آلبوم موسیقی وحدت - فرهاد مهراد
آلبوم موسیقی وحدت - فرهاد مهراد
- سایر توضیحات: - مجوزهای انتشار: 3999-3/ت تا 3003-3/ث
- فرمت: Audio Disc
- نوع بسته بندی: شیشه
- تعداد دیسک: یک
- ناشر: نی داوود
- سال تولید: 1376
- مرجع صادر کننده: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
- خلاصه: ترانهسرا: احمد شاملو، تورج نگهبان، اردلان سرفراز، سیاوش کسرایی، شهریار قنبری، ایرج جنتی عطایی آهنگساز: فرهاد، اسفندیار منفردزاده، محمد اوشال، واروژان ترانهسرا: احمد شاملو، تورج نگهبان، اردلان سرفراز، سیاوش کسرایی، شهریار قنبری، ایرج جنتی عطایی آهنگساز: فرهاد، اسفندیار منفردزاده، محمد اوشال، واروژان
- نام قطعه 11: آوار
- متن ترانه قطعه 6: It won't be easy, you'll think it's strange When I try to explain how I feel That I still need your love after all that I've done You won't believe me All you will see is a man you once knew Although he's dressed up to the nines At sixes and sevens with you I had to let it happen, I had to change Couldn't stay all my life down at heel Looking out of the window Staying out of the sun So, I chose freedom Running around, trying everything new But nothing impressed me at all I never expected it to Don't cry for me Argentina The truth is I never left you All through my wild days My mad existence I kept my promise Don't keep your distance And as for fortune and as for fame I never invited them in Though it seemed to the world They were all I desired They are illusions They are not the solutions they promised to be The answer was here all the time I love you and hope you love me Have I said too much? There's nothing more I can think of to say to you But all you have to do is to look at me to know That every word is true It won't be easy, you'll think it's strange When I try to explain how I feel That I still need your love after all that I've done You won't believe me All you will see is a man you once knew Although he's dressed up to the nines At sixes and sevens with you I had to let it happen, I had to change Couldn't stay all my life down at heel Looking out of the window Staying out of the sun So, I chose freedom Running around, trying everything new But nothing impressed me at all I never expected it to Don't cry for me Argentina The truth is I never left you All through my wild days My mad existence I kept my promise Don't keep your distance And as for fortune and as for fame I never invited them in Though it seemed to the world They were all I desired They are illusions They are not the solutions they promised to be The answer was here all the time I love you and hope you love me Don't cry for me Argentina Don't cry for me Argentina The truth is I never left you All through my wild days My mad existence I kept my promise Don't keep your distance Have I said too much? There's nothing more I can think of to say to you But all you have to do is to look at me to know That every word is true
- متن ترانه قطعه 5: در روزهای آخر اسفند در نیم روز روشن وقتی بنفشهها را با برگ و ریشه و پیوند و خاک در جعبههای کوچک چوبین جای میدهند جوی هزار زمزمهی درد و انتظار در سینه میخروشد و بر گونهها روان ای کاش آدمی وطنش را همچون بنفشهها میشد با خود ببرد هر کجا که خواست در روشنایی باران در آفتاب پاک در روزهای آخر اسفند در نیم روز روشن وقتی بنفشهها را با برگ و ریشه و پیوند و خاک در جعبههای کوچک چوبین جای میدهند جوی هزار زمزمهی درد و انتظار در سینه میخروشد و بر گونهها روان ای کاش آدمی وطنش را همچون بنفشهها میشد با خود ببرد هر کجا که خواست در روشنایی باران در آفتاب پاک در روزهای آخر اسفند در نیم روز روشن وقتی بنفشهها را با برگ و ریشه و پیوند و خاک در جعبههای کوچک چوبین جای میدهند جوی هزار زمزمهی درد و انتظار در سینه میخروشد و بر گونهها روان ای کاش آدمی وطنش را همچون بنفشهها میشد با خود ببرد هر کجا که خواست
- نام قطعه 10: نجوا
- مدت زمان قطعه 4: 03:38
- متن ترانه قطعه 4: شنبه روز بدی بود، روز بی حوصلگی وقت خوبی که میشد غزلی تازه بگی ظهر یکشنبهی من، جدول نیمه تموم همه خونههاش سیاه، روی خونه جغد شوم صفحهی کهنهی یادداشتای من گفت دوشنبه روز میلاد منه اما شعر تو میگه که چشم من تو نخ ابره که بارون بزنه آخ اگه بارون بزنه غروب سه شنبه خاکستری بود همه انگار نوک کوه رفته بودن به خودم هی زدم از اینجا برو اما موش خورده شناسنامهی من عصر چارشنبهی من عصر خوشبختی ما فصل گندیدن من فصل جون سختی ما روز پنج شنبه اومد مث سقائک پیر رو نوکش یه چیکه آب گف به من بگیر، بگیر جمعه حرف تازهئی برام نداشت هر چی بود، پیشتر از اینها گفته بود شنبه روز بدی بود، روز بی حوصلگی وقت خوبی که میشد غزلی تازه بگی ظهر یکشنبهی من، جدول نیمه تموم همه خونههاش سیاه، روی خونه جغد شوم صفحهی کهنهی یادداشتای من گفت دوشنبه روز میلاد منه اما شعر تو میگه که چشم من تو نخ ابره که بارون بزنه آخ اگه بارون بزنه آخ اگه بارون بزنه غروب سه شنبه خاکستری بود همه انگار نوک کوه رفته بودن به خودم هی زدم از اینجا برو اما موش خورده شناسنامهی من عصر چارشنبهی من عصر خوشبختی ما فصل گندیدن من فصل جون سختی ما روز پنج شنبه اومد مث سقائک پیر رو نوکش یه چیکه آب گف به من بگیر، بگیر جمعه حرف تازهئی برام نداشت هر چی بود، پیشتر از اینها گفته بود
- نام قطعه 9: شبانه 2
- مدت زمان قطعه 8: 04:35
- نام قطعه 5: کوچ بنفشه ها
- نام قطعه 6: dont cry for me
- نام قطعه 8: جمعه (بی کلام)
- نام قطعه 2: شبانه 1
- نام قطعه 7: آواز کرک
- مدت زمان قطعه 1: 05:35
- نام قطعه 1: وحدت
- متن ترانه قطعه 7: بده... بدبد... چه امیدی؟ چه ایمانی؟ کرک جان! خوب می خوانی من این آواز پاکت را درین غمگین خراب آباد چو بوی بالهای سوخته ت پرواز خواهم داد گرت دستی دهد با خویش در دنجی فراهم باش بخوان آواز تلخت را ، ولکن دل به غم مسپار کرک جان ! بنده ی دم باش بده... بد بد... راه هر پیک و پیغام خبر بسته ست ته تنها بال و پر، بال نظر بسته ست قفس تنگ است و در بسته ست کرک جان! راست گفتی، خوب خواندی، ناز آوازت من این آواز تلخت را بده... بد بد... دروغین بود هم لبخند و هم سوگند دروغین است هر سوگند و هر لبخند و حتی دلنشین آواز جفت تشنه ی پیوند من این غمگین سرودت را هم آواز پرستوهای آه خویشتن پرواز خواهم داد به شهر آواز خواهم داد بده... بدبد... چه پیوندی؟ چه پیمانی؟ خوشا با خود نشستن، نرم نرمک اشکی افشاندن زدن پیمانه ای -دور از گرانان- هر شبی کنج شبستانی بده... بدبد... چه امیدی؟ چه ایمانی؟ کرک جان! خوب می خوانی من این آواز پاکت را درین غمگین خراب آباد چو بوی بالهای سوخته ت پرواز خواهم داد گرت دستی دهد با خویش در دنجی فراهم باش بخوان آواز تلخت را ، ولکن دل به غم مسپار کرک جان ! بنده ی دم باش بده... بد بد... راه هر پیک و پیغام خبر بسته ست ته تنها بال و پر، بال نظر بسته ست قفس تنگ است و در بسته ست کرک جان! راست گفتی، خوب خواندی، ناز آوازت من این آواز تلخت را بده... بد بد... دروغین بود هم لبخند و هم سوگند دروغین است هر سوگند و هر لبخند و حتی دلنشین آواز جفت تشنه ی پیوند من این غمگین سرودت را هم آواز پرستوهای آه خویشتن پرواز خواهم داد به شهر آواز خواهم داد بده... بدبد... چه پیوندی؟ چه پیمانی؟ کرک جان! خوب می خوانی خوشا با خود نشستن، نرم نرمک اشکی افشاندن زدن پیمانه ای -دور از گرانان- هر شبی کنج شبستانی
- نام قطعه 3: جمعه برای جمعه
- نام قطعه 4: هفته خاکستری
- متن ترانه قطعه 3: توی قاب خیس این پنجرهها عکسی از جمعهی غمگین میبینم چه سیاهه به تنش رخت عزا تو چشاش ابرای سنگین میبینم داره از ابر سیاه خون میچکه جمعهها خون جای بارون میچکه نفسم در نمیاد جمعهها سر نمیاد کاش میبستم چشامو این ازم بر نمیاد عمر جمعه به هزار سال میرسه جمعهها غم دیگه بیداد میکنه آدم از دست خودش خسته میشه با لبای بسته فریاد میکنه جمعه وقت رفتنه موسم دل کندنه خنجر از پشت میزنه اون که همراه منه توی قاب خیس این پنجرهها عکسی از جمعهی غمگین میبینم چه سیاهه به تنش رخت عزا تو چشاش ابرای سنگین میبینم داره از ابر سیاه خون میچکه جمعهها خون جای بارون میچکه نفسم در نمیاد جمعهها سر نمیاد کاش میبستم چشامو این ازم بر نمیاد داره از ابر سیاه خون میچکه جمعهها خون جای بارون میچکه عمر جمعه به هزار سال میرسه جمعهها غم دیگه بیداد میکنه آدم از دست خودش خسته میشه با لبای بسته فریاد میکنه داره از ابر سیاه خون میچکه جمعهها خون جای بارون میچکه جمعه وقت رفتنه موسم دل کندنه خنجر از پشت میزنه اون که همراه منه داره از ابر سیاه خون میچکه جمعهها خون جای بارون میچکه
- متن ترانه قطعه 1: والا پیام دار محمد گفتی که یک دیار هرگز به ظلم و جور نمیماند بر پا و استوار آن گاه تمثیل وار کشیدی عبای وحدت بر سر پاکان روزگار در تنگ پرتبرک آن نازنین عبا دیرینه، ای محمد جا هست بیش و کم آزاده را که تیغ کشیده است بر ستم والا پیام دار محمد گفتی که یک دیار هرگز به ظلم و جور نمیماند بر پا و استوار آن گاه تمثیل وار کشیدی عبای وحدت بر سر پاکان روزگار در تنگ پرتبرک آن نازنین عبا دیرینه، ای محمد جا هست بیش و کم آزاده را که تیغ کشیده است بر ستم والا پیام دار محمد
- متن ترانه قطعه 9: کوچهها باریکن دکونها بستهس خونهها تاریکن طاقها شکستهس از صدا افتاده تار و کمونچه مرده میبرن کوچه به کوچه نگاه کن مردهها به مرده نمیرن حتی به شمع جون سپرده نمیرن شکل فانوسیان که اگه خاموشه واسه نفت نیست هنوز یه عالم نفت توشه جماعت من دیگه حوصله ندارم به خوب امید و از بد گله ندارم گرچه از دیگرون فاصله ندارم کاری با کار این قافله ندارم کوچهها باریکن دکونها بستهس خونهها تاریکن طاقها شکستهس از صدا افتاده تار و کمونچه مرده میبرن کوچه به کوچه نگاه کن مردهها به مرده نمیرن حتی به شمع جون سپرده نمیرن شکل فانوسیان که اگه خاموشه واسه نفت نیست هنوز یه عالم نفت توشه جماعت من دیگه حوصله ندارم به خوب امید و از بد گله ندارم گرچه از دیگرون فاصله ندارم کاری با کار این قافله ندارم
- متن ترانه قطعه 2: یه شب مهتاب ماه میآد تو خواب منو میبره کوچه به کوچه باغ انگوری باغ آلوچه دره به دره صحرا به صحرا اون جا که شبا پشت بیشهها یه پری میآد ترسون و لرزون پاشو میذاره تو آب چشمه شونه میکنه موی پریشون ته اون دره یکه و تنها تک درخت بید شاد و پرامید میکنه به ناز دسشو دراز که یه ستاره بچکه مث یه چیکه بارون به جای میوهش سر یه شاخهش بشه آویزون از توی زندون مث شبپره با خودش بیرون میبره اون جا که شب سیا تا دم سحر شهیدای شهر با فانوس خون جار میکشن تو خیابونا سر میدونا عمو یادگار مرد کینهدار مستی یا هشیار خوابی یا بیدار؟ مستیم و هشیار خوابیم و بیدار آخرش یه شب ماه میآد بیرون از سر اون کوه بالای دره روی این میدون رد میشه خندون یه شب ماه میآد یه شب مهتاب ماه میآد تو خواب منو میبره کوچه به کوچه باغ انگوری باغ آلوچه دره به دره صحرا به صحرا اون جا که شبا پشت بیشهها یه پری میآد ترسون و لرزون پاشو میذاره تو آب چشمه شونه میکنه موی پریشون یه شب مهتاب ماه میآد تو خواب منو میبره ته اون دره اون جا که شبا یکه و تنها تک درخت بید شاد و پرامید میکنه به ناز دسشو دراز که یه ستاره بچکه مث یه چیکه بارون به جای میوهش سر یه شاخهش بشه آویزون یه شب مهتاب ماه میآد تو خواب منو میبره از توی زندون مث شبپره با خودش بیرون میبره اون جا که شب سیا تا دم سحر شهیدای شهر با فانوس خون جار میکشن تو خیابونا سر میدونا عمو یادگار مرد کینهدار مستی یا هشیار خوابی یا بیدار؟ مستیم و هشیار شهیدای شهر خوابیم و بیدار شهیدای شهر آخرش یه شب ماه میآد بیرون از سر اون کوه بالای دره روی این میدون رد میشه خندون یه شب ماه میآد یه شب ماه میآد
- متن ترانه قطعه 10: رستنیها کم نیست من و تو کم بودیم خشک و پژمرده و تا روی زمین خم بودیم گفتنیها کم نیست من و تو کم گفتیم مثل هذیان دم مرگ از آغاز چنین درهم و برهم گفتیم دیدنیها کم نیست من و تو کم دیدیم بیسبب از پاییز جای میلاد اقاقیها را پرسیدیم چیدنیها کم نیست من و تو کم چیدیم وقت گل دادن عشق روی دار قالی بیسبب حتا پرتاب گل سرخی را ترسیدیم خواندنیها کم نیست من و تو کم خواندیم من و تو سادهترین شکل سرودن را در معبر باد با دهانی بسته وا ماندیم من و تو اما در میدانها اینک اندازهی ما میخوانیم ما به اندازهی ما میبینیم ما به اندازهی ما میچینیم ما به اندازهی ما میگوییم ما به اندازهی ما میروییم من و تو کم نه، که باید شب بیرحم و گل مریم و بیداری شبنم باشیم خم نه و در هم نه و کم هم نه، که میباید با هم باشیم من و تو حق داریم در شب این جنبش نبض آدم باشیم که به اندازهی ما هم شده با هم باشیم رستنیها کم نیست من و تو کم بودیم خشک و پژمرده و تا روی زمین خم بودیم گفتنیها کم نیست من و تو کم گفتیم مثل هذیان دم مرگ از آغاز چنین درهم و برهم گفتیم دیدنیها کم نیست من و تو کم دیدیم بیسبب از پاییز جای میلاد اقاقیها را پرسیدیم چیدنیها کم نیست من و تو کم چیدیم وقت گل دادن عشق روی دار قالی بیسبب حتا پرتاب گل سرخی را ترسیدیم خواندنیها کم نیست من و تو کم خواندیم من و تو سادهترین شکل سرودن را در معبر باد با دهانی بسته وا ماندیم من و تو کم بودیم من و تو اما در میدانها اینک اندازهی ما میخوانیم ما به اندازهی ما میبینیم ما به اندازهی ما میچینیم ما به اندازهی ما میگوییم ما به اندازهی ما میروییم من و تو کم نه، که باید شب بیرحم و گل مریم و بیداری شبنم باشیم من و تو خم نه و در هم نه و کم هم نه، که میباید با هم باشیم من و تو حق داریم در شب این جنبش نبض آدم باشیم من و تو حق داریم که به اندازهی ما هم شده با هم باشیم گفتنیها کم نیست
- متن ترانه قطعه 11: تو هم با من نبودی مثل من با من و حتا مثل تن با من آن که میپنداشتم باید هوا باشد و یا حتی، گمان میکردم این تو باید از خیل خبرچینان جدا باشد تو هم از ما نبودی آن که ذات درد را باید صدا باشد و یا با من، چنان همسفرهی شب باید از جنس من و عشق و خدا باشد تو هم مومن نبودی بر گلیم ما و حتا در حریم ما سادهدل بودم که میپنداشتم دستان نا اهل تو باید مثل هر عاشق رها باشد تو هم با من نبودی یار ای آوار ای سیل مصیبتبار تو هم با من نبودی مثل من با من و حتا مثل تن با من تو هم با من نبودی آن که میپنداشتم باید هوا باشد و یا حتی، گمان میکردم این تو باید از خیل خبرچینان جدا باشد تو هم با من نبودی تو هم با من نبودی تو هم از ما نبودی آن که ذات درد را باید صدا باشد و یا با من، چنان همسفرهی شب باید از جنس من و عشق و خدا باشد تو هم از ما نبودی تو هم مومن نبودی بر گلیم ما و حتا در حریم ما سادهدل بودم که میپنداشتم دستان نا اهل تو باید مثل هر عاشق رها باشد تو هم از ما نبودی تو هم مومن نبودی بر گلیم ما و حتا در حریم ما سادهدل بودم که میپنداشتم دستان نا اهل تو باید مثل هر عاشق رها باشد تو هم از ما نبودی تو هم با من نبودی یار ای آوار ای سیل مصیبتبار
+ موارد بیشتر
- بستن
کد محصول:1128786
قیمت : ناموجود
نقد و بررسی
آلبوم موسیقی وحدت - فرهاد مهراد
آلبوم موسیقی وحدت - فرهاد مهراد
مشخصات فنی
آلبوم موسیقی وحدت - فرهاد مهراد
آلبوم موسیقی وحدت - فرهاد مهراد
مشخصات
-
سایر توضیحات- مجوزهای انتشار: 3999-3/ت تا 3003-3/ث
-
فرمتAudio Disc
-
نوع بسته بندیشیشه
-
تعداد دیسکیک
-
ناشرنی داوود
-
سال تولید1376
-
مرجع صادر کنندهوزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
-
خلاصهترانهسرا: احمد شاملو، تورج نگهبان، اردلان سرفراز، سیاوش کسرایی، شهریار قنبری، ایرج جنتی عطاییآهنگساز: فرهاد، اسفندیار منفردزاده، محمد اوشال، واروژانترانهسرا: احمد شاملو، تورج نگهبان، اردلان سرفراز، سیاوش کسرایی، شهریار قنبری، ایرج جنتی عطایی آهنگساز: فرهاد، اسفندیار منفردزاده، محمد اوشال، واروژان
-
نام قطعه 11آوار
-
متن ترانه قطعه 6It won't be easy, you'll think it's strangeWhen I try to explain how I feelThat I still need your love after all thatI've doneYou won't believe meAll you will see is a man you once knewAlthough he's dressed up to the ninesAt sixes and sevens with youI had to let it happen, I had to changeCouldn't stay all my life down at heelLooking out of the windowStaying out of the sunSo, I chose freedomRunning around, trying everything newBut nothing impressed me at allI never expected it toDon't cry for me ArgentinaThe truth is I never left youAll through my wild daysMy mad existenceI kept my promiseDon't keep your distanceAnd as for fortune and as for fameI never invited them inThough it seemed to the worldThey were all I desiredThey are illusionsThey are not the solutions theypromised to beThe answer was here all the timeI love you and hope you love meHave I said too much?There's nothing more I can think of tosay to youBut all you have to do is to look at me toknowThat every word is trueIt won't be easy, you'll think it's strange When I try to explain how I feel That I still need your love after all that I've done You won't believe me All you will see is a man you once knew Although he's dressed up to the nines At sixes and sevens with you I had to let it happen, I had to change Couldn't stay all my life down at heel Looking out of the window Staying out of the sun So, I chose freedom Running around, trying everything new But nothing impressed me at all I never expected it to Don't cry for me Argentina The truth is I never left you All through my wild days My mad existence I kept my promise Don't keep your distance And as for fortune and as for fame I never invited them in Though it seemed to the world They were all I desired They are illusions They are not the solutions they promised to be The answer was here all the time I love you and hope you love me Don't cry for me Argentina Don't cry for me Argentina The truth is I never left you All through my wild days My mad existence I kept my promise Don't keep your distance Have I said too much? There's nothing more I can think of to say to you But all you have to do is to look at me to know That every word is true
-
متن ترانه قطعه 5در روزهای آخر اسفنددر نیم روز روشنوقتی بنفشهها رابا برگ و ریشه و پیوند و خاکدر جعبههای کوچک چوبین جای میدهندجوی هزار زمزمهی درد و انتظاردر سینه میخروشد و بر گونهها روانای کاش آدمیوطنش را همچون بنفشههامیشد با خود ببرد هر کجا که خواستدر روشنایی باراندر آفتاب پاکدر روزهای آخر اسفند در نیم روز روشن وقتی بنفشهها را با برگ و ریشه و پیوند و خاک در جعبههای کوچک چوبین جای میدهند جوی هزار زمزمهی درد و انتظار در سینه میخروشد و بر گونهها روان ای کاش آدمی وطنش را همچون بنفشهها میشد با خود ببرد هر کجا که خواست در روشنایی باران در آفتاب پاک در روزهای آخر اسفند در نیم روز روشن وقتی بنفشهها را با برگ و ریشه و پیوند و خاک در جعبههای کوچک چوبین جای میدهند جوی هزار زمزمهی درد و انتظار در سینه میخروشد و بر گونهها روان ای کاش آدمی وطنش را همچون بنفشهها میشد با خود ببرد هر کجا که خواست
-
نام قطعه 10نجوا
-
مدت زمان قطعه 403:38
-
متن ترانه قطعه 4شنبه روز بدی بود، روز بی حوصلگیوقت خوبی که میشد غزلی تازه بگیظهر یکشنبهی من، جدول نیمه تمومهمه خونههاش سیاه، روی خونه جغد شومصفحهی کهنهی یادداشتای منگفت دوشنبه روز میلاد منهاما شعر تو میگه که چشم منتو نخ ابره که بارون بزنهآخ اگه بارون بزنهغروب سه شنبه خاکستری بودهمه انگار نوک کوه رفته بودنبه خودم هی زدم از اینجا برواما موش خورده شناسنامهی منعصر چارشنبهی منعصر خوشبختی مافصل گندیدن منفصل جون سختی ماروز پنج شنبه اومدمث سقائک پیررو نوکش یه چیکه آبگف به من بگیر، بگیرجمعه حرف تازهئی برام نداشتهر چی بود، پیشتر از اینها گفته بودشنبه روز بدی بود، روز بی حوصلگی وقت خوبی که میشد غزلی تازه بگی ظهر یکشنبهی من، جدول نیمه تموم همه خونههاش سیاه، روی خونه جغد شوم صفحهی کهنهی یادداشتای من گفت دوشنبه روز میلاد منه اما شعر تو میگه که چشم من تو نخ ابره که بارون بزنه آخ اگه بارون بزنه آخ اگه بارون بزنه غروب سه شنبه خاکستری بود همه انگار نوک کوه رفته بودن به خودم هی زدم از اینجا برو اما موش خورده شناسنامهی من عصر چارشنبهی من عصر خوشبختی ما فصل گندیدن من فصل جون سختی ما روز پنج شنبه اومد مث سقائک پیر رو نوکش یه چیکه آب گف به من بگیر، بگیر جمعه حرف تازهئی برام نداشت هر چی بود، پیشتر از اینها گفته بود
-
نام قطعه 9شبانه 2
-
مدت زمان قطعه 804:35
-
نام قطعه 5کوچ بنفشه ها
-
نام قطعه 6dont cry for me
-
نام قطعه 8جمعه (بی کلام)
-
نام قطعه 2شبانه 1
-
نام قطعه 7آواز کرک
-
مدت زمان قطعه 105:35
-
نام قطعه 1وحدت
-
متن ترانه قطعه 7بده... بدبد... چه امیدی؟ چه ایمانی؟کرک جان! خوب می خوانیمن این آواز پاکت را درین غمگین خراب آبادچو بوی بالهای سوخته ت پرواز خواهم دادگرت دستی دهد با خویش در دنجی فراهم باشبخوان آواز تلخت را ، ولکن دل به غم مسپارکرک جان ! بنده ی دم باشبده... بد بد... راه هر پیک و پیغام خبر بسته ستته تنها بال و پر، بال نظر بسته ستقفس تنگ است و در بسته ستکرک جان! راست گفتی، خوب خواندی، ناز آوازتمن این آواز تلخت را بده... بد بد... دروغین بود هم لبخند و هم سوگنددروغین است هر سوگند و هر لبخندو حتی دلنشین آواز جفت تشنه ی پیوندمن این غمگین سرودت راهم آواز پرستوهای آه خویشتن پرواز خواهم دادبه شهر آواز خواهم دادبده... بدبد... چه پیوندی؟ چه پیمانی؟خوشا با خود نشستن، نرم نرمک اشکی افشاندنزدن پیمانه ای -دور از گرانان- هر شبی کنج شبستانیبده... بدبد... چه امیدی؟ چه ایمانی؟ کرک جان! خوب می خوانی من این آواز پاکت را درین غمگین خراب آباد چو بوی بالهای سوخته ت پرواز خواهم داد گرت دستی دهد با خویش در دنجی فراهم باش بخوان آواز تلخت را ، ولکن دل به غم مسپار کرک جان ! بنده ی دم باش بده... بد بد... راه هر پیک و پیغام خبر بسته ست ته تنها بال و پر، بال نظر بسته ست قفس تنگ است و در بسته ست کرک جان! راست گفتی، خوب خواندی، ناز آوازت من این آواز تلخت را بده... بد بد... دروغین بود هم لبخند و هم سوگند دروغین است هر سوگند و هر لبخند و حتی دلنشین آواز جفت تشنه ی پیوند من این غمگین سرودت را هم آواز پرستوهای آه خویشتن پرواز خواهم داد به شهر آواز خواهم داد بده... بدبد... چه پیوندی؟ چه پیمانی؟ کرک جان! خوب می خوانی خوشا با خود نشستن، نرم نرمک اشکی افشاندن زدن پیمانه ای -دور از گرانان- هر شبی کنج شبستانی
-
نام قطعه 3جمعه برای جمعه
-
نام قطعه 4هفته خاکستری
-
متن ترانه قطعه 3توی قاب خیس این پنجرههاعکسی از جمعهی غمگین میبینمچه سیاهه به تنش رخت عزاتو چشاش ابرای سنگین میبینمداره از ابر سیاه خون میچکهجمعهها خون جای بارون میچکهنفسم در نمیاد جمعهها سر نمیادکاش میبستم چشامو این ازم بر نمیادعمر جمعه به هزار سال میرسهجمعهها غم دیگه بیداد میکنهآدم از دست خودش خسته میشهبا لبای بسته فریاد میکنهجمعه وقت رفتنه موسم دل کندنهخنجر از پشت میزنه اون که همراه منهتوی قاب خیس این پنجرهها عکسی از جمعهی غمگین میبینم چه سیاهه به تنش رخت عزا تو چشاش ابرای سنگین میبینم داره از ابر سیاه خون میچکه جمعهها خون جای بارون میچکه نفسم در نمیاد جمعهها سر نمیاد کاش میبستم چشامو این ازم بر نمیاد داره از ابر سیاه خون میچکه جمعهها خون جای بارون میچکه عمر جمعه به هزار سال میرسه جمعهها غم دیگه بیداد میکنه آدم از دست خودش خسته میشه با لبای بسته فریاد میکنه داره از ابر سیاه خون میچکه جمعهها خون جای بارون میچکه جمعه وقت رفتنه موسم دل کندنه خنجر از پشت میزنه اون که همراه منه داره از ابر سیاه خون میچکه جمعهها خون جای بارون میچکه
-
متن ترانه قطعه 1والا پیام دار محمدگفتی که یک دیارهرگز به ظلم و جورنمیماند بر پا و استوارآن گاه تمثیل وارکشیدی عبای وحدتبر سر پاکان روزگاردر تنگ پرتبرک آن نازنین عبادیرینه، ای محمدجا هست بیش و کم آزاده راکه تیغ کشیده است بر ستموالا پیام دار محمد گفتی که یک دیار هرگز به ظلم و جور نمیماند بر پا و استوار آن گاه تمثیل وار کشیدی عبای وحدت بر سر پاکان روزگار در تنگ پرتبرک آن نازنین عبا دیرینه، ای محمد جا هست بیش و کم آزاده را که تیغ کشیده است بر ستم والا پیام دار محمد
-
متن ترانه قطعه 9کوچهها باریکن دکونها بستهسخونهها تاریکن طاقها شکستهساز صدا افتاده تار و کمونچهمرده میبرن کوچه به کوچهنگاه کن مردهها به مرده نمیرنحتی به شمع جون سپرده نمیرنشکل فانوسیان که اگه خاموشهواسه نفت نیستهنوز یه عالم نفت توشهجماعت من دیگه حوصله ندارمبه خوب امید و از بد گله ندارمگرچه از دیگرون فاصله ندارمکاری با کار این قافله ندارمکوچهها باریکن دکونها بستهس خونهها تاریکن طاقها شکستهس از صدا افتاده تار و کمونچه مرده میبرن کوچه به کوچه نگاه کن مردهها به مرده نمیرن حتی به شمع جون سپرده نمیرن شکل فانوسیان که اگه خاموشه واسه نفت نیست هنوز یه عالم نفت توشه جماعت من دیگه حوصله ندارم به خوب امید و از بد گله ندارم گرچه از دیگرون فاصله ندارم کاری با کار این قافله ندارم
-
متن ترانه قطعه 2یه شب مهتابماه میآد تو خوابمنو میبرهکوچه به کوچهباغ انگوریباغ آلوچهدره به درهصحرا به صحرااون جا که شباپشت بیشههایه پری میآدترسون و لرزونپاشو میذارهتو آب چشمهشونه میکنهموی پریشونته اون درهیکه و تنهاتک درخت بیدشاد و پرامیدمیکنه به نازدسشو درازکه یه ستارهبچکه مثیه چیکه بارونبه جای میوهشسر یه شاخهشبشه آویزوناز توی زندونمث شبپرهبا خودش بیرونمیبره اون جاکه شب سیاتا دم سحرشهیدای شهربا فانوس خونجار میکشنتو خیابوناسر میدوناعمو یادگارمرد کینهدارمستی یا هشیارخوابی یا بیدار؟مستیم و هشیارخوابیم و بیدارآخرش یه شبماه میآد بیروناز سر اون کوهبالای درهروی این میدونرد میشه خندونیه شب ماه میآدیه شب مهتاب ماه میآد تو خواب منو میبره کوچه به کوچه باغ انگوری باغ آلوچه دره به دره صحرا به صحرا اون جا که شبا پشت بیشهها یه پری میآد ترسون و لرزون پاشو میذاره تو آب چشمه شونه میکنه موی پریشون یه شب مهتاب ماه میآد تو خواب منو میبره ته اون دره اون جا که شبا یکه و تنها تک درخت بید شاد و پرامید میکنه به ناز دسشو دراز که یه ستاره بچکه مث یه چیکه بارون به جای میوهش سر یه شاخهش بشه آویزون یه شب مهتاب ماه میآد تو خواب منو میبره از توی زندون مث شبپره با خودش بیرون میبره اون جا که شب سیا تا دم سحر شهیدای شهر با فانوس خون جار میکشن تو خیابونا سر میدونا عمو یادگار مرد کینهدار مستی یا هشیار خوابی یا بیدار؟ مستیم و هشیار شهیدای شهر خوابیم و بیدار شهیدای شهر آخرش یه شب ماه میآد بیرون از سر اون کوه بالای دره روی این میدون رد میشه خندون یه شب ماه میآد یه شب ماه میآد
-
متن ترانه قطعه 10رستنیها کم نیستمن و تو کم بودیمخشک و پژمرده و تا روی زمین خم بودیمگفتنیها کم نیستمن و تو کم گفتیممثل هذیان دم مرگاز آغاز چنین درهم و برهم گفتیمدیدنیها کم نیستمن و تو کم دیدیمبیسبب از پاییزجای میلاد اقاقیها را پرسیدیمچیدنیها کم نیستمن و تو کم چیدیموقت گل دادن عشق روی دار قالیبیسبب حتا پرتاب گل سرخی را ترسیدیمخواندنیها کم نیستمن و تو کم خواندیممن و تو سادهترین شکل سرودن را در معبر بادبا دهانی بسته وا ماندیممن و تو اما در میدانهااینک اندازهی ما میخوانیمما به اندازهی ما میبینیمما به اندازهی ما میچینیمما به اندازهی ما میگوییمما به اندازهی ما میروییممن و توکم نه، که باید شب بیرحم و گل مریم و بیداری شبنم باشیمخم نه و در هم نه و کم هم نه، که میباید با هم باشیممن و تو حق داریمدر شب این جنبش نبض آدم باشیمکه به اندازهی ما هم شده با هم باشیمرستنیها کم نیست من و تو کم بودیم خشک و پژمرده و تا روی زمین خم بودیم گفتنیها کم نیست من و تو کم گفتیم مثل هذیان دم مرگ از آغاز چنین درهم و برهم گفتیم دیدنیها کم نیست من و تو کم دیدیم بیسبب از پاییز جای میلاد اقاقیها را پرسیدیم چیدنیها کم نیست من و تو کم چیدیم وقت گل دادن عشق روی دار قالی بیسبب حتا پرتاب گل سرخی را ترسیدیم خواندنیها کم نیست من و تو کم خواندیم من و تو سادهترین شکل سرودن را در معبر باد با دهانی بسته وا ماندیم من و تو کم بودیم من و تو اما در میدانها اینک اندازهی ما میخوانیم ما به اندازهی ما میبینیم ما به اندازهی ما میچینیم ما به اندازهی ما میگوییم ما به اندازهی ما میروییم من و تو کم نه، که باید شب بیرحم و گل مریم و بیداری شبنم باشیم من و تو خم نه و در هم نه و کم هم نه، که میباید با هم باشیم من و تو حق داریم در شب این جنبش نبض آدم باشیم من و تو حق داریم که به اندازهی ما هم شده با هم باشیم گفتنیها کم نیست
-
متن ترانه قطعه 11تو هم با من نبودیمثل من با منو حتا مثل تن با منآن که میپنداشتم باید هوا باشدو یا حتی، گمان میکردم این توباید از خیل خبرچینان جدا باشدتو هم از ما نبودیآن که ذات درد را باید صدا باشدو یا با من، چنان همسفرهی شبباید از جنس من و عشق و خدا باشدتو هم مومن نبودیبر گلیم ما و حتا در حریم ماسادهدل بودم که میپنداشتمدستان نا اهل تو باید مثل هر عاشق رها باشدتو هم با من نبودی یارای آوارای سیل مصیبتبارتو هم با من نبودی مثل من با من و حتا مثل تن با من تو هم با من نبودی آن که میپنداشتم باید هوا باشد و یا حتی، گمان میکردم این تو باید از خیل خبرچینان جدا باشد تو هم با من نبودی تو هم با من نبودی تو هم از ما نبودی آن که ذات درد را باید صدا باشد و یا با من، چنان همسفرهی شب باید از جنس من و عشق و خدا باشد تو هم از ما نبودی تو هم مومن نبودی بر گلیم ما و حتا در حریم ما سادهدل بودم که میپنداشتم دستان نا اهل تو باید مثل هر عاشق رها باشد تو هم از ما نبودی تو هم مومن نبودی بر گلیم ما و حتا در حریم ما سادهدل بودم که میپنداشتم دستان نا اهل تو باید مثل هر عاشق رها باشد تو هم از ما نبودی تو هم با من نبودی یار ای آوار ای سیل مصیبتبار