آلبوم موسیقی حامی اثر حمید حامی
آلبوم موسیقی حامی اثر حمید حامی
- فرمت: Audio Disc
- نوع بسته بندی: شیشه
- تعداد دیسک: یک
- ناشر: ایران گام
- مرجع صادر کننده: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
- شماره پروانه یا مجوز: 4/3280ت
- متن ترانه قطعه 6: مثه تک نوازی ساز یه آهنگ میمونی که تو نیمههای شب از یه تنگ میخونی مثل اون زخمه میمونی که میشینه روی ساز یه ترانه توی هر لحظه به تو داره میاد خود عشقی که ترانه از نگات جون میگیره وقتی اسم تو میاد شعر بوی بارون میگیره مثه یک صدای خوش رو لب آواز میشینی تو ترنم و تو ذهن باغ و جنگل میبینی گاهی مثل یه رباعی گکاهی یه قصیدهای مثل یک نغمهی آشنای شب شنیدهای خود عشقی که ترانه از نگات میگیره تو یه انگیزهی نابی واسه یک ترانه ساز مثه ابهام سوالی گاهی وقتا مث راز تو همون مصرع آخر تو شعر شاعری تو یه تصویر خیالی تو یه حس حاضری مثه تک نوازی ساز یه آهنگ میمونی که تو نیمههای شب از یه تنگ میخونی مثل اون زخمه میمونی که میشینه روی ساز یه ترانه توی هر لحظه به تو داره میاد خود عشقی که ترانه از نگات جون میگیره وقتی اسم تو میاد شعر بوی بارون میگیره مثه یک صدای خوش رو لب آواز میشینی تو ترنم و تو ذهن باغ و جنگل میبینی گاهی مثل یه رباعی گکاهی یه قصیدهای مثل یک نغمهی آشنای شب شنیدهای خود عشقی که ترانه از نگات میگیره وقتی اسم تو میاد شعر بوی بارون میگیره تو یه انگیزهی نابی واسه یک ترانه ساز مثه ابهام سوالی گاهی وقتا مث راز تو همون مصرع آخر تو شعر شاعری تو یه تصویر خیالی تو یه حس حاضری خود عشقی که ترانه از نگات جون میگیره وقتی اسم تو میاد شعر بوی بارون میگیره
- متن ترانه قطعه 5: باز یه غروب آشنا رو سایههای بی صدا باز یه غریبه رهگذر نمیدونه میره کجا راهی به فردا نداره پنجره رو کم میاره وقتی به بن بست میرسه یه خط رو دیوار میزاره رو سایه تنها میمونه میخواد بره نمیتونه کاشکی میشد بیاد خونه کدوم خونه بی هم خونه؟ باز یه غروب آشنا رو سایه های بی صدا با یه غریبه رهگذر نمیدونه میره کجا با آینه حرف میزنه بهش میگه کی با منه؟ دست روی دستش میذاره تو فکر غم شمردنه یه دستِ آشنایی نیست تو خونه رد پایی نیست حتی دریغ از یه صدا گریه که هم صدایی نیست باز یه غروب آشنا رو سایه ها بی صدا انگار نه انگار که سحر بر نمیگرده از سفر دوباره آفتاب میزنه اگه تو باشی پشت در اگه تو باشی پشت در با یه غریب رهگذر نمیدونه میره کجا باز یه غروب آشنا رو سایههای بی صدا باز یه غریبه رهگذر نمیدونه میره کجا راهی به فردا نداره پنجره رو کم میاره وقتی به بن بست میرسه یه خط رو دیوار میزاره رو سایه تنها میمونه میخواد بره نمیتونه کاشکی میشد بیاد خونه کدوم خونه بی هم خونه؟ باز یه غروب آشنا رو سایه های بی صدا با یه غریبه رهگذر نمیدونه میره کجا با آینه حرف میزنه بهش میگه کی با منه؟ دست روی دستش میذاره تو فکر غم شمردنه یه دستِ آشنایی نیست تو خونه رد پایی نیست حتی دریغ از یه صدا گریه که هم صدایی نیست رو سایه تنها میمونه میخواد بره نمیتونه کاشکی میشد بیاد خونه کدوم خونه بی هم خونه؟ باز یه غروب آشنا رو سایه ها بی صدا باز یه غریبه رهگذر نمیدونه میره کجا با آینه حرف میزنه بهش میگه کی با منه؟ دست روی دستش میذاره تو فکر غم شمردنه انگار نه انگار که سحر بر نمیگرده از سفر دوباره آفتاب میزنه اگه تو باشی پشت در اگه تو باشی پشت در رو سایه تنها میمونه میخواد بره نمیتونه کاشکی میشد بیاد خونه کدوم خونه بی هم خونه؟ باز یه غروب آشنا رو سایههای بی صدا با یه غریب رهگذر نمیدونه میره کجا
- متن ترانه قطعه 4: حالا وقت رفتنه قرار دیداری دارم با کسی که خواب نیست قرار بیداری دارم اون که راس ساعت عشق اومد مثل وهمی تو بیداری و خواب سر وقت عاشقی گذاشت و رفت شدش عکسی توی کهنگی قاب اما این نسبت بیداری و خواب میدونم که معنی مرگ منه حالا اون لحظهی سخت رفتنه دیگه قلب ساعت نمیزنه دیگه تا لحظه بیداری نمونده مهلتی یه نفر در آخرین ثانیهها منتظره میاد اون کسی که جنس لحظهها نیست فقط اونه فقط اون همسفره حالا وقت رفتنه قرار دیداری دارم با کسی که خواب نیست قرار بیداری دارم اون که راس ساعت عشق اومد مثل وهمی تو بیداری و خواب سر وقت عاشقی گذاشت و رفت شدش عکسی توی کهنگی قاب اما این نسبت بیداری و خواب میدونم که معنی مرگ منه حالا اون لحظهی سخت رفتنه دیگه قلب ساعت نمیزنه حالا وقت رفتنه قرار دیداری دارم با کسی که خواب نیست قرار بیداری دارم دیگه تا لحظه بیداری نمونده مهلتی یه نفر در آخرین ثانیهها منتظره میاد اون کسی که جنس لحظهها نیست فقط اونه فقط اون همسفره حالا وقت رفتنه قرار دیداری دارم با کسی که خواب نیست قرار بیداری دارم
- نام قطعه 5: رهگذر
- نام قطعه 6: تکنوازی
- نام قطعه 8: آدمک
- نام قطعه 2: کسی نیست
- نام قطعه 7: مقصد
- نام قطعه 1: حامی
- متن ترانه قطعه 7: چوبین پای رفتنم تا مقصد اما دور شن باد این بیراهه و ذوق تماشا کو شکل نجات من شدی از سیمه و تنها تا بوسهای نزدیک شو نزدیکتر تا من تا حریم لحظهها تا مرز پیراهن شکل نجات من شده از سیمه و تنها با این شکسته سایه کن تن سوز این صحرا من رخوت خوابم پر از تکرار تا انتها از حادثه سرشار با نسبتی مثل کویر و آب تو اشتباهی بین مرگ و خواب قلب مرا دریاب قلب مرا دریاب قلب مرا دریاب چوبین پای رفتنم تا مقصد اما دور شن باد این بیراهه و ذوق تماشا کو شکل نجات من شدی از سیمه و تنها تا بوسهای نزدیک شو نزدیکتر تا من تا حریم لحظهها تا مرز پیراهن شکل نجات من شده از سیمه و تنها با این شکسته سایه کن تن سوز این صحرا من رخوت خوابم پر از تکرار تا انتها از حادثه سرشار با نسبتی مثل کویر و آب تو اشتباهی بین مرگ و خواب قلب مرا دریاب قلب مرا دریاب قلب مرا دریاب چوبین پای رفتنم تا مقصد اما دور شن باد این بیراهه و ذوق تماشا کو شکل نجات من شدی از سیمه و تنها با این شکسته سایه کن تن سوز این صحرا من رخوت خوابم پر از تکرار تا انتها از حادثه سرشار با نسبتی مثل کویر و آب تو اشتباهی بین مرگ و خواب قلب مرا دریاب قلب مرا دریاب قلب مرا دریاب
- نام قطعه 3: ترانه سکوت
- نام قطعه 4: دیدار
- متن ترانه قطعه 8: آدمک ابرا سیاهن آدما چه بی پناهن همشون مثل مسافر توی نیمههای راهن لبا بسته چشا گریون همه جا رنگ زمستون تا دلت بخواد پرنده همه زخمی همه بی جون شبامون یه تخته سنگه آسمون کبودی رنگه میدونی حوصلهای نیس توی سینه دل تنگه یه طرف درای بسته یه طرف بغض شکسته توی کوچهها خزیدن با پای زخمی و بسته آدمک گلا بی گلدون خونه درختا ویرون باغچهها مثل کویرن لباشون تشنه بارون آدمک فایده نداره پشت در بگن بهاره وقتی پروانه رو گلها حس پر زدن نداره توی این همه هیاهو منم اینجا نگرونم جای دست مهربونش دست پاییز رو شونم آدمک ابرا سیاهن آدما چه بی پناهن همشون مثل مسافر توی نیمههای راهن لبا بسته چشا گریون همه جا رنگ زمستون تا دلت بخواد پرنده همه زخمی همه بی جون شبامون یه تخته سنگه آسمون کبودی رنگه میدونی حوصلهای نیس توی سینه دل تنگه یه طرف درای بسته یه طرف بغض شکسته توی کوچهها خزیدن با پای زخمی و بسته آدمک گلا بی گلدون خونه درختا ویرون باغچهها مثل کویرن لباشون تشنه بارون آدمک فایده نداره پشت در بگن بهاره وقتی پروانه رو گلها حس پر زدن نداره توی این همه هیاهو منم اینجا نگرونم جای دست مهربونش دست پاییز رو شونم
- متن ترانه قطعه 3: خالیام! خالی از آواز خالی از جرأت پرواز ای غزل ترین ترانه منو از ازل بیاغاز من رو پر کن از ستاره از یه فریاد دوباره از یه آهنگ قدیمی که خریداری نداره من رو پر کن از پرستو از شب نگاه آهو از تو خاکستر دریا زندهشو ترانه بانو با تو بادبادک رؤیا توی پنجههای باده بی تو حتی یه چراغم از سر کوچه زیاده ترانه ی سکوتمو تنهاتو میشنوی عزیز عطر زلال غزلو رو تن لحظههام بریز بگو از شب تا خروس خون فاصله چند تا ستارهست بگو کی لحظهی ناب اون تولد دوبارهست بگو تا سفرهی هفت سین چند تا یخبندون سرده بگو چشمای ترانه چن تا بغض رو گریه کرده بگو با منی که نبض روزگار رو دست بگیرم بگو تا از این زمونه خندههام رو پس بگیرم بگو هستی که بمونم پشت زندگی نمیرم تو که قصه تو قصه نباشی از تموم قصه سیرم ترانهی سکوتم رو تنها تو میشنوی عزیز خالیام! خالی از آواز خالی از جرأت پرواز ای غزل ترین ترانه منو از ازل بیاغاز من رو پر کن از ستاره از یه فریاد دوباره از یه آهنگ قدیمی که خریداری نداره من رو پر کن از پرستو از شب نگاه آهو از تو خاکستر دریا زندهشو ترانه بانو با تو بادبادک رؤیا توی پنجههای باده بی تو حتی یه چراغم از سر کوچه زیاده ترانه ی سکوتمو تنهاتو میشنوی عزیز عطر زلال غزلو رو تن لحظههام بریز بگو از شب تا خروس خون فاصله چند تا ستارهست بگو کی لحظهی ناب اون تولد دوبارهست بگو تا سفرهی هفت سین چند تا یخبندون سرده بگو چشمای ترانه چن تا بغض رو گریه کرده بگو با منی که نبض روزگار رو دست بگیرم بگو تا از این زمونه خندههام رو پس بگیرم بگو هستی که بمونم پشت زندگی نمیرم تو که قصه تو قصه نباشی از تموم قصه سیرم ترانهی سکوتم رو تنها تو میشنوی عزیز عطر زلال غزلو رو تن لحظههام بریز
- متن ترانه قطعه 1: میدونم که یک نفر هست زیر این گنبد سنگی که میاد رو آسمونم میکشه یه قوس رنگی اون که از تبار دریا اون که از نسل ستارهست وقتی باشه هر دقیقه یه تولد دوبارهست اون که آینهی اتاقم از حضورش بی نصیبه توی اینه من نشستم اما من با من غریبه فرصتی نمونده ای عشق این صدا صدای مرگه آخرین فصل جوانه فصل جون دادن برگه از تو قصهها طلوع کن تا غروب من بمیره زیر خاکستر سردم شعلهی تو جون بگیره یکی باید اینجا باشه که من رو بدزده از من با من از خودم خودیتر بین تن باشه و پیرهن یکی باید این جا باشد که شب رو کم کنه از روز روز تازهیی بیاره جای این روز غزل سوز یکی باید اینجا باشه اونی که مثل کسی نیست وقت سر دادن آواز مثل اون هم نفسی نیست میدونم که یک نفر هست زیر این گنبد سنگی که میاد رو آسمونم میکشه یه قوس رنگی اون که از تبار دریا اون که از نسل ستارهست وقتی باشه هر دقیقه یه تولد دوبارهست اون که آینهی اتاقم از حضورش بی نصیبه توی اینه من نشستم اما من با من غریبه فرصتی نمونده ای عشق این صدا صدای مرگه آخرین فصل جوانه فصل جون دادن برگه از تو قصهها طلوع کن تا غروب من بمیره زیر خاکستر سردم شعلهی تو جون بگیره یکی باید اینجا باشه که من رو بدزده از من با من از خودم خودیتر بین تن باشه و پیرهن یکی باید این جا باشد که شب رو کم کنه از روز روز تازهیی بیاره جای این روز غزل سوز یکی باید اینجا باشه اونی که مثل کسی نیست وقت سر دادن آواز مثل اون هم نفسی نیست فرصتی نمونده ای عشق این صدا صدای مرگه آخرین فصل جوانه فصل جون دادن برگه از تو قصهها طلوع کن تا غروب من بمیره زیر خاکستر سردم شعلهی تو جون بگیره
- متن ترانه قطعه 2: موجی که بی کرانهست بغضی که بی بهانهست ترانه خونم اما دلم چه بی ترانهست دلم چه بی ترانس کسی نیست کسی که تو نگاهش پر از غزل پر از ترانه باشه کسی نیست کسی که با غروبش برای بغض من بهانه باشه کسی نیست کسی نیست کسی نیست کسی نیست کسی که عطر یادش ترانههای عاشقانه باشه کسی نیست کسی که حجم دستاش طرح شریف آشیانه باشه خزونو تو بهار خونه دیدن اول زندگی به شب رسیدن تو فصل باد ترنم جوونی معصیههای دم به دم شنیدن سهم من از تمام زندگی بود سهم من از بهار و تازگی بود کسی نیست که حجم دستاش موجی که بی کرانهست بغضی که بی بهانهست ترانه خونم اما دلم چه بی ترانهست موجی که بی کرانهست بغضی که بی بهانهست ترانه خونم اما دلم چه بی ترانس کسی نیست کسی که تو نگاهش پر از غزل پر از ترانه باشه کسی نیست کسی که با غروبش برای بغض من بهانه باشه کسی نیست کسی نیست کسی نیست موجی که بی کرانهست بغضی که بی بهانهست ترانه خونم اما دلم چه بی ترانهست موجی که بی کرانهست بغضی که بی بهانهست ترانه خونم اما دلم چه بی ترانهست کسی نیست کسی که عطر یادش ترانههای عاشقانه باشه کسی نیست کسی که حجم دستاش طرح شریف آشیانه باشه کسی نیست کسی نیست کسی نیست خزونو تو بهار خونه دیدن اول زندگی به شب رسیدن تو فصل باد ترنم جوونی معصیههای دم به دم شنیدن سهم من از تمام زندگی بود سهم من از بهار و تازگی بود کسی نیست کسی که عطر یادش ترانههای عاشقانه باشه کسی نیست که حجم دستاش طرح شریف آشیانه باشه
کد محصول:1128907
قیمت : ناموجود
نقد و بررسی
آلبوم موسیقی حامی اثر حمید حامی
آلبوم موسیقی حامی اثر حمید حامی
<p>آلبوم «حامی» را از یکی از شاگردان خوش‌آتیه‌‌ی زنده‌یاد «بابک بیات» می‌شنویم. «حمید حامی» خواننده‌ی گزیده‌ کاریست که بسیار حرفه‌ای و سخت‌گیرانه کار خود را در موسیقی دنبال می‌کند. طرفداران او به‌خوبی می‌دانند که هر یک از آلبوم‌های او نتیجه‌ی دقت و سخت‌گیری و نگاه ظریف او است و اگر به جایی رسیده که منتشر شده‌اند قطعا از هفت‌خوان رستم گذشته‌اند و توانسته‌اند خود خواننده را از هر نظر راضی کنند. قطعات موسیقی آلبوم حامی را با «محمدرضا چراغعلی» برعهده داشته است. «حامی»، «کسی نیست...»، «ترانه سکوت»، «دیدار»، «رهگذر»، «تکنوازی»، «مقصد» و «آدمک» نام هشت قطعه‌ی این آلبوم هستند. شعر قطعات این آلبوم از ترانه‌های «یغما گلرویی»، «فریبا وکیلی» و «سعید امیراصلانی» انتخاب شده‌اند. انتشارات «ایران گام» آلبوم موسیقی حامی را برای علاقه‌مندان به موسیقی پاپ کلاسیک منتشر کرده است.</p>
مشخصات فنی
آلبوم موسیقی حامی اثر حمید حامی
آلبوم موسیقی حامی اثر حمید حامی
مشخصات
-
فرمتAudio Disc
-
نوع بسته بندیشیشه
-
تعداد دیسکیک
-
ناشرایران گام
-
مرجع صادر کنندهوزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
-
شماره پروانه یا مجوز4/3280ت
-
متن ترانه قطعه 6مثه تک نوازی ساز یه آهنگ میمونیکه تو نیمههای شب از یه تنگ میخونیمثل اون زخمه میمونی که میشینه روی سازیه ترانه توی هر لحظه به تو داره میادخود عشقی که ترانه از نگات جون میگیرهوقتی اسم تو میاد شعر بوی بارون میگیرهمثه یک صدای خوش رو لب آواز میشینیتو ترنم و تو ذهن باغ و جنگل میبینیگاهی مثل یه رباعی گکاهی یه قصیدهایمثل یک نغمهی آشنای شب شنیدهایخود عشقی که ترانه از نگات میگیرهتو یه انگیزهی نابی واسه یک ترانه سازمثه ابهام سوالی گاهی وقتا مث رازتو همون مصرع آخر تو شعر شاعریتو یه تصویر خیالی تو یه حس حاضریمثه تک نوازی ساز یه آهنگ میمونی که تو نیمههای شب از یه تنگ میخونی مثل اون زخمه میمونی که میشینه روی ساز یه ترانه توی هر لحظه به تو داره میاد خود عشقی که ترانه از نگات جون میگیره وقتی اسم تو میاد شعر بوی بارون میگیره مثه یک صدای خوش رو لب آواز میشینی تو ترنم و تو ذهن باغ و جنگل میبینی گاهی مثل یه رباعی گکاهی یه قصیدهای مثل یک نغمهی آشنای شب شنیدهای خود عشقی که ترانه از نگات میگیره وقتی اسم تو میاد شعر بوی بارون میگیره تو یه انگیزهی نابی واسه یک ترانه ساز مثه ابهام سوالی گاهی وقتا مث راز تو همون مصرع آخر تو شعر شاعری تو یه تصویر خیالی تو یه حس حاضری خود عشقی که ترانه از نگات جون میگیره وقتی اسم تو میاد شعر بوی بارون میگیره
-
متن ترانه قطعه 5باز یه غروب آشنا رو سایههای بی صداباز یه غریبه رهگذر نمیدونه میره کجاراهی به فردا نداره پنجره رو کم میارهوقتی به بن بست میرسه یه خط رو دیوار میزارهرو سایه تنها میمونه میخواد بره نمیتونهکاشکی میشد بیاد خونه کدوم خونه بی هم خونه؟باز یه غروب آشنا رو سایه های بی صدابا یه غریبه رهگذر نمیدونه میره کجابا آینه حرف میزنه بهش میگه کی با منه؟دست روی دستش میذاره تو فکر غم شمردنهیه دستِ آشنایی نیست تو خونه رد پایی نیستحتی دریغ از یه صدا گریه که هم صدایی نیستباز یه غروب آشنا رو سایه ها بی صداانگار نه انگار که سحر بر نمیگرده از سفردوباره آفتاب میزنه اگه تو باشیپشت در اگه تو باشی پشت دربا یه غریب رهگذر نمیدونه میره کجاباز یه غروب آشنا رو سایههای بی صدا باز یه غریبه رهگذر نمیدونه میره کجا راهی به فردا نداره پنجره رو کم میاره وقتی به بن بست میرسه یه خط رو دیوار میزاره رو سایه تنها میمونه میخواد بره نمیتونه کاشکی میشد بیاد خونه کدوم خونه بی هم خونه؟ باز یه غروب آشنا رو سایه های بی صدا با یه غریبه رهگذر نمیدونه میره کجا با آینه حرف میزنه بهش میگه کی با منه؟ دست روی دستش میذاره تو فکر غم شمردنه یه دستِ آشنایی نیست تو خونه رد پایی نیست حتی دریغ از یه صدا گریه که هم صدایی نیست رو سایه تنها میمونه میخواد بره نمیتونه کاشکی میشد بیاد خونه کدوم خونه بی هم خونه؟ باز یه غروب آشنا رو سایه ها بی صدا باز یه غریبه رهگذر نمیدونه میره کجا با آینه حرف میزنه بهش میگه کی با منه؟ دست روی دستش میذاره تو فکر غم شمردنه انگار نه انگار که سحر بر نمیگرده از سفر دوباره آفتاب میزنه اگه تو باشی پشت در اگه تو باشی پشت در رو سایه تنها میمونه میخواد بره نمیتونه کاشکی میشد بیاد خونه کدوم خونه بی هم خونه؟ باز یه غروب آشنا رو سایههای بی صدا با یه غریب رهگذر نمیدونه میره کجا
-
متن ترانه قطعه 4حالا وقت رفتنه قرار دیداری دارمبا کسی که خواب نیست قرار بیداری دارماون که راس ساعت عشق اومدمثل وهمی تو بیداری و خوابسر وقت عاشقی گذاشت و رفتشدش عکسی توی کهنگی قاباما این نسبت بیداری و خوابمیدونم که معنی مرگ منهحالا اون لحظهی سخت رفتنهدیگه قلب ساعت نمیزنهدیگه تا لحظه بیداری نمونده مهلتییه نفر در آخرین ثانیهها منتظرهمیاد اون کسی که جنس لحظهها نیستفقط اونه فقط اون همسفرهحالا وقت رفتنه قرار دیداری دارم با کسی که خواب نیست قرار بیداری دارم اون که راس ساعت عشق اومد مثل وهمی تو بیداری و خواب سر وقت عاشقی گذاشت و رفت شدش عکسی توی کهنگی قاب اما این نسبت بیداری و خواب میدونم که معنی مرگ منه حالا اون لحظهی سخت رفتنه دیگه قلب ساعت نمیزنه حالا وقت رفتنه قرار دیداری دارم با کسی که خواب نیست قرار بیداری دارم دیگه تا لحظه بیداری نمونده مهلتی یه نفر در آخرین ثانیهها منتظره میاد اون کسی که جنس لحظهها نیست فقط اونه فقط اون همسفره حالا وقت رفتنه قرار دیداری دارم با کسی که خواب نیست قرار بیداری دارم
-
نام قطعه 5رهگذر
-
نام قطعه 6تکنوازی
-
نام قطعه 8آدمک
-
نام قطعه 2کسی نیست
-
نام قطعه 7مقصد
-
نام قطعه 1حامی
-
متن ترانه قطعه 7چوبین پای رفتنم تا مقصد اما دورشن باد این بیراهه و ذوق تماشا کوشکل نجات من شدی از سیمه و تنهاتا بوسهای نزدیک شو نزدیکتر تا منتا حریم لحظهها تا مرز پیراهنشکل نجات من شده از سیمه و تنهابا این شکسته سایه کن تن سوز این صحرامن رخوت خوابم پر از تکرار تا انتها از حادثه سرشاربا نسبتی مثل کویر و آب تو اشتباهی بین مرگ و خوابقلب مرا دریاب قلب مرا دریاب قلب مرا دریابچوبین پای رفتنم تا مقصد اما دور شن باد این بیراهه و ذوق تماشا کو شکل نجات من شدی از سیمه و تنها تا بوسهای نزدیک شو نزدیکتر تا من تا حریم لحظهها تا مرز پیراهن شکل نجات من شده از سیمه و تنها با این شکسته سایه کن تن سوز این صحرا من رخوت خوابم پر از تکرار تا انتها از حادثه سرشار با نسبتی مثل کویر و آب تو اشتباهی بین مرگ و خواب قلب مرا دریاب قلب مرا دریاب قلب مرا دریاب چوبین پای رفتنم تا مقصد اما دور شن باد این بیراهه و ذوق تماشا کو شکل نجات من شدی از سیمه و تنها با این شکسته سایه کن تن سوز این صحرا من رخوت خوابم پر از تکرار تا انتها از حادثه سرشار با نسبتی مثل کویر و آب تو اشتباهی بین مرگ و خواب قلب مرا دریاب قلب مرا دریاب قلب مرا دریاب
-
نام قطعه 3ترانه سکوت
-
نام قطعه 4دیدار
-
متن ترانه قطعه 8آدمک ابرا سیاهنآدما چه بی پناهنهمشون مثل مسافرتوی نیمههای راهنلبا بسته چشا گریونهمه جا رنگ زمستونتا دلت بخواد پرندههمه زخمی همه بی جونشبامون یه تخته سنگهآسمون کبودی رنگهمیدونی حوصلهای نیستوی سینه دل تنگهیه طرف درای بستهیه طرف بغض شکستهتوی کوچهها خزیدنبا پای زخمی و بستهآدمک گلا بی گلدونخونه درختا ویرونباغچهها مثل کویرنلباشون تشنه بارونآدمک فایده ندارهپشت در بگن بهارهوقتی پروانه رو گلهاحس پر زدن ندارهتوی این همه هیاهومنم اینجا نگرونمجای دست مهربونشدست پاییز رو شونمآدمک ابرا سیاهن آدما چه بی پناهن همشون مثل مسافر توی نیمههای راهن لبا بسته چشا گریون همه جا رنگ زمستون تا دلت بخواد پرنده همه زخمی همه بی جون شبامون یه تخته سنگه آسمون کبودی رنگه میدونی حوصلهای نیس توی سینه دل تنگه یه طرف درای بسته یه طرف بغض شکسته توی کوچهها خزیدن با پای زخمی و بسته آدمک گلا بی گلدون خونه درختا ویرون باغچهها مثل کویرن لباشون تشنه بارون آدمک فایده نداره پشت در بگن بهاره وقتی پروانه رو گلها حس پر زدن نداره توی این همه هیاهو منم اینجا نگرونم جای دست مهربونش دست پاییز رو شونم
-
متن ترانه قطعه 3خالیام! خالی از آواز خالی از جرأت پروازای غزل ترین ترانه منو از ازل بیاغازمن رو پر کن از ستاره از یه فریاد دوبارهاز یه آهنگ قدیمی که خریداری ندارهمن رو پر کن از پرستو از شب نگاه آهواز تو خاکستر دریا زندهشو ترانه بانوبا تو بادبادک رؤیا توی پنجههای بادهبی تو حتی یه چراغم از سر کوچه زیادهترانه ی سکوتمو تنهاتو میشنوی عزیزعطر زلال غزلو رو تن لحظههام بریزبگو از شب تا خروس خون فاصله چند تا ستارهستبگو کی لحظهی ناب اون تولد دوبارهستبگو تا سفرهی هفت سین چند تا یخبندون سردهبگو چشمای ترانه چن تا بغض رو گریه کردهبگو با منی که نبض روزگار رو دست بگیرمبگو تا از این زمونه خندههام رو پس بگیرمبگو هستی که بمونم پشت زندگی نمیرمتو که قصه تو قصه نباشی از تموم قصه سیرمترانهی سکوتم رو تنها تو میشنوی عزیزخالیام! خالی از آواز خالی از جرأت پرواز ای غزل ترین ترانه منو از ازل بیاغاز من رو پر کن از ستاره از یه فریاد دوباره از یه آهنگ قدیمی که خریداری نداره من رو پر کن از پرستو از شب نگاه آهو از تو خاکستر دریا زندهشو ترانه بانو با تو بادبادک رؤیا توی پنجههای باده بی تو حتی یه چراغم از سر کوچه زیاده ترانه ی سکوتمو تنهاتو میشنوی عزیز عطر زلال غزلو رو تن لحظههام بریز بگو از شب تا خروس خون فاصله چند تا ستارهست بگو کی لحظهی ناب اون تولد دوبارهست بگو تا سفرهی هفت سین چند تا یخبندون سرده بگو چشمای ترانه چن تا بغض رو گریه کرده بگو با منی که نبض روزگار رو دست بگیرم بگو تا از این زمونه خندههام رو پس بگیرم بگو هستی که بمونم پشت زندگی نمیرم تو که قصه تو قصه نباشی از تموم قصه سیرم ترانهی سکوتم رو تنها تو میشنوی عزیز عطر زلال غزلو رو تن لحظههام بریز
-
متن ترانه قطعه 1میدونم که یک نفر هست زیر این گنبد سنگیکه میاد رو آسمونم میکشه یه قوس رنگیاون که از تبار دریا اون که از نسل ستارهستوقتی باشه هر دقیقه یه تولد دوبارهستاون که آینهی اتاقم از حضورش بی نصیبهتوی اینه من نشستم اما من با من غریبهفرصتی نمونده ای عشق این صدا صدای مرگهآخرین فصل جوانه فصل جون دادن برگهاز تو قصهها طلوع کن تا غروب من بمیرهزیر خاکستر سردم شعلهی تو جون بگیرهیکی باید اینجا باشه که من رو بدزده از منبا من از خودم خودیتر بین تن باشه و پیرهنیکی باید این جا باشد که شب رو کم کنه از روزروز تازهیی بیاره جای این روز غزل سوزیکی باید اینجا باشه اونی که مثل کسی نیستوقت سر دادن آواز مثل اون هم نفسی نیستمیدونم که یک نفر هست زیر این گنبد سنگی که میاد رو آسمونم میکشه یه قوس رنگی اون که از تبار دریا اون که از نسل ستارهست وقتی باشه هر دقیقه یه تولد دوبارهست اون که آینهی اتاقم از حضورش بی نصیبه توی اینه من نشستم اما من با من غریبه فرصتی نمونده ای عشق این صدا صدای مرگه آخرین فصل جوانه فصل جون دادن برگه از تو قصهها طلوع کن تا غروب من بمیره زیر خاکستر سردم شعلهی تو جون بگیره یکی باید اینجا باشه که من رو بدزده از من با من از خودم خودیتر بین تن باشه و پیرهن یکی باید این جا باشد که شب رو کم کنه از روز روز تازهیی بیاره جای این روز غزل سوز یکی باید اینجا باشه اونی که مثل کسی نیست وقت سر دادن آواز مثل اون هم نفسی نیست فرصتی نمونده ای عشق این صدا صدای مرگه آخرین فصل جوانه فصل جون دادن برگه از تو قصهها طلوع کن تا غروب من بمیره زیر خاکستر سردم شعلهی تو جون بگیره
-
متن ترانه قطعه 2موجی که بی کرانهستبغضی که بی بهانهستترانه خونم امادلم چه بی ترانهستدلم چه بی ترانسکسی نیست کسی که تو نگاهشپر از غزل پر از ترانه باشهکسی نیست کسی که با غروبشبرای بغض من بهانه باشهکسی نیست کسی نیست کسی نیستکسی نیست کسی که عطر یادشترانههای عاشقانه باشهکسی نیست کسی که حجم دستاشطرح شریف آشیانه باشهخزونو تو بهار خونه دیدناول زندگی به شب رسیدنتو فصل باد ترنم جوونیمعصیههای دم به دم شنیدنسهم من از تمام زندگی بودسهم من از بهار و تازگی بودکسی نیست که حجم دستاشموجی که بی کرانهست بغضی که بی بهانهست ترانه خونم اما دلم چه بی ترانهست موجی که بی کرانهست بغضی که بی بهانهست ترانه خونم اما دلم چه بی ترانس کسی نیست کسی که تو نگاهش پر از غزل پر از ترانه باشه کسی نیست کسی که با غروبش برای بغض من بهانه باشه کسی نیست کسی نیست کسی نیست موجی که بی کرانهست بغضی که بی بهانهست ترانه خونم اما دلم چه بی ترانهست موجی که بی کرانهست بغضی که بی بهانهست ترانه خونم اما دلم چه بی ترانهست کسی نیست کسی که عطر یادش ترانههای عاشقانه باشه کسی نیست کسی که حجم دستاش طرح شریف آشیانه باشه کسی نیست کسی نیست کسی نیست خزونو تو بهار خونه دیدن اول زندگی به شب رسیدن تو فصل باد ترنم جوونی معصیههای دم به دم شنیدن سهم من از تمام زندگی بود سهم من از بهار و تازگی بود کسی نیست کسی که عطر یادش ترانههای عاشقانه باشه کسی نیست که حجم دستاش طرح شریف آشیانه باشه