آلبوم موسیقی حریق خزان - علیرضا قربانی

آلبوم موسیقی حریق خزان - علیرضا قربانی

  • فرمت: Audio Disc
  • نوع بسته بندی: دیجی پک
  • تعداد دیسک: یک
  • ناشر: آوای باربد
  • سال تولید: 1391
  • مرجع صادر کننده: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
  • نوازندگان: بهتاش ابوالقاسم، سهیل پیغمبری، سحر ابراهیمی‌آذر، امیرحسین محمدیان، بهنام ابوالقاسم، سامان صمیمی، محمدرضا کریمی، کریم قربانی، مونا ربیعی، رضا فرهادی
  • شماره پروانه یا مجوز: 7274
  • خلاصه: ترانه‌سرا: هوشنگ ابتهاج (ه. ا. سایه)، فریدون مشیری، سهراب سپهری آهنگ‌ساز: مهیار علیزاده تنظیم‌کننده: مهیار علیزاده ترانه‌سرا: هوشنگ ابتهاج (ه. ا. سایه)، فریدون مشیری، سهراب سپهری آهنگ‌ساز: مهیار علیزاده تنظیم‌کننده: مهیار علیزاده
  • متن ترانه قطعه 5: همه می‌پرسند چیست در زمزمه‌ی مبهم آب؟ چیست در همهمه‌ی دلکش برگ؟ چیست در بازی آن ابر سپید روی این آبی آرام بلند که را می‌برد اینگونه به ژرفای خیال؟ نه به ابر نه به آب نه به برگ نه به این آبی آرام بلند من به این جمله نمی‌اندیشم به تو می‌اندیشم ای سراپا همه خوبی تک و تنها به تو می‌اندیشم تو بدان این را تو تنها بدان بیا تو بمان با من تو تنها بمان قصه‌ی ابر هوا را تو بخوان در دل ساغر هستی تو بجوش من همین یک نفس از جرعه‌ی جانم باقی‌ست آخرین جرعه‌ی این جام تهی را تو بنوش همه می‌پرسند چیست در زمزمه‌ی مبهم آب؟ چیست در همهمه‌ی دلکش برگ؟ چیست در بازی آن ابر سپید روی این آبی آرام بلند که را می‌برد اینگونه به ژرفای خیال؟ نه به ابر نه به آب نه به برگ نه به این آبی آرام بلند من به این جمله نمی‌اندیشم به تو می‌اندیشم ای سراپا همه خوبی تک و تنها به تو می‌اندیشم به تو می‌اندیشم تو بدان این را تو تنها بدان بیا تو بمان با من تو تنها بمان قصه‌ی ابر هوا را تو بخوان تو بمان با من تو تنها بمان در دل ساغر هستی تو بجوش من همین یک نفس از جرعه‌ی جانم باقی‌ست آخرین جرعه‌ی این جام تهی را تو بنوش
  • مدت زمان قطعه 4: 05:53
  • متن ترانه قطعه 4: چه غم دارد ز خاموشی درون شعله پروردم که صد خورشید آتش برده از خاکستر سردم به بادم دادی و شادی بیا ای شب تماشا کن که دشت آسمان دریای آتش گشته از دردم شرار انگیز و طوفانی هوایی در من افتاده است که همچون حلقه آتش در این گرداب می‌گردم به شوق لعل جانبخشی که درمان جهان با اوست چه طوفان می‌کند این موج خون در جان پر دردم در آن شب‌های طوفانی که عالم زیر و رو می‌شد نهانی شب چراغ را در سینه پروردم چه غم دارد ز خاموشی درون شعله پروردم که صد خورشید آتش برده از خاکستر سردم به بادم دادی و شادی بیا ای شب تماشا کن که دشت آسمان دریای آتش گشته از دردم شرار انگیز و طوفانی هوایی در من افتاده است که همچون حلقه آتش در این گرداب می‌گردم به شوق لعل جانبخشی که درمان جهان با اوست چه طوفان می‌کند این موج خون در جان پر دردم در آن شب‌های طوفانی که عالم زیر و رو می‌شد نهانی شب چراغ را در سینه پروردم
  • نام قطعه 5: آخرین جرعه جام
  • مدت زمان قطعه 5: 04:36
  • نام قطعه 6: خاطرات (برای ویلنسل و پیانو)
  • مدت زمان قطعه 6: 03:58
  • مدت زمان قطعه 2: 05:04
  • نام قطعه 2: ارغوان
  • نام قطعه 7: زندگی، رنگ
  • مدت زمان قطعه 1: 05:27
  • مدت زمان قطعه 7: 05:01
  • نام قطعه 1: حریق خزان
  • نام قطعه 3: بی قرار
  • مدت زمان قطعه 3: 08:36
  • نام قطعه 4: دلی در آتش
  • متن ترانه قطعه 3: بازآ ای دلبرا که دلم بی قرار توست وین جان بر لب آمده در انتظار توست در دست این خمار غمم هیچ چاره نیست جز باده‌ای که در قدح غمگسار توست ساقی به دست باش که این مست مِی پرست چون خُم ز پا نشست و هنوزش خمار توست هر سوی موج فتنه گرفته‌ست و زین میان آسایشی که هست مرا در کنار توست سیری مباد سوخته‌ی تشنه کام را تا جرعه نوش چشمه‌ی شیرین گوار توست بیچاره دل که غارت عشقش به باد داد ای دیده خون ببار که این فتنه کار توست هرگز ز دل امید گل آوردنم نرفت این شاخ خشک زنده به بوی بهار توست ای سایه صبر کن که براید به کام دل آن آرزو که در دل امیدوار توست بازآ ای دلبرا که دلم بی قرار توست وین جان بر لب آمده در انتظار توست در دست این خمار غمم هیچ چاره نیست جز باده‌ای که در قدح غمگسار توست ساقی به دست باش که این مست مِی پرست چون خُم ز پا نشست و هنوزش خمار توست هر سوی موج فتنه گرفته‌ست و زین میان آسایشی که هست مرا در کنار توست سیری مباد سوخته‌ی تشنه کام را تا جرعه نوش چشمه‌ی شیرین گوار توست بیچاره دل که غارت عشقش به باد داد ای دیده خون ببار که این فتنه کار توست هرگز ز دل امید گل آوردنم نرفت این شاخ خشک زنده به بوی بهار توست ای سایه صبر کن که براید به کام دل آن آرزو که در دل امیدوار توست
  • متن ترانه قطعه 1: من از جنگل شعله‌ها می‌گذشتم غبار غروب به روی درختان فرو می‌نشست و باد غریب عبوس از بر شاخه‌ها می‌گذشت و سر در پی برگ‌ها می‌گذاشت فضا را صدای غم آلود برگی که فریاد می‌زد لبریز می‌کرد و در چشم برگی که خاموش خاموش می‌سوخت نگاهی که نفرین به پاییز می‌کرد حریق خزان بود حریق خزان بود شب از جنگل شعله‌ها می‌گذشت حریق خزان بود و تاراج باد من آهسته در دود شب رو نهفتم و در گوش برگی که خاموش می‌سوخت گفتم مسوز این چنین گرم در خود مسوز مپیچ این چنین تلخ بر خود مپیچ که گر دست بیداد تقدیر کور تو را می‌دواند به دنبال باد مرا می‌دواند به دنبال هیچ همه هستی‌ام جنگلی شعله ور بود من از جنگل شعله‌ها می‌گذشتم غبار غروب به روی درختان فرو می‌نشست و باد غریب عبوس از بر شاخه‌ها می‌گذشت و سر در پی برگ‌ها می‌گذاشت فضا را صدای غم آلود برگی که فریاد می‌زد لبریز می‌کرد و در چشم برگی که خاموش خاموش می‌سوخت نگاهی که نفرین به پاییز می‌کرد حریق خزان بود حریق خزان بود شب از جنگل شعله‌ها می‌گذشت حریق خزان بود و تاراج باد من آهسته در دود شب رو نهفتم و در گوش برگی که خاموش می‌سوخت گفتم مسوز این چنین گرم در خود مسوز مپیچ این چنین تلخ بر خود مپیچ که گر دست بیداد تقدیر کور تو را می‌دواند به دنبال باد مرا می‌دواند به دنبال هیچ من از جنگل شعله‌ها می‌گذشتم همه هستی‌ام جنگلی شعله ور بود
  • متن ترانه قطعه 2: ارغوان شاخه‌ی همخون جدا مانده‌ی من آسمان تو چه رنگ است امروز آفتابی‌ست هوا یا گرفته‌ست هنوز من در این گوشه که از دنیا بیرون است آسمانی به سرم نیست از بهاران خبرم نیست اندر این گوشه‌ی خاموش فراموش شده یاد رنگینی در خاطر من گریه می‌انگیزد ارغوانم آنجاست ارغوانم تنهاست ارغوانم دارد می‌گرید ارغوان این چه رازی‌ست که هر بار بهار با عزای دل ما می‌آید ارغوان ارغوان تو برافراشته باش تو بخوان نغمه‌ی ناخوانده‌ی من تو بخوان تو بخوان تو بخوان ارغوان شاخه‌ی همخون جدا مانده‌ی من آسمان تو چه رنگ است امروز آفتابی‌ست هوا یا گرفته‌ست هنوز من در این گوشه که از دنیا بیرون است آسمانی به سرم نیست از بهاران خبرم نیست اندر این گوشه‌ی خاموش فراموش شده یاد رنگینی در خاطر من گریه می‌انگیزد ارغوانم آنجاست ارغوانم تنهاست ارغوانم دارد می‌گرید ارغوان این چه رازی‌ست که هر بار بهار با عزای دل ما می‌آید ارغوان ارغوان تو برافراشته باش تو بخوان نغمه‌ی ناخوانده‌ی من تو بخوان تو بخوان تو بخوان
+ موارد بیشتر - بستن

کد محصول:1128980

قیمت : ناموجود

نقد و بررسی

آلبوم موسیقی حریق خزان - علیرضا قربانی

آلبوم موسیقی حریق خزان - علیرضا قربانی

مشخصات فنی

آلبوم موسیقی حریق خزان - علیرضا قربانی

آلبوم موسیقی حریق خزان - علیرضا قربانی

مشخصات

  • فرمت
    Audio Disc
  • نوع بسته بندی
    دیجی پک
  • تعداد دیسک
    یک
  • ناشر
    آوای باربد
  • سال تولید
    1391
  • مرجع صادر کننده
    وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
  • نوازندگان
    بهتاش ابوالقاسم، سهیل پیغمبری، سحر ابراهیمی‌آذر، امیرحسین محمدیان، بهنام ابوالقاسم، سامان صمیمی، محمدرضا کریمی، کریم قربانی، مونا ربیعی، رضا فرهادی
  • شماره پروانه یا مجوز
    7274
  • خلاصه
    ترانه‌سرا: هوشنگ ابتهاج (ه. ا. سایه)، فریدون مشیری، سهراب سپهری
    آهنگ‌ساز: مهیار علیزاده
    تنظیم‌کننده: مهیار علیزاده
    ترانه‌سرا: هوشنگ ابتهاج (ه. ا. سایه)، فریدون مشیری، سهراب سپهری آهنگ‌ساز: مهیار علیزاده تنظیم‌کننده: مهیار علیزاده
  • متن ترانه قطعه 5
    همه می‌پرسند
    چیست در زمزمه‌ی مبهم آب؟
    چیست در همهمه‌ی دلکش برگ؟
    چیست در بازی آن ابر سپید
    روی این آبی آرام بلند
    که را می‌برد اینگونه به ژرفای خیال؟
    نه به ابر
    نه به آب
    نه به برگ
    نه به این آبی آرام بلند
    من به این جمله نمی‌اندیشم
    به تو می‌اندیشم
    ای سراپا همه خوبی
    تک و تنها به تو می‌اندیشم
    تو بدان این را تو تنها بدان بیا
    تو بمان با من تو تنها بمان
    قصه‌ی ابر هوا را تو بخوان
    در دل ساغر هستی تو بجوش
    من همین یک نفس از جرعه‌ی جانم باقی‌ست
    آخرین جرعه‌ی این جام تهی را تو بنوش
    همه می‌پرسند چیست در زمزمه‌ی مبهم آب؟ چیست در همهمه‌ی دلکش برگ؟ چیست در بازی آن ابر سپید روی این آبی آرام بلند که را می‌برد اینگونه به ژرفای خیال؟ نه به ابر نه به آب نه به برگ نه به این آبی آرام بلند من به این جمله نمی‌اندیشم به تو می‌اندیشم ای سراپا همه خوبی تک و تنها به تو می‌اندیشم به تو می‌اندیشم تو بدان این را تو تنها بدان بیا تو بمان با من تو تنها بمان قصه‌ی ابر هوا را تو بخوان تو بمان با من تو تنها بمان در دل ساغر هستی تو بجوش من همین یک نفس از جرعه‌ی جانم باقی‌ست آخرین جرعه‌ی این جام تهی را تو بنوش
  • مدت زمان قطعه 4
    05:53
  • متن ترانه قطعه 4
    چه غم دارد ز خاموشی درون شعله پروردم
    که صد خورشید آتش برده از خاکستر سردم
    به بادم دادی و شادی بیا ای شب تماشا کن
    که دشت آسمان دریای آتش گشته از دردم
    شرار انگیز و طوفانی هوایی در من افتاده است
    که همچون حلقه آتش در این گرداب می‌گردم
    به شوق لعل جانبخشی که درمان جهان با اوست
    چه طوفان می‌کند این موج خون در جان پر دردم
    در آن شب‌های طوفانی که عالم زیر و رو می‌شد
    نهانی شب چراغ را در سینه پروردم
    چه غم دارد ز خاموشی درون شعله پروردم که صد خورشید آتش برده از خاکستر سردم به بادم دادی و شادی بیا ای شب تماشا کن که دشت آسمان دریای آتش گشته از دردم شرار انگیز و طوفانی هوایی در من افتاده است که همچون حلقه آتش در این گرداب می‌گردم به شوق لعل جانبخشی که درمان جهان با اوست چه طوفان می‌کند این موج خون در جان پر دردم در آن شب‌های طوفانی که عالم زیر و رو می‌شد نهانی شب چراغ را در سینه پروردم
  • نام قطعه 5
    آخرین جرعه جام
  • مدت زمان قطعه 5
    04:36
  • نام قطعه 6
    خاطرات (برای ویلنسل و پیانو)
  • مدت زمان قطعه 6
    03:58
  • مدت زمان قطعه 2
    05:04
  • نام قطعه 2
    ارغوان
  • نام قطعه 7
    زندگی، رنگ
  • مدت زمان قطعه 1
    05:27
  • مدت زمان قطعه 7
    05:01
  • نام قطعه 1
    حریق خزان
  • نام قطعه 3
    بی قرار
  • مدت زمان قطعه 3
    08:36
  • نام قطعه 4
    دلی در آتش
  • متن ترانه قطعه 3
    بازآ ای دلبرا که دلم بی قرار توست
    وین جان بر لب آمده در انتظار توست
    در دست این خمار غمم هیچ چاره نیست
    جز باده‌ای که در قدح غمگسار توست
    ساقی به دست باش که این مست مِی پرست
    چون خُم ز پا نشست و هنوزش خمار توست
    هر سوی موج فتنه گرفته‌ست و زین میان
    آسایشی که هست مرا در کنار توست
    سیری مباد سوخته‌ی تشنه کام را
    تا جرعه نوش چشمه‌ی شیرین گوار توست
    بیچاره دل که غارت عشقش به باد داد
    ای دیده خون ببار که این فتنه کار توست
    هرگز ز دل امید گل آوردنم نرفت
    این شاخ خشک زنده به بوی بهار توست
    ای سایه صبر کن که براید به کام دل
    آن آرزو که در دل امیدوار توست
    بازآ ای دلبرا که دلم بی قرار توست وین جان بر لب آمده در انتظار توست در دست این خمار غمم هیچ چاره نیست جز باده‌ای که در قدح غمگسار توست ساقی به دست باش که این مست مِی پرست چون خُم ز پا نشست و هنوزش خمار توست هر سوی موج فتنه گرفته‌ست و زین میان آسایشی که هست مرا در کنار توست سیری مباد سوخته‌ی تشنه کام را تا جرعه نوش چشمه‌ی شیرین گوار توست بیچاره دل که غارت عشقش به باد داد ای دیده خون ببار که این فتنه کار توست هرگز ز دل امید گل آوردنم نرفت این شاخ خشک زنده به بوی بهار توست ای سایه صبر کن که براید به کام دل آن آرزو که در دل امیدوار توست
  • متن ترانه قطعه 1
    من از جنگل شعله‌ها می‌گذشتم
    غبار غروب به روی درختان فرو می‌نشست
    و باد غریب عبوس از بر شاخه‌ها می‌گذشت
    و سر در پی برگ‌ها می‌گذاشت
    فضا را صدای غم آلود برگی که فریاد می‌زد
    لبریز می‌کرد
    و در چشم برگی که
    خاموش خاموش می‌سوخت
    نگاهی که نفرین به پاییز می‌کرد
    حریق خزان بود حریق خزان بود
    شب از جنگل شعله‌ها می‌گذشت
    حریق خزان بود و تاراج باد
    من آهسته در دود شب رو نهفتم
    و در گوش برگی که خاموش می‌سوخت گفتم
    مسوز این چنین گرم در خود مسوز
    مپیچ این چنین تلخ بر خود مپیچ
    که گر دست بیداد تقدیر کور
    تو را می‌دواند به دنبال باد
    مرا می‌دواند به دنبال هیچ
    همه هستی‌ام جنگلی شعله ور بود
    من از جنگل شعله‌ها می‌گذشتم غبار غروب به روی درختان فرو می‌نشست و باد غریب عبوس از بر شاخه‌ها می‌گذشت و سر در پی برگ‌ها می‌گذاشت فضا را صدای غم آلود برگی که فریاد می‌زد لبریز می‌کرد و در چشم برگی که خاموش خاموش می‌سوخت نگاهی که نفرین به پاییز می‌کرد حریق خزان بود حریق خزان بود شب از جنگل شعله‌ها می‌گذشت حریق خزان بود و تاراج باد من آهسته در دود شب رو نهفتم و در گوش برگی که خاموش می‌سوخت گفتم مسوز این چنین گرم در خود مسوز مپیچ این چنین تلخ بر خود مپیچ که گر دست بیداد تقدیر کور تو را می‌دواند به دنبال باد مرا می‌دواند به دنبال هیچ من از جنگل شعله‌ها می‌گذشتم همه هستی‌ام جنگلی شعله ور بود
  • متن ترانه قطعه 2
    ارغوان شاخه‌ی همخون جدا مانده‌ی من
    آسمان تو چه رنگ است امروز
    آفتابی‌ست هوا
    یا گرفته‌ست هنوز
    من در این گوشه که از دنیا بیرون است
    آسمانی به سرم نیست
    از بهاران خبرم نیست
    اندر این گوشه‌ی خاموش فراموش شده
    یاد رنگینی در خاطر من
    گریه می‌انگیزد
    ارغوانم آنجاست
    ارغوانم تنهاست
    ارغوانم دارد می‌گرید
    ارغوان
    این چه رازی‌ست که هر بار بهار
    با عزای دل ما می‌آید
    ارغوان ارغوان
    تو برافراشته باش
    تو بخوان نغمه‌ی ناخوانده‌ی من
    تو بخوان تو بخوان تو بخوان
    ارغوان شاخه‌ی همخون جدا مانده‌ی من آسمان تو چه رنگ است امروز آفتابی‌ست هوا یا گرفته‌ست هنوز من در این گوشه که از دنیا بیرون است آسمانی به سرم نیست از بهاران خبرم نیست اندر این گوشه‌ی خاموش فراموش شده یاد رنگینی در خاطر من گریه می‌انگیزد ارغوانم آنجاست ارغوانم تنهاست ارغوانم دارد می‌گرید ارغوان این چه رازی‌ست که هر بار بهار با عزای دل ما می‌آید ارغوان ارغوان تو برافراشته باش تو بخوان نغمه‌ی ناخوانده‌ی من تو بخوان تو بخوان تو بخوان