوردهای دلا راست بگو نهان مکن چون خموشان بی گنه روی بر آسمان نکن باده خاص خوردهای جام خلاص خوردهای بوی شراب میزند خربزه در دهان نکن این دل پاره پاره را دیدن اوست چارهام اوست پناه و پشت من تکیه بر این جهان نکن کار دلم به جان رسد کارد به استخوان رسد ناله کنم ببویدم دم مزن نهان نکن خشم کسی کند که او جان و جهان ما بود خشم مکن تو خویش را مسخره جهان نکن باده عام از برون باده عارف از درون بوی دهان بیان کند تو به زبان بیان نکن دوش چه خوردهای دلا راست بگو نهان مکن چون خموشان بی گنه روی بر آسمان نکن باده خاص خوردهای جام خلاص خوردهای بوی شراب میزند خربزه در دهان نکن این دل پاره پاره را دیدن اوست چارهام اوست پناه و پشت من تکیه بر این جهان نکن کار دلم به جان رسد کارد به استخوان رسد ناله کنم ببویدم دم مزن نهان نکن خشم کسی کند که او جان و جهان ما بود خشم مکن تو خویش را مسخره جهان نکن باده عام از برون باده عارف از درون بوی دهان بیان کند تو به زبان بیان نکن دوش چه خوردهای دلا راست بگو نهان مکن چون خموشان بی گنه روی بر آسمان نکن باده خاص خوردهای جام خلاص خوردهای بوی شراب میزند خربزه در دهان نکن
- متن ترانه قطعه 5: وقتی که خوابی نیمه شب تو را نگاه میکنم زیبایت را با بهار گاه اشتباه میکنم از شرم سرانگشت من پیشانیت تر میشود عطر تنت میپیچد و دنیا معطر میشود گیسوت تابی میخورد میلغزد از بازوی تو از شانه جاری میشد چون آبشاری موی تو چون برگ گل بر بسترم میگسترانی بوی خود من را نوازش میکنی بر مهربان زانوی خود آسیمه میخیزم ز خواب تو نیستی اما دگر ای عشق من بی من کجا تنها نرو من را ببر من بی تو میمرم نرو من بی تو میمیرم بمان با من بمان زین پس دگر هر چه تو میگویی همان در خواب آخر عشق من در برگ گل پیچیدمت میخوابم ای زیباترین در خواب شاید دیدمت هر چه تو می گویی همان کی خوابم ای زیبا ترین وقتی که خوابی نیمه شب تو را نگاه میکنم زیبایت را با بهار گاه اشتباه میکنم از شرم سرانگشت من پیشانیت تر میشود عطر تنت میپیچد و دنیا معطر میشود گیسوت تابی میخورد میلغزد از بازوی تو از شانه جاری میشد چون آبشاری موی تو چون برگ گل بر بسترم میگسترانی بوی خود من را نوازش میکنی بر مهربان زانوی خود آسیمه میخیزم ز خواب تو نیستی اما دگر ای عشق من بی من کجا تنها نرو من را ببر من بی تو میمرم نرو من بی تو میمیرم بمان با من بمان زین پس دگر هر چه تو میگویی همان در خواب آخر عشق من در برگ گل پیچیدمت میخوابم ای زیباترین در خواب شاید دیدمت آسیمه میخیزم ز خواب تو نیستی اما دگر ای عشق من بی من کجا تنها نرو من را ببر من بی تو میمرم نرو من بی تو میمیرم بمان با من بمان زین پس دگر هر چه تو می گویی همان در خواب آخر عشق من در برگ گل پیچیدمت کی خوابم ای زیبا ترین در خواب شاید دیدمت
- نام قطعه 10: گون
- مدت زمان قطعه 9: 0:34
- مدت زمان قطعه 4: 3:20
- متن ترانه قطعه 4: وقتی که ایران هست خلیج یعنی فارس تاریخ میلرزد از خشم قوم پارس جز این اگر باشد خلیج آبی نیست بی سایه ایران غیر از سرابی نیست تا میهن کاوه تابوت ضحاک است این سرزمین از هر اهریمنی پاک است صدها هزار آرش جان در کمان دارند تیری اگر کاریست این عاشقان دارند وقتی هویت را در نام میجوید هر بی نشان ناچار صد یاوه میگوید چیزی که در صلح است از جنگ میخواهد قدرت اصالت نیست فرهنگ میخواهد ما وارث کوروش فرزند جمشیدیم پیروز بی برده بت نپرستیدیم ما ریشهای دیرین در عشق و خون داریم مادر شب تاریخ تا صبح بیداریم وقتی که ایران هست خلیج یعنی فارس تاریخ میلرزد از خشم قوم پارس جز این اگر باشد خلیج آبی نیست بی سایه ایران غیر از سرابی نیست تا میهن کاوه تابوت ضحاک است این سرزمین از هر اهریمنی پاک است صدها هزار آرش جان در کمان دارند تیری اگر کاریست این عاشقان دارند وقتی هویت را در نام میجوید هر بی نشان ناچار صد یاوه میگوید چیزی که در صلح است از جنگ میخواهد قدرت اصالت نیست فرهنگ میخواهد ما وارث کوروش فرزند جمشیدیم پیروز بی برده بت نپرستیدیم ما ریشهای دیرین در عشق و خون داریم مادر شب تاریخ تا صبح بیداریم وقتی هویت را در نام میجوید هر بی نشان ناچار صد یاوه میگوید چیزی که در صلح است از جنگ میخواهد قدرت اصالت نیست فرهنگ میخواهد ما وارث کوروش فرزند جمشیدیم پیروز بی برده بت نپرستیدیم ما ریشهای دیرین در عشق و خون داریم مادر شب تاریخ تا صبح بیداریم
- نام قطعه 9: گون (مقدمه)
- مدت زمان قطعه 8: 4:26
- نام قطعه 5: خواب آخر
- مدت زمان قطعه 5: 5:38
- نام قطعه 6: نهان مکن
- مدت زمان قطعه 6: ۴:۰۸
- نام قطعه 8: بغض
- مدت زمان قطعه 2: 4:56
- نام قطعه 2: بنبست
- نام قطعه 7: بغض (مقدمه)
- مدت زمان قطعه 1: 5:41
- مدت زمان قطعه 7: 0:33
- نام قطعه 1: چشمهی خورشید
- متن ترانه قطعه 7: بغض نکن گریه نکن اگر چه غم کشیدهای برای من فقط بگو خواب بدی که دیدهای اگر که اعتماد تو به دست این و آن کم است تکیه به شانهام بده که مثل صخره محکم است به پای صحبتم بشین فقط ترانه گوش کن جام به جان من بزن جان مرا تو نوش کن تو را به شعر میکشم چو واژه پیش میروی مرگ فرا نمیرسد تو تازه خلق میشوی تو در شب تولدت به شعله فوت میکنی به چشم من که میرسی فقط سکوت میکنی اگر کسی در دل توست بگو کنار میروم گناه کن به جای تو بر سر دار میروم بغض نکن گریه نکن اگر چه غم کشیدهای برای من فقط بگو خواب بدی که دیدهای اگر که اعتماد تو به دست این و آن کم است تکیه به شانهام بده که مثل صخره محکم است به پای صحبتم بشین فقط ترانه گوش کن جام به جان من بزن جان مرا تو نوش کن تو را به شعر میکشم چو واژه پیش میروی مرگ فرا نمیرسد تو تازه خلق میشوی تو در شب تولدت به شعله فوت میکنی به چشم من که میرسی فقط سکوت میکنی اگر کسی در دل توست بگو کنار میروم گناه کن به جای تو بر سر دار میروم
- نام قطعه 3: هویت (مقدمه)
- مدت زمان قطعه 3: 0:52
- نام قطعه 4: هویت
- متن ترانه قطعه 8: بغض نکن گریه نکن اگر چه غم کشیدهای برای من فقط بگو خواب بدی که دیدهای اگر که اعتماد تو به دست این و آن کم است تکیه به شانهام بده که مثل صخره محکم است به پای صحبتم بشین فقط ترانه گوش کن جام به جان من بزن جان مرا تو نوش کن تو را به شعر میکشم چو واژه پیش میروی مرگ فرا نمیرسد تو تازه خلق میشوی تو در شب تولدت به شعله فوت میکنی به چشم من که میرسی فقط سکوت میکنی اگر کسی در دل توست بگو کنار میروم گناه کن به جای تو بر سر دار میروم بغض نکن گریه نکن اگر چه غم کشیدهای برای من فقط بگو خواب بدی که دیدهای اگر که اعتماد تو به دست این و آن کم است تکیه به شانهام بده که مثل صخره محکم است به پای صحبتم بشین فقط ترانه گوش کن جام به جان من بزن جان مرا تو نوش کن تو را به شعر میکشم چو واژه پیش میروی مرگ فرا نمیرسد تو تازه خلق میشوی تو در شب تولدت به شعله فوت میکنی به چشم من که میرسی فقط سکوت میکنی اگر کسی در دل توست بگو کنار میروم گناه کن به جای تو بر سر دار میروم
- متن ترانه قطعه 3: در جهان فرمان کوروش اولین منشور بود سر به تعظیمش سراسر بابل و آشور بود سینه اسپارت را تا قلب یونان چاک کرد پشت بخت النصر را سائیده و بر خاک کرد ما از اسلاف همان خونیم از آن ریشهایم پاسدار نام پاک پارس تا همیشهایم در جهان فرمان کوروش اولین منشور بود سر به تعظیمش سراسر بابل و آشور بود سینه اسپارت را تا قلب یونان چاک کرد پشت بخت النصر را سائیده و بر خاک کرد ما از اسلاف همان خونیم از آن ریشهایم پاسدار نام پاک پارس تا همیشهایم
- متن ترانه قطعه 1: من فکر میکنم هرگز نبوده قلب من اینگونه گرم و سرخ احساس میکنم در بدترین دقایق این شام مرگبار کزین هزار چشمهی خورشید در دلم میجوشد از یقین در هر کنار و گوشهی این شوره زار گرم کزین هزار جنگل شاداب ناگهان میروید از زمین آه ای یقین گمشده ای ماهی گریز در برکههای آیینه لغزیده تو به تو من آبگیر صافیام اینک به سحر عشق از برکههای آیینه راهی به من بجوی هرگز نبوده دست من اینسان بزرگ و شاخ در چشم من به آبشار اشک سرخ گون خورشید بی غروب غروری که شب نهد در هر رگم به هر تپش قلم من کنون بیدار باش غافلهای میزند جرق آمد شبی برهنهام از در غروب آب در سینهاش دو ماهی و در دستش آیینه گیسوی خیس او خزه گون چون خزه به هم من بانگ برکشیدم از آستان یخ آه ای یقین یارم بازت نمینهند من فکر میکنم هرگز نبوده قلب من اینگونه گرم و سرخ احساس میکنم در بدترین دقایق این شام مرگبار کزین هزار چشمهی خورشید در دلم میجوشد از یقین احساس میکنم در هر کنار و گوشهی این شوره زار گرم کزین هزار جنگل شاداب ناگهان میروید از زمین آه ای یقین گمشده ای ماهی گریز در برکههای آیینه لغزیده تو به تو من آبگیر صافیام اینک به سحر عشق از برکههای آیینه راهی به من بجوی من فکر میکنم هرگز نبوده دست من اینسان بزرگ و شاخ احساس میکنم در چشم من به آبشار اشک سرخ گون خورشید بی غروب غروری که شب نهد احساس میکنم در هر رگم به هر تپش قلم من کنون بیدار باش غافلهای میزند جرق آمد شبی برهنهام از در غروب آب در سینهاش دو ماهی و در دستش آیینه گیسوی خیس او خزه گون چون خزه به هم من بانگ برکشیدم از آستان یخ آه ای یقین یارم بازت نمینهند
- متن ترانه قطعه 9: به کجا چنین شتابان؟ گون از نسیم پرسید دل من گرفته اینجا ز غبار این بیابان هوس سفر نداری همه آرزویم آما چه کنم که بسته پایم به کجا چنین شتابان به هر آن کجا که باشد به جز این سرا سرایم سفرت به خیر اما تو رو دوستی خدا را چو از این کویر وحشت به سلامتی گذشتی به شکوفهها به باران برسان سلام ما را به کجا چنین شتابان؟ گون از نسیم پرسید دل من گرفته اینجا ز غبار این بیابان هوس سفر نداری همه آرزویم آما چه کنم که بسته پایم به کجا چنین شتابان به هر آن کجا که باشد به جز این سرا سرایم سفرت به خیر اما تو رو دوستی خدا را چو از این کویر وحشت به سلامتی گذشتی به شکوفهها به باران برسان سلام ما را
- متن ترانه قطعه 2: گاهی مسیر جاده به بن بست میرود گاهی تمام حادثه از دست میرود گاهی همان کسی که دم از عقل میزند در راه هوشیاری خود مست میرود گاهی غریبه ای که به سختی به دل نشست وقتی که قلب خون شده بشکست میرود اول، اگر چه با سخن از عشق آمده آخر، خلاف آنچه که گفته است میرود وای از غرور تازه به دوران رسیدهای وقتی میان طایفه ای پست میرود هرچند مضحک است و پر از خندههای تلخ بر ما هر آنچه لایق مان هست میرود گاهی کسی نشسته که غوغا به پا کند وقتی غبار معرکه بنشست میرود اینجا یکی برای خودش حکم میدهد آن دیگری همیشه به پیوست میرود این لحظهها که قیمت قد کمان ماست تیری است بی نشانه که از شست میرود بیراههها به مقصد خود ساده میرسند اما مسیر جاده به بن بست میرود وقتی میان طایفهای پست میرود بر ما هر آنچه لایقمان هست میرود گاهی مسیر جاده به بن بست میرود گاهی تمام حادثه از دست میرود گاهی همان کسی که دم از عقل میزند در راه هوشیاری خود مست میرود گاهی غریبه ای که به سختی به دل نشست وقتی که قلب خون شده بشکست میرود اول، اگر چه با سخن از عشق آمده آخر، خلاف آنچه که گفته است میرود وای از غرور تازه به دوران رسیدهای وقتی میان طایفه ای پست میرود هرچند مضحک است و پر از خندههای تلخ بر ما هر آنچه لایق مان هست میرود گاهی کسی نشسته که غوغا به پا کند وقتی غبار معرکه بنشست میرود اینجا یکی برای خودش حکم میدهد آن دیگری همیشه به پیوست میرود این لحظهها که قیمت قد کمان ماست تیری است بی نشانه که از شست میرود بیراههها به مقصد خود ساده میرسند اما مسیر جاده به بن بست میرود وای از غرور تازه به دوران رسیدهای وقتی میان طایفهای پست میرود هرچند مضحک است و پر از خندههای تلخ بر ما هر آنچه لایقمان هست میرود
- متن ترانه قطعه 10: به کجا چنین شتابان گون از نسیم پرسید دل من گرفته زینجا ز غبار این بیابان هوس سفر نداری؟ همه آرزویم اما چه کنم که بسته پایم به کجا چنین شتابان؟ به هر آن کجا که باشد بجز این سرا سرایم سفرت به خیر اما تو و دوستی خدا را چو از این کویر وحشت به سلامتی گذشتی به شکوفه ها به باران برسان سلام ما را سلام ما را به کجا چنین شتابان گون از نسیم پرسید دل من گرفته زینجا ز غبار این بیابان هوس سفر نداری؟ به کجا چنین شتابان گون از نسیم پرسید دل من گرفته زینجا ز غبار این بیابان هوس سفر نداری؟ همه آرزویم اما چه کنم که بسته پایم چه کنم که بسته پایم به کجا چنین شتابان؟ به هر آن کجا که باشد بجز این سرا سرایم سفرت به خیر اما تو و دوستی خدا را چو از این کویر وحشت به سلامتی گذشتی به شکوفه ها به باران برسان سلام ما را برسان سلام ما را برسان سلام ما را سلام ما را
- متن ترانه قطعه 11: به کجا چنین شتابان گون از نسیم پرسید دل من گرفته زینجا ز غبار این بیابان هوس سفر نداری؟ همه آرزویم اما چه کنم که بسته پایم چه کنم که بسته پایم به کجا چنین شتابان؟ به هر آن کجا که باشد بجز این سرا سرایم سفرت به خیر اما تو و دوستی خدا را چو از این کویر وحشت به سلامتی گذشتی به شکوفه ها به باران برسان سلام ما را سلام ما را به کجا چنین شتابان گون از نسیم پرسید دل من گرفته زینجا ز غبار این بیابان هوس سفر نداری؟ به کجا چنین شتابان گون از نسیم پرسید دل من گرفته زینجا ز غبار این بیابان هوس سفر نداری؟ همه آرزویم اما چه کنم که بسته پایم چه کنم که بسته پایم به کجا چنین شتابان؟ به هر آن کجا که باشد بجز این سرا سرایم سفرت به خیر اما تو و دوستی خدا را چو از این کویر وحشت به سلامتی گذشتی به شکوفه ها به باران برسان سلام ما را برسان سلام ما را برسان سلام ما را سلام ما را
+ موارد بیشتر
- بستن
کد محصول:1129096
قیمت : ناموجود
نقد و بررسی
آلبوم موسیقی نهان مکن - علیرضا عصار
آلبوم موسیقی نهان مکن - علیرضا عصار
مشخصات فنی
آلبوم موسیقی نهان مکن - علیرضا عصار
آلبوم موسیقی نهان مکن - علیرضا عصار
مشخصات
-
فرمتAudio Disc
-
نوع بسته بندیشیشه
-
تعداد دیسکیک
-
ناشرایران گام
-
سال تولید1385
-
مرجع صادر کنندهوزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
-
مدت زمان قطعه 113:18
-
شماره پروانه یا مجوز4/5279ت
-
خلاصهآهنگساز: علیرضا عصار، شهرداد روحانیتنظیمکننده: شهرداد روحانیآهنگساز: علیرضا عصار، شهرداد روحانی تنظیمکننده: شهرداد روحانی
-
نام قطعه 11هویت (بیکلام)هویت (بیکلام)
-
مدت زمان قطعه 103:13
-
متن ترانه قطعه 6دوش چه خوردهای دلا راست بگو نهان مکنچون خموشان بی گنه روی بر آسمان نکنباده خاص خوردهای جام خلاص خوردهایبوی شراب میزند خربزه در دهان نکناین دل پاره پاره را دیدن اوست چارهاماوست پناه و پشت من تکیه بر این جهان نکنکار دلم به جان رسد کارد به استخوان رسدناله کنم ببویدم دم مزن نهان نکنخشم کسی کند که او جان و جهان ما بودخشم مکن تو خویش را مسخره جهان نکنباده عام از برون باده عارف از درونبوی دهان بیان کند تو به زبان بیان نکندوش چه خوردهای دلا راست بگو نهان مکن چون خموشان بی گنه روی بر آسمان نکن باده خاص خوردهای جام خلاص خوردهای بوی شراب میزند خربزه در دهان نکن این دل پاره پاره را دیدن اوست چارهام اوست پناه و پشت من تکیه بر این جهان نکن کار دلم به جان رسد کارد به استخوان رسد ناله کنم ببویدم دم مزن نهان نکن خشم کسی کند که او جان و جهان ما بود خشم مکن تو خویش را مسخره جهان نکن باده عام از برون باده عارف از درون بوی دهان بیان کند تو به زبان بیان نکن دوش چه خوردهای دلا راست بگو نهان مکن چون خموشان بی گنه روی بر آسمان نکن باده خاص خوردهای جام خلاص خوردهای بوی شراب میزند خربزه در دهان نکن این دل پاره پاره را دیدن اوست چارهام اوست پناه و پشت من تکیه بر این جهان نکن کار دلم به جان رسد کارد به استخوان رسد ناله کنم ببویدم دم مزن نهان نکن خشم کسی کند که او جان و جهان ما بود خشم مکن تو خویش را مسخره جهان نکن باده عام از برون باده عارف از درون بوی دهان بیان کند تو به زبان بیان نکن دوش چه خوردهای دلا راست بگو نهان مکن چون خموشان بی گنه روی بر آسمان نکن باده خاص خوردهای جام خلاص خوردهای بوی شراب میزند خربزه در دهان نکن
-
متن ترانه قطعه 5وقتی که خوابینیمه شبتو را نگاه میکنمزیبایت را با بهار گاه اشتباه میکنماز شرم سرانگشت منپیشانیت تر میشودعطر تنت میپیچد و دنیا معطر میشودگیسوت تابی میخوردمیلغزد از بازوی تواز شانه جاری میشدچون آبشاری موی توچون برگ گل بر بسترم میگسترانی بوی خودمن را نوازش میکنیبر مهربان زانوی خودآسیمه میخیزم ز خوابتو نیستی اما دگرای عشق من بی من کجاتنها نرومن را ببرمن بی تو میمرم نرومن بی تو میمیرم بمانبا من بمان زین پس دگرهر چه تو میگویی هماندر خواب آخر عشق مندر برگ گل پیچیدمتمیخوابم ای زیباتریندر خواب شاید دیدمتهر چه تو می گویی همانکی خوابم ای زیبا ترینوقتی که خوابی نیمه شب تو را نگاه میکنم زیبایت را با بهار گاه اشتباه میکنم از شرم سرانگشت من پیشانیت تر میشود عطر تنت میپیچد و دنیا معطر میشود گیسوت تابی میخورد میلغزد از بازوی تو از شانه جاری میشد چون آبشاری موی تو چون برگ گل بر بسترم میگسترانی بوی خود من را نوازش میکنی بر مهربان زانوی خود آسیمه میخیزم ز خواب تو نیستی اما دگر ای عشق من بی من کجا تنها نرو من را ببر من بی تو میمرم نرو من بی تو میمیرم بمان با من بمان زین پس دگر هر چه تو میگویی همان در خواب آخر عشق من در برگ گل پیچیدمت میخوابم ای زیباترین در خواب شاید دیدمت آسیمه میخیزم ز خواب تو نیستی اما دگر ای عشق من بی من کجا تنها نرو من را ببر من بی تو میمرم نرو من بی تو میمیرم بمان با من بمان زین پس دگر هر چه تو می گویی همان در خواب آخر عشق من در برگ گل پیچیدمت کی خوابم ای زیبا ترین در خواب شاید دیدمت
-
نام قطعه 10گون
-
مدت زمان قطعه 90:34
-
مدت زمان قطعه 43:20
-
متن ترانه قطعه 4وقتی که ایران هست خلیج یعنی فارستاریخ میلرزد از خشم قوم پارسجز این اگر باشد خلیج آبی نیستبی سایه ایران غیر از سرابی نیستتا میهن کاوه تابوت ضحاک استاین سرزمین از هر اهریمنی پاک استصدها هزار آرش جان در کمان دارندتیری اگر کاریست این عاشقان دارندوقتی هویت را در نام میجویدهر بی نشان ناچار صد یاوه میگویدچیزی که در صلح است از جنگ میخواهدقدرت اصالت نیست فرهنگ میخواهدما وارث کوروش فرزند جمشیدیمپیروز بی برده بت نپرستیدیمما ریشهای دیرین در عشق و خون داریممادر شب تاریخ تا صبح بیداریموقتی که ایران هست خلیج یعنی فارس تاریخ میلرزد از خشم قوم پارس جز این اگر باشد خلیج آبی نیست بی سایه ایران غیر از سرابی نیست تا میهن کاوه تابوت ضحاک است این سرزمین از هر اهریمنی پاک است صدها هزار آرش جان در کمان دارند تیری اگر کاریست این عاشقان دارند وقتی هویت را در نام میجوید هر بی نشان ناچار صد یاوه میگوید چیزی که در صلح است از جنگ میخواهد قدرت اصالت نیست فرهنگ میخواهد ما وارث کوروش فرزند جمشیدیم پیروز بی برده بت نپرستیدیم ما ریشهای دیرین در عشق و خون داریم مادر شب تاریخ تا صبح بیداریم وقتی هویت را در نام میجوید هر بی نشان ناچار صد یاوه میگوید چیزی که در صلح است از جنگ میخواهد قدرت اصالت نیست فرهنگ میخواهد ما وارث کوروش فرزند جمشیدیم پیروز بی برده بت نپرستیدیم ما ریشهای دیرین در عشق و خون داریم مادر شب تاریخ تا صبح بیداریم
-
نام قطعه 9گون (مقدمه)
-
مدت زمان قطعه 84:26
-
نام قطعه 5خواب آخر
-
مدت زمان قطعه 55:38
-
نام قطعه 6نهان مکن
-
مدت زمان قطعه 6۴:۰۸
-
نام قطعه 8بغض
-
مدت زمان قطعه 24:56
-
نام قطعه 2بنبست
-
نام قطعه 7بغض (مقدمه)
-
مدت زمان قطعه 15:41
-
مدت زمان قطعه 70:33
-
نام قطعه 1چشمهی خورشید
-
متن ترانه قطعه 7بغض نکن گریه نکن اگر چه غم کشیدهایبرای من فقط بگو خواب بدی که دیدهایاگر که اعتماد تو به دست این و آن کم استتکیه به شانهام بده که مثل صخره محکم استبه پای صحبتم بشین فقط ترانه گوش کنجام به جان من بزن جان مرا تو نوش کنتو را به شعر میکشم چو واژه پیش میرویمرگ فرا نمیرسد تو تازه خلق میشویتو در شب تولدت به شعله فوت میکنیبه چشم من که میرسی فقط سکوت میکنیاگر کسی در دل توست بگو کنار میرومگناه کن به جای تو بر سر دار میرومبغض نکن گریه نکن اگر چه غم کشیدهای برای من فقط بگو خواب بدی که دیدهای اگر که اعتماد تو به دست این و آن کم است تکیه به شانهام بده که مثل صخره محکم است به پای صحبتم بشین فقط ترانه گوش کن جام به جان من بزن جان مرا تو نوش کن تو را به شعر میکشم چو واژه پیش میروی مرگ فرا نمیرسد تو تازه خلق میشوی تو در شب تولدت به شعله فوت میکنی به چشم من که میرسی فقط سکوت میکنی اگر کسی در دل توست بگو کنار میروم گناه کن به جای تو بر سر دار میروم
-
نام قطعه 3هویت (مقدمه)
-
مدت زمان قطعه 30:52
-
نام قطعه 4هویت
-
متن ترانه قطعه 8بغض نکن گریه نکن اگر چه غم کشیدهایبرای من فقط بگو خواب بدی که دیدهایاگر که اعتماد تو به دست این و آن کم استتکیه به شانهام بده که مثل صخره محکم استبه پای صحبتم بشین فقط ترانه گوش کنجام به جان من بزن جان مرا تو نوش کنتو را به شعر میکشم چو واژه پیش میرویمرگ فرا نمیرسد تو تازه خلق میشویتو در شب تولدت به شعله فوت میکنیبه چشم من که میرسی فقط سکوت میکنیاگر کسی در دل توست بگو کنار میرومگناه کن به جای تو بر سر دار میرومبغض نکن گریه نکن اگر چه غم کشیدهای برای من فقط بگو خواب بدی که دیدهای اگر که اعتماد تو به دست این و آن کم است تکیه به شانهام بده که مثل صخره محکم است به پای صحبتم بشین فقط ترانه گوش کن جام به جان من بزن جان مرا تو نوش کن تو را به شعر میکشم چو واژه پیش میروی مرگ فرا نمیرسد تو تازه خلق میشوی تو در شب تولدت به شعله فوت میکنی به چشم من که میرسی فقط سکوت میکنی اگر کسی در دل توست بگو کنار میروم گناه کن به جای تو بر سر دار میروم
-
متن ترانه قطعه 3در جهان فرمان کوروش اولین منشور بودسر به تعظیمش سراسر بابل و آشور بودسینه اسپارت را تا قلب یونان چاک کردپشت بخت النصر را سائیده و بر خاک کردما از اسلاف همان خونیم از آن ریشهایمپاسدار نام پاک پارس تا همیشهایمدر جهان فرمان کوروش اولین منشور بود سر به تعظیمش سراسر بابل و آشور بود سینه اسپارت را تا قلب یونان چاک کرد پشت بخت النصر را سائیده و بر خاک کرد ما از اسلاف همان خونیم از آن ریشهایم پاسدار نام پاک پارس تا همیشهایم
-
متن ترانه قطعه 1من فکر میکنمهرگز نبوده قلب من اینگونهگرم و سرخاحساس میکنمدر بدترین دقایق این شام مرگبارکزین هزار چشمهی خورشید در دلممیجوشد از یقیندر هر کنار و گوشهی این شوره زار گرمکزین هزار جنگل شاداب ناگهانمیروید از زمینآه ای یقین گمشدهای ماهی گریزدر برکههای آیینهلغزیده تو به تومن آبگیر صافیاماینک به سحر عشقاز برکههای آیینهراهی به من بجویهرگز نبوده دست من اینسانبزرگ و شاخدر چشم منبه آبشار اشک سرخ گونخورشید بی غروبغروری که شب نهددر هر رگم به هر تپش قلم من کنونبیدار باش غافلهای میزند جرقآمد شبی برهنهام از در غروب آبدر سینهاش دو ماهی و در دستش آیینهگیسوی خیس او خزه گونچون خزه به هممن بانگ برکشیدماز آستان یخآه ای یقین یارمبازت نمینهندمن فکر میکنم هرگز نبوده قلب من اینگونه گرم و سرخ احساس میکنم در بدترین دقایق این شام مرگبار کزین هزار چشمهی خورشید در دلم میجوشد از یقین احساس میکنم در هر کنار و گوشهی این شوره زار گرم کزین هزار جنگل شاداب ناگهان میروید از زمین آه ای یقین گمشده ای ماهی گریز در برکههای آیینه لغزیده تو به تو من آبگیر صافیام اینک به سحر عشق از برکههای آیینه راهی به من بجوی من فکر میکنم هرگز نبوده دست من اینسان بزرگ و شاخ احساس میکنم در چشم من به آبشار اشک سرخ گون خورشید بی غروب غروری که شب نهد احساس میکنم در هر رگم به هر تپش قلم من کنون بیدار باش غافلهای میزند جرق آمد شبی برهنهام از در غروب آب در سینهاش دو ماهی و در دستش آیینه گیسوی خیس او خزه گون چون خزه به هم من بانگ برکشیدم از آستان یخ آه ای یقین یارم بازت نمینهند
-
متن ترانه قطعه 9به کجا چنین شتابان؟گون از نسیم پرسیددل من گرفته اینجاز غبار این بیابانهوس سفر نداریهمه آرزویم آماچه کنم که بسته پایمبه کجا چنین شتابانبه هر آن کجا که باشدبه جز این سرا سرایمسفرت به خیر اماتو رو دوستی خدا راچو از این کویر وحشتبه سلامتی گذشتیبه شکوفهها به بارانبرسان سلام ما رابه کجا چنین شتابان؟ گون از نسیم پرسید دل من گرفته اینجا ز غبار این بیابان هوس سفر نداری همه آرزویم آما چه کنم که بسته پایم به کجا چنین شتابان به هر آن کجا که باشد به جز این سرا سرایم سفرت به خیر اما تو رو دوستی خدا را چو از این کویر وحشت به سلامتی گذشتی به شکوفهها به باران برسان سلام ما را
-
متن ترانه قطعه 2گاهی مسیر جاده به بن بست میرودگاهی تمام حادثه از دست میرودگاهی همان کسی که دم از عقل میزنددر راه هوشیاری خود مست میرودگاهی غریبه ای که به سختی به دل نشستوقتی که قلب خون شده بشکست میروداول، اگر چه با سخن از عشق آمدهآخر، خلاف آنچه که گفته است میرودوای از غرور تازه به دوران رسیدهایوقتی میان طایفه ای پست میرودهرچند مضحک است و پر از خندههای تلخبر ما هر آنچه لایق مان هست میرودگاهی کسی نشسته که غوغا به پا کندوقتی غبار معرکه بنشست میروداینجا یکی برای خودش حکم میدهدآن دیگری همیشه به پیوست میروداین لحظهها که قیمت قد کمان ماستتیری است بی نشانه که از شست میرودبیراههها به مقصد خود ساده میرسنداما مسیر جاده به بن بست میرودوقتی میان طایفهای پست میرودبر ما هر آنچه لایقمان هست میرودگاهی مسیر جاده به بن بست میرود گاهی تمام حادثه از دست میرود گاهی همان کسی که دم از عقل میزند در راه هوشیاری خود مست میرود گاهی غریبه ای که به سختی به دل نشست وقتی که قلب خون شده بشکست میرود اول، اگر چه با سخن از عشق آمده آخر، خلاف آنچه که گفته است میرود وای از غرور تازه به دوران رسیدهای وقتی میان طایفه ای پست میرود هرچند مضحک است و پر از خندههای تلخ بر ما هر آنچه لایق مان هست میرود گاهی کسی نشسته که غوغا به پا کند وقتی غبار معرکه بنشست میرود اینجا یکی برای خودش حکم میدهد آن دیگری همیشه به پیوست میرود این لحظهها که قیمت قد کمان ماست تیری است بی نشانه که از شست میرود بیراههها به مقصد خود ساده میرسند اما مسیر جاده به بن بست میرود وای از غرور تازه به دوران رسیدهای وقتی میان طایفهای پست میرود هرچند مضحک است و پر از خندههای تلخ بر ما هر آنچه لایقمان هست میرود
-
متن ترانه قطعه 10به کجا چنین شتابانگون از نسیم پرسیددل من گرفته زینجاز غبار این بیابانهوس سفر نداری؟همه آرزویم اماچه کنم که بسته پایمبه کجا چنین شتابان؟به هر آن کجا که باشدبجز این سرا سرایمسفرت به خیر اماتو و دوستی خدا راچو از این کویر وحشتبه سلامتی گذشتیبه شکوفه ها به بارانبرسان سلام ما راسلام ما رابه کجا چنین شتابان گون از نسیم پرسید دل من گرفته زینجا ز غبار این بیابان هوس سفر نداری؟ به کجا چنین شتابان گون از نسیم پرسید دل من گرفته زینجا ز غبار این بیابان هوس سفر نداری؟ همه آرزویم اما چه کنم که بسته پایم چه کنم که بسته پایم به کجا چنین شتابان؟ به هر آن کجا که باشد بجز این سرا سرایم سفرت به خیر اما تو و دوستی خدا را چو از این کویر وحشت به سلامتی گذشتی به شکوفه ها به باران برسان سلام ما را برسان سلام ما را برسان سلام ما را سلام ما را
-
متن ترانه قطعه 11به کجا چنین شتابانگون از نسیم پرسیددل من گرفته زینجاز غبار این بیابانهوس سفر نداری؟همه آرزویم اما چه کنم که بسته پایمچه کنم که بسته پایمبه کجا چنین شتابان؟به هر آن کجا که باشد بجز این سرا سرایمسفرت به خیر اماتو و دوستی خدا راچو از این کویر وحشت به سلامتی گذشتیبه شکوفه ها به بارانبرسان سلام ما راسلام ما رابه کجا چنین شتابان گون از نسیم پرسید دل من گرفته زینجا ز غبار این بیابان هوس سفر نداری؟ به کجا چنین شتابان گون از نسیم پرسید دل من گرفته زینجا ز غبار این بیابان هوس سفر نداری؟ همه آرزویم اما چه کنم که بسته پایم چه کنم که بسته پایم به کجا چنین شتابان؟ به هر آن کجا که باشد بجز این سرا سرایم سفرت به خیر اما تو و دوستی خدا را چو از این کویر وحشت به سلامتی گذشتی به شکوفه ها به باران برسان سلام ما را برسان سلام ما را برسان سلام ما را سلام ما را