آلبوم موسیقی باران تویی - گروه چارتار
آلبوم موسیقی باران تویی - گروه چارتار
- فرمت: Audio Disc
- نوع بسته بندی: شیشه
- تعداد دیسک: یک
- ناشر: متفرقه
- نام خواننده و صاحب اثر: آرمان گرشاسبی
- نام قطعه 12: قطار (چارتار)
- سال تولید: 1392
- مرجع صادر کننده: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
- نوازندگان: بهزاد حسنزاده
- مدت زمان قطعه 11: 04:00
- شماره پروانه یا مجوز: 92/8021
- خلاصه: ترانهسرا: احسان حائری آهنگساز: آرش فتحی تنظیمکننده: آئین احمدیفر میکس: آرش پاکزاد مسترینگ: آرش پاکزاد ترانهسرا: احسان حائری آهنگساز: آرش فتحی تنظیمکننده: آئین احمدیفر میکس: آرش پاکزاد مسترینگ: آرش پاکزاد
- نام قطعه 11: در حسرت ماه
- مدت زمان قطعه 10: 03:46
- متن ترانه قطعه 6: هوا آن سوی چشمانم بارانیست سکوتم تحفهی رنجی پنهانی ست به شمع آغشته میماند خورشیدم فراز تپهای ماهی پیدا نیست صدایی از درون با من میگوید شروع فصل بی رحم تنهاییست پر میزند بر بامم سیاه کلاغ و شب به ویرانهها میماند خانه بی چراغ و تب میسوزدم میکوبد به در دست سرد باد جز رفتنت تصویری نمیآورم بیاد هوا را پنجه میسایم میبینی نفس اطراف دستانم صدایی از درون با من میگوید شروع فصل بیرحم تنهایی ست هوا آن سوی چشمانم بارانیست سکوتم تحفهی رنجی پنهانی ست به شمع آغشته میماند خورشیدم فراز تپهای ماهی پیدا نیست صدایی از درون با من میگوید شروع فصل بی رحم تنهاییست پر میزند بر بامم سیاه کلاغ و شب به ویرانهها میماند خانه بی چراغ و تب میسوزدم میکوبد به در دست سرد باد جز رفتنت تصویری نمیآورم بیاد هوا آن سوی چشمانم بارانیست سکوتم تحفهی رنجی پنهانی ست هوا را پنجه میسایم میبینی نفس اطراف دستانم پیدا نیست صدایی از درون با من میگوید شروع فصل بیرحم تنهایی ست پر میزند بر بامم سیاه کلاغ و شب به ویرانهها میماند خانه بی چراغ و تب میسوزدم میکوبد به در دست سرد باد جز رفتنت تصویری نمیآورم بیاد
- متن ترانه قطعه 5: با توئم! پنجره هان رونق این خانه چه شد؟ آن زن دیوانه که رفت آن مردک دیوانه چه شد؟ از مرد شب آواره بگو بگو خورشید شبش کجاست؟ از تسبیح عاشقانهها بگو بگو دانه به دانه چه شد؟ آه خواب آلودگی بی تو در چشم عاشق نیاید تنها ماندم کسی جز تو شاید نه شاید که آید پیدا شد شعله کن جام پروانه را عمر دیوانه دیری نپاید کجا میروی؟ کمی بمان عشق زمینم نزن از آسمان عشق بیا به باران تکیه کن قدم قدم این پرسه را بیا بگیر از چهرهام غم و شب و تب هر سه را مرا به طوفان دادهای خودت کجایی؟ با توئم! پنجره هان رونق این خانه چه شد؟ آن زن دیوانه که رفت آن مردک دیوانه چه شد؟ از مرد شب آواره بگو بگو خورشید شبش کجاست؟ از تسبیح عاشقانهها بگو بگو دانه به دانه چه شد؟ آه خواب آلودگی بی تو در چشم عاشق نیاید تنها ماندم کسی جز تو شاید نه شاید که آید پیدا شد شعله کن جام پروانه را عمر دیوانه دیری نپاید کجا میروی؟ کمی بمان عشق زمینم نزن از آسمان عشق بیا به باران تکیه کن قدم قدم این پرسه را بیا بگیر از چهرهام غم و شب و تب هر سه را مرا به طوفان دادهای خودت کجایی؟ مرا به طوفان دادهای خودت کجایی؟ آه خواب آلودگی بی تو در چشم عاشق نیاید تنها ماندم کسی جز تو شاید نه شاید که آید پیدا شد شعله کن جام پروانه را عمر دیوانه دیری نپاید
- نام قطعه 10: شبیه یک مرداب
- مدت زمان قطعه 9: 03:08
- مدت زمان قطعه 4: 03:51
- متن ترانه قطعه 4: از آسمانم، ماتم ببارد هراس بی تو ماندنم ادامه دارد نمینویسم ترانه بی تو چگونه پر کشد خیال واژه بی تو به لب رسیده جان کجایی کجایی؟ که برده طاقتم جدایی باران تویی به خاک من بزن بازا ببین که بی مه تو من هوای پر زدن ندارم که در ره تو من نفس بریده در گذارم مگر ندانی چو از تو دورم بیراههای خموش و تار، بی عبورم نمیتوانم دگر برویم که من اسیر این خزان تو به تویم به لب رسیده جان کجایی؟ رهی نمانده تا رهایی از آسمانم، ماتم ببارد هراس بی تو ماندنم ادامه دارد نمینویسم ترانه بی تو چگونه پر کشد خیال واژه بی تو به لب رسیده جان کجایی کجایی؟ که برده طاقتم جدایی باران تویی به خاک من بزن بازا ببین که بی مه تو من هوای پر زدن ندارم باران تویی به خاک من بزن بازا ببین که در ره تو من نفس بریده در گذارم مگر ندانی چو از تو دورم بیراههای خموش و تار، بی عبورم نمیتوانم دگر برویم که من اسیر این خزان تو به تویم به لب رسیده جان کجایی؟ کجایی؟ رهی نمانده تا رهایی باران تویی به خاک من بزن باران تویی به خاک من بزن بازا ببین که بی مه تو من هوای پر زدن ندارم باران تویی به خاک من بزن بازا ببین که در ره تو من نفس بریده در گذارم
- نام قطعه 9: خوشا به من
- مدت زمان قطعه 8: 03:44
- مدت زمان قطعه 12: 04:00
- نام قطعه 5: زن دیوانه
- مدت زمان قطعه 5: 03:50
- نام قطعه 6: کلاغ
- مدت زمان قطعه 6: 03:42
- نام قطعه 8: حرفی بزن
- مدت زمان قطعه 2: 03:26
- نام قطعه 2: مرا به خاطرت نگهدار
- نام قطعه 7: عاشقانه تنهاست
- مدت زمان قطعه 1: 04:51
- مدت زمان قطعه 7: 03:49
- نام قطعه 1: آشوبم
- متن ترانه قطعه 7: با تو رسیدهام به شبی ابدی آه تو کوچه کوچهی مرا بلدی من به جز آبی نگاهت، آسمانی نمیشناسم تا تو سرگرم روزگاری، از نفس بی تو میهراسم رد شو از قاب لحظههایم دیده شو! عاشقانه تنهاست رهسپارم به سویت اما جاده لبریز سوز سرماست مرا باور کنی یا نه تویی پایان ویرانی چه غمگینانه آزادی از آن عهدی که میدانی تو تار و پود مرا بلدی آه نمیرود ز یادم تمام خاطراتی که عاشقانه سر شد من بجز آبی نگاهت، آسمانی نمیشناسم رد شو از قاب لحظههای دیده شو! عاشقانه تنهاست مرا باور کنی یا نه، تویی پایان ویرانی چه غمگینانه آزادی از آن عهدی که می دانی با تو رسیدهام به شبی ابدی آه تو کوچه کوچهی مرا بلدی من به جز آبی نگاهت، آسمانی نمیشناسم تا تو سرگرم روزگاری، از نفس بی تو میهراسم رد شو از قاب لحظههایم دیده شو! عاشقانه تنهاست رهسپارم به سویت اما جاده لبریز سوز سرماست مرا باور کنی یا نه تویی پایان ویرانی چه غمگینانه آزادی از آن عهدی که میدانی با تو رسیدهام به شبی ابدی آه تو تار و پود مرا بلدی آه نمیرود ز یادم تمام خاطراتی که عاشقانه سر شد من بجز آبی نگاهت، آسمانی نمیشناسم تا تو سرگرم روزگاری، از نفس بی تو میهراسم رد شو از قاب لحظههای دیده شو! عاشقانه تنهاست رهسپارم به سویت اما جاده لبریز سوز سرماست مرا باور کنی یا نه، تویی پایان ویرانی چه غمگینانه آزادی از آن عهدی که می دانی
- نام قطعه 3: هندسه
- مدت زمان قطعه 3: 04:12
- نام قطعه 4: باران تویی
- متن ترانه قطعه 8: حرفی بزن تو ای درد آشنا میشکنی چرا قلب مرا منی که عمری پا به پای تو دویدهام منی که جز عشقت گلی دگر نچیدهام ندارم بغضی از تقدیر از این دوران دور و دیر خدا میداند سپردم هر چه هست هستی بدستت ای می مستی حرفی بزن تو ای درد آشنا میشکنی چرا قلب مرا منی که عمری پا به پای تو دویدهام منی که جز عشقت گلی دگر نچیدهام ندارم بغضی از تقدیر از این دوران دور و دیر خدا میداند سپردم هر چه هست هستی بدستت ای می مستی خدا میداند
- متن ترانه قطعه 3: هر گوشی از شور آواز من پیدا میشود قصیدهی تو نور باور پرواز تا به ناکجا تابید شد به جان ز دیدهی تو طلوع نگاه شروع شراب از مختصات نار توست ایمان من در حلقهی هندسهی اندام توست نامت از ازل شکفته بر لب نقره میزند رخ تو بر شب کاش این ماجرا به سر نیاد شاهی بی گمان به مسند دل نجوا میکنی امید ساحل کاش این ماجرا به سر نیاید ببار ای ابر میاندود من مستانهام کن بسوزان ریشهها از بیخ و بن دیوانه ام کن چو رودی بر روانم شو روان ای دولت شب بکن تن را ز من من را ز جان جانانهام کن هر گوشی از شور آواز من پیدا میشود قصیدهی تو نور باور پرواز تا به ناکجا تابید شد به جان ز دیدهی تو طلوع نگاه شروع شراب از مختصات نار توست ایمان من در حلقهی هندسهی اندام توست نامت از ازل شکفته بر لب نقره میزند رخ تو بر شب کاش این ماجرا به سر نیاد شاهی بی گمان به مسند دل نجوا میکنی امید ساحل کاش این ماجرا به سر نیاید ببار ای ابر میاندود من مستانهام کن بسوزان ریشهها از بیخ و بن دیوانه ام کن چو رودی بر روانم شو روان ای دولت شب بکن تن را ز من من را ز جان جانانهام کن
- متن ترانه قطعه 1: تنها توئی تو که میتپی به نبض این رهایی تو فارغ از وفور سایههایی باز آ که جز تو جهان من حقیقتی ندارد تو میروی که ابر غم ببارد به سمت ماندنت راهی نمیشوی چرا؟ گاهی ستاره هدیه کن به مشت پوچ شبها شمردهتر بگو با من حروف رفتنت تا من بگیرم از دلت همه بهانهها را آشوبم آرامشم توئی به هر ترانهای سر میکشم توئی سحر اضافه کن به فهم آسمانم سر میکشم توئی بیا که بی تو من غم دوصد خزانم بگذار بگوین که از سراب این آن بریدم من از عطش ترانه آفریدم تنها توئی تو که میتپی به نبض این رهایی تو فارغ از وفور سایههایی باز آ که جز تو جهان من حقیقتی ندارد تو میروی که ابر غم ببارد به سمت ماندنت راهی نمیشوی چرا؟ گاهی ستاره هدیه کن به مشت پوچ شبها شمردهتر بگو با من حروف رفتنت تا من بگیرم از دلت همه بهانهها را آشوبم آرامشم توئی به هر ترانهای سر میکشم توئی سحر اضافه کن به فهم آسمانم آشوبم آرامشم توئی به هر ترانهای سر میکشم توئی بیا که بی تو من غم دوصد خزانم بگذار بگوین که از سراب این آن بریدم من از عطش ترانه آفریدم به سمت ماندنت راهی نمیشوی چرا؟ گاهی ستاره هدیه کن به مشت پوچ شبها شمردهتر بگو با من حروف رفتنت تا من بگیرم از دلت همه بهانهها را آشوبم آرامشم توئی به هر ترانهای سر میکشم توئی سحر اضافه کن به فهم آسمانم آشوبم آرامشم توئی به هر ترانهای سر میکشم توئی بیا که بی تو من غم دوصد خزانم
- متن ترانه قطعه 9: خوشا به من که دست تو پرواز هدیه میکند خوشا به تو که عاشقت صد بار گریه میکند خوشا که قامتم رسد به میوه خیال تو رسیدهای! نچینمت، منم حریف کال تو مینوشم از چشمان تو جرعه به جرعه شعر نو حافظهی دستان من پر شده از دامان تو رسیدهای نچینمت، منم حریف کال تو خوشا به من که دست تو پرواز هدیه میکند خوشا به تو که عاشقت صد بار گریه میکند خوشا که قامتم رسد به میوه خیال تو رسیدهای! نچینمت، منم حریف کال تو مینوشم از چشمان تو جرعه به جرعه شعر نو حافظهی دستان من پر شده از دامان تو مینوشم از چشمان تو جرعه به جرعه شعر نو حافظهی دستان من پر شده از دامان تو خوشا به من که دست تو پرواز هدیه میکند خوشا به تو که عاشقت صد بار گریه میکند خوشا که قامتم رسد به میوه خیال تو رسیدهای نچینمت، منم حریف کال تو مینوشم از چشمان تو جرعه به جرعه شعر نو حافظهی دستان من پر شده از دامان تو
- متن ترانه قطعه 2: باز امشب دل من غرق گله شد بی تاب و بی رمق بی حوصله شد دردا که دوری دردا ای آرزوی فردا تو بیا تو بیا نداری خبر زحال من نداری که دل به جاده میسپاری سر ندارد این شب تار مرا به خاطرت نگهدار از من دیگر اثری در آینه نیست پیدا کن تو مرا این فاصله چیست؟ ای معنی شعر تر من پرواز جاری در پر من تو بیا تو بیا سر گردانم بر سر کویت شب میبارد از سر مویت نداری خبر زحال من نداری که دل به جاده میسپاری مرا به خاطرت نگهدار نداری خبر زحال من نداری که دل به جاده میسپاری سر ندارد این شب تار مرا به خاطرت نگهدار سر ندارد این شب تار مرا به خاطرت نگهدار باز امشب دل من غرق گله شد بی تاب و بی رمق بی حوصله شد دردا که دوری دردا ای آرزوی فردا تو بیا تو بیا نداری خبر زحال من نداری که دل به جاده میسپاری سر ندارد این شب تار مرا به خاطرت نگهدار سر ندارد این شب تار مرا به خاطرت نگهدار از من دیگر اثری در آینه نیست پیدا کن تو مرا این فاصله چیست؟ ای معنی شعر تر من پرواز جاری در پر من تو بیا تو بیا سر گردانم بر سر کویت شب میبارد از سر مویت نداری خبر زحال من نداری که دل به جاده میسپاری سر ندارد این شب تار مرا به خاطرت نگهدار مرا به خاطرت نگهدار نداری خبر زحال من نداری که دل به جاده میسپاری سر ندارد این شب تار مرا به خاطرت نگهدار سر ندارد این شب تار مرا به خاطرت نگهدار
- متن ترانه قطعه 10: دریغا از عشق در این شام شوم که کوچه میگرید ستارهها مغموم ترانه بی رونق به کنج غم محکوم ستارهها مغموم چه میبینی؟ بگو با من چقد راه مانده تا جاده به شیب شب سرازیرم عطش میزاید این باده ای داد ای فریاد از این شب بی خواب که غصه میپاشد به خلوتم مهتاب منم سکونی گس شبیه یک مرداب نمیدانم چه شد دستم رها کردی نمیدانم نمیدانی به کار دل چهها کردی نمیدانی نمیدانم نمیدانی بگو با من چه میبینی دریغا از عشق در این شام شوم که کوچه میگرید ستارهها مغموم ترانه بی رونق به کنج غم محکوم ستارهها مغموم چه میبینی؟ بگو با من چقد راه مانده تا جاده به شیب شب سرازیرم عطش میزاید این باده ای داد ای فریاد از این شب بی خواب که غصه میپاشد به خلوتم مهتاب منم سکونی گس شبیه یک مرداب چه میبینی؟ بگو با من چقد راه مانده تا جاده به شیب شب سرازیرم عطش میزاید این باده نمیدانم چه شد دستم رها کردی نمیدانم نمیدانی به کار دل چهها کردی نمیدانی نمیدانم نمیدانی بگو با من چه میبینی چه میبینی؟ بگو با من چقد راه مانده تا جاده به شیب شب سرازیرم عطش میزاید این باده
- متن ترانه قطعه 11: سر بزار روی شونههام تا بگم آروم از غصههام تا بگم چی امد به سرم رفت چرا نازنین دلبرم عیش و شراب و مستی کار ما بود عشق و خدا و هستی یار ما بود اما شد رنگ زمستون نو بهار ما بزم مهر و جنون در دل به پا بود سینه لبریز از شور از وفا بود اما غم آمد به قلبم ای خدا چرا سوختم، سوختم من از غم دل او پی یار دیگری بود که عمر رویای من به سر رسید باختم، باختم من به او همه عمر دلدادگی را که غربت به خانهام سرک کشید خستهام از دست روزگار، آسمون تو هم با من ببار چشم من مونده خیره به راه من شبم در حسرت ماه باختم، باختم من به او همه عمر دلدادگی رو سر بزار روی شونههام تا بگم آروم از غصههام تا بگم چی امد به سرم رفت چرا نازنین دلبرم عیش و شراب و مستی کار ما بود عشق و خدا و هستی یار ما بود اما شد رنگ زمستون نو بهار ما بزم مهر و جنون در دل به پا بود سینه لبریز از شور از وفا بود اما غم آمد به قلبم ای خدا چرا سوختم، سوختم من از غم دل او پی یار دیگری بود که عمر رویای من به سر رسید باختم، باختم من به او همه عمر دلدادگی را که غربت به خانهام سرک کشید خستهام از دست روزگار، آسمون تو هم با من ببار چشم من مونده خیره به راه من شبم در حسرت ماه عیش و شراب و مستی کار ما بود عشق و خدا و هستی یار ما بود اما شد رنگ زمستون نو بهار ما بزم مهر و جنون در دل به پا بود سینه لبریز از شور از وفا بود اما غم آمد به قلبم ای خدا چرا سوختم، سوختم من از غم دل او پی یار دیگری بود که عمر رویای من به سر رسید باختم، باختم من به او همه عمر دلدادگی رو که غربت به خانهام سرک کشید سوختم، سوختم من از غم دل او پی یار دیگری بود که عمر رویای من به سر رسید باختم، باختم من به او همه عمر دلدادگی رو که غربت به خانهام سرک کشید
- متن ترانه قطعه 12: جاری شو سپردمت به جادههای رها به عمق باران به روح آینهها ماییم و صراحت کهنه تازه شدن ببین به چشمت زبان خاطره را مرا این بی زبانی به راهی بی نشانی فرضم کن ستارهای بر بام ترانه گفتم فرضم کن جوانهای بیزار از خزان خفتن جاری شدن سپردمت به جادههای رها کاش جا نماندم از قطارش آرزویت ای کاش یا بگیرد راه رفتن روبرویت جاری شو سپردمت به جادههای رها به عمق باران به روح آینهها ماییم و صراحت کهنه تازه شدن ببین به چشمت زبان خاطره را مرا این بی زبانی به راهی بی نشانی فرضم کن ستارهای بر بام ترانه گفتم فرضم کن جوانهای بیزار از خزان خفتن جاری شدن سپردمت به جادههای رها به عمق باران به روح آینهها ماییم و صراحت کهنه تازه شدن ببین به چشمت زبان خاطره را کاش جا نماندم از قطارش آرزویت ای کاش یا بگیرد راه رفتن روبرویت مرا این بی زبانی به راهی بی نشانی فرضم کن ستارهای بر بام ترانه گفتم فرضم کن جوانهای بیزار از خزان خفتن
کد محصول:1128748
قیمت : ناموجود
نقد و بررسی
آلبوم موسیقی باران تویی - گروه چارتار
آلبوم موسیقی باران تویی - گروه چارتار
«باران تویی» نام آلبوم موسیقی تلفیقی است اثر گروه «چارتار» به خوانندگی «آرمان گرشاسبی»، آهنگسازی «آرش فتحی» و تنظیم «آیین احمدی فر». این آلبوم 12 قطعه دارد به نام‌های «آشوبم»، «مرا به خاطر بسپار»، «هندسه»، «باران تویی»، «زن دیوانه»، «کلاغ»، «عاشقانه تنهاست»، «حرفی بزن»، «خوشا به من»، «شبیه یک مرداب»، «در حسرت ماه» و «قطار (چارتار)». ترانه‌های این آلبوم همه سروده‌ی «احسان حائری» هستند. گروه «چارتار» در سال 1390 آغاز به کار کرد و با تلفیق موسیقی الکترونیک با آواز ایرانی، سبک جدید و متفاوتی در عرصه‌ موسیقی ایران ایجاد کرد. گروه چارتار طی مدت کوتاهی توانست محبوبیت بسیاری میان اقشار مختلف جامعه کسب کند. آواز «باران تویی» را هنوز می‌توان با همان حس تازگی روزهای ورودش به بازار موسیقی شنید و لذت برد. آلبوم موسیقی تلفیقی «باران تویی» اثری از گروه «چارتار» به خوانندگی «آرمان گرشاسبی»، آهنگسازی «آرش فتحی» و تنظیم «آیین احمدی فر» با 12 قطعه ترانه با حمایت موسسه «تصویر گستر پاسارگاد» در قالب یک حلقه سی‌دی صوتی منتشر شده و در اختیار علاقه‌مندان به موسیقی تلفیقی قرار گرفته است.
مشخصات فنی
آلبوم موسیقی باران تویی - گروه چارتار
آلبوم موسیقی باران تویی - گروه چارتار
مشخصات
-
فرمتAudio Disc
-
نوع بسته بندیشیشه
-
تعداد دیسکیک
-
ناشرمتفرقه
-
نام خواننده و صاحب اثرآرمان گرشاسبی
-
نام قطعه 12قطار (چارتار)
-
سال تولید1392
-
مرجع صادر کنندهوزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
-
نوازندگانبهزاد حسنزاده
-
مدت زمان قطعه 1104:00
-
شماره پروانه یا مجوز92/8021
-
خلاصهترانهسرا: احسان حائریآهنگساز: آرش فتحیتنظیمکننده: آئین احمدیفرمیکس: آرش پاکزادمسترینگ: آرش پاکزادترانهسرا: احسان حائری آهنگساز: آرش فتحی تنظیمکننده: آئین احمدیفر میکس: آرش پاکزاد مسترینگ: آرش پاکزاد
-
نام قطعه 11در حسرت ماه
-
مدت زمان قطعه 1003:46
-
متن ترانه قطعه 6هوا آن سوی چشمانم بارانیست سکوتم تحفهی رنجیپنهانی ستبه شمع آغشته میماند خورشیدم فراز تپهای ماهیپیدا نیستصدایی از درون با من میگوید شروع فصل بی رحمتنهاییستپر میزند بر بامم سیاه کلاغ و شببه ویرانهها میماندخانه بی چراغ و تبمیسوزدم میکوبد به در دست سرد بادجز رفتنتتصویری نمیآورم بیادهوا را پنجه میسایم میبینی نفس اطراف دستانمصدایی از درون با من میگوید شروع فصل بیرحمتنهایی ستهوا آن سوی چشمانم بارانیست سکوتم تحفهی رنجی پنهانی ست به شمع آغشته میماند خورشیدم فراز تپهای ماهی پیدا نیست صدایی از درون با من میگوید شروع فصل بی رحم تنهاییست پر میزند بر بامم سیاه کلاغ و شب به ویرانهها میماند خانه بی چراغ و تب میسوزدم میکوبد به در دست سرد باد جز رفتنت تصویری نمیآورم بیاد هوا آن سوی چشمانم بارانیست سکوتم تحفهی رنجی پنهانی ست هوا را پنجه میسایم میبینی نفس اطراف دستانم پیدا نیست صدایی از درون با من میگوید شروع فصل بیرحم تنهایی ست پر میزند بر بامم سیاه کلاغ و شب به ویرانهها میماند خانه بی چراغ و تب میسوزدم میکوبد به در دست سرد باد جز رفتنت تصویری نمیآورم بیاد
-
متن ترانه قطعه 5با توئم! پنجره هان رونق این خانه چه شد؟آن زن دیوانه که رفت آن مردک دیوانه چه شد؟از مرد شب آواره بگو بگو خورشید شبش کجاست؟از تسبیح عاشقانهها بگو بگو دانه به دانه چه شد؟آه خواب آلودگی بی تو در چشم عاشق نیایدتنها ماندم کسی جز تو شایدنه شاید که آید پیدا شدشعله کن جام پروانه را عمر دیوانه دیری نپایدکجا میروی؟ کمی بمان عشقزمینم نزن از آسمان عشقبیا به باران تکیه کن قدم قدم این پرسه رابیا بگیر از چهرهام غم و شب و تب هر سه رامرا به طوفان دادهای خودت کجایی؟با توئم! پنجره هان رونق این خانه چه شد؟ آن زن دیوانه که رفت آن مردک دیوانه چه شد؟ از مرد شب آواره بگو بگو خورشید شبش کجاست؟ از تسبیح عاشقانهها بگو بگو دانه به دانه چه شد؟ آه خواب آلودگی بی تو در چشم عاشق نیاید تنها ماندم کسی جز تو شاید نه شاید که آید پیدا شد شعله کن جام پروانه را عمر دیوانه دیری نپاید کجا میروی؟ کمی بمان عشق زمینم نزن از آسمان عشق بیا به باران تکیه کن قدم قدم این پرسه را بیا بگیر از چهرهام غم و شب و تب هر سه را مرا به طوفان دادهای خودت کجایی؟ مرا به طوفان دادهای خودت کجایی؟ آه خواب آلودگی بی تو در چشم عاشق نیاید تنها ماندم کسی جز تو شاید نه شاید که آید پیدا شد شعله کن جام پروانه را عمر دیوانه دیری نپاید
-
نام قطعه 10شبیه یک مرداب
-
مدت زمان قطعه 903:08
-
مدت زمان قطعه 403:51
-
متن ترانه قطعه 4از آسمانم، ماتم بباردهراس بی تو ماندنم ادامه داردنمینویسم ترانه بی توچگونه پر کشد خیال واژه بی توبه لب رسیده جان کجاییکجایی؟که برده طاقتم جداییباران توییبه خاک من بزنبازا ببینکه بی مه تو من هوای پر زدن ندارمکه در ره تو من نفس بریده در گذارممگر ندانیچو از تو دورمبیراههای خموش و تار، بی عبورمنمیتوانمدگر برویمکه من اسیر این خزان تو به تویمبه لب رسیده جان کجایی؟رهی نمانده تا رهاییاز آسمانم، ماتم ببارد هراس بی تو ماندنم ادامه دارد نمینویسم ترانه بی تو چگونه پر کشد خیال واژه بی تو به لب رسیده جان کجایی کجایی؟ که برده طاقتم جدایی باران تویی به خاک من بزن بازا ببین که بی مه تو من هوای پر زدن ندارم باران تویی به خاک من بزن بازا ببین که در ره تو من نفس بریده در گذارم مگر ندانی چو از تو دورم بیراههای خموش و تار، بی عبورم نمیتوانم دگر برویم که من اسیر این خزان تو به تویم به لب رسیده جان کجایی؟ کجایی؟ رهی نمانده تا رهایی باران تویی به خاک من بزن باران تویی به خاک من بزن بازا ببین که بی مه تو من هوای پر زدن ندارم باران تویی به خاک من بزن بازا ببین که در ره تو من نفس بریده در گذارم
-
نام قطعه 9خوشا به من
-
مدت زمان قطعه 803:44
-
مدت زمان قطعه 1204:00
-
نام قطعه 5زن دیوانه
-
مدت زمان قطعه 503:50
-
نام قطعه 6کلاغ
-
مدت زمان قطعه 603:42
-
نام قطعه 8حرفی بزن
-
مدت زمان قطعه 203:26
-
نام قطعه 2مرا به خاطرت نگهدار
-
نام قطعه 7عاشقانه تنهاست
-
مدت زمان قطعه 104:51
-
مدت زمان قطعه 703:49
-
نام قطعه 1آشوبم
-
متن ترانه قطعه 7با تو رسیدهام به شبی ابدی آهتو کوچه کوچهی مرا بلدیمن به جز آبی نگاهت، آسمانی نمیشناسمتا تو سرگرم روزگاری، از نفس بی تو میهراسمرد شو از قاب لحظههایم دیده شو! عاشقانه تنهاسترهسپارم به سویت اما جاده لبریز سوز سرماستمرا باور کنی یا نه تویی پایان ویرانیچه غمگینانه آزادی از آن عهدی که میدانیتو تار و پود مرا بلدیآه نمیرود ز یادمتمام خاطراتی که عاشقانه سر شدمن بجز آبی نگاهت، آسمانی نمیشناسمرد شو از قاب لحظههای دیده شو! عاشقانه تنهاستمرا باور کنی یا نه، تویی پایان ویرانیچه غمگینانه آزادی از آن عهدی که می دانیبا تو رسیدهام به شبی ابدی آه تو کوچه کوچهی مرا بلدی من به جز آبی نگاهت، آسمانی نمیشناسم تا تو سرگرم روزگاری، از نفس بی تو میهراسم رد شو از قاب لحظههایم دیده شو! عاشقانه تنهاست رهسپارم به سویت اما جاده لبریز سوز سرماست مرا باور کنی یا نه تویی پایان ویرانی چه غمگینانه آزادی از آن عهدی که میدانی با تو رسیدهام به شبی ابدی آه تو تار و پود مرا بلدی آه نمیرود ز یادم تمام خاطراتی که عاشقانه سر شد من بجز آبی نگاهت، آسمانی نمیشناسم تا تو سرگرم روزگاری، از نفس بی تو میهراسم رد شو از قاب لحظههای دیده شو! عاشقانه تنهاست رهسپارم به سویت اما جاده لبریز سوز سرماست مرا باور کنی یا نه، تویی پایان ویرانی چه غمگینانه آزادی از آن عهدی که می دانی
-
نام قطعه 3هندسه
-
مدت زمان قطعه 304:12
-
نام قطعه 4باران تویی
-
متن ترانه قطعه 8حرفی بزن تو ای درد آشنامیشکنی چرا قلب مرامنی که عمری پا به پای تو دویدهاممنی که جز عشقت گلی دگر نچیدهامندارم بغضی از تقدیراز این دوران دور و دیرخدا میداندسپردم هر چه هست هستیبدستت ای می مستیحرفی بزن تو ای درد آشنا میشکنی چرا قلب مرا منی که عمری پا به پای تو دویدهام منی که جز عشقت گلی دگر نچیدهام ندارم بغضی از تقدیر از این دوران دور و دیر خدا میداند سپردم هر چه هست هستی بدستت ای می مستی خدا میداند
-
متن ترانه قطعه 3هر گوشی از شور آواز من پیدا میشود قصیدهی تونور باور پرواز تا به ناکجا تابید شد به جان ز دیدهی توطلوع نگاه شروع شراب از مختصات نار توستایمان من در حلقهی هندسهی اندام توستنامت از ازل شکفته بر لبنقره میزند رخ تو بر شبکاش این ماجرا به سر نیادشاهی بی گمان به مسند دلنجوا میکنی امید ساحلکاش این ماجرا به سر نیایدببار ای ابر میاندود من مستانهام کنبسوزان ریشهها از بیخ و بن دیوانه ام کنچو رودی بر روانم شو روان ای دولت شببکن تن را ز من من را ز جان جانانهام کنهر گوشی از شور آواز من پیدا میشود قصیدهی تو نور باور پرواز تا به ناکجا تابید شد به جان ز دیدهی تو طلوع نگاه شروع شراب از مختصات نار توست ایمان من در حلقهی هندسهی اندام توست نامت از ازل شکفته بر لب نقره میزند رخ تو بر شب کاش این ماجرا به سر نیاد شاهی بی گمان به مسند دل نجوا میکنی امید ساحل کاش این ماجرا به سر نیاید ببار ای ابر میاندود من مستانهام کن بسوزان ریشهها از بیخ و بن دیوانه ام کن چو رودی بر روانم شو روان ای دولت شب بکن تن را ز من من را ز جان جانانهام کن
-
متن ترانه قطعه 1تنها توئی تو که میتپی به نبض این رهاییتو فارغ از وفور سایههاییباز آ که جز تو جهان من حقیقتی نداردتو میروی که ابر غم بباردبه سمت ماندنت راهی نمیشوی چرا؟گاهی ستاره هدیه کن به مشت پوچ شبهاشمردهتر بگو با من حروف رفتنتتا من بگیرم از دلت همه بهانهها راآشوبم آرامشم توئی به هر ترانهایسر میکشم توئی سحر اضافه کن به فهم آسمانمسر میکشم توئی بیا که بی تو من غم دوصد خزانمبگذار بگوین که از سراب این آن بریدممن از عطش ترانه آفریدمتنها توئی تو که میتپی به نبض این رهایی تو فارغ از وفور سایههایی باز آ که جز تو جهان من حقیقتی ندارد تو میروی که ابر غم ببارد به سمت ماندنت راهی نمیشوی چرا؟ گاهی ستاره هدیه کن به مشت پوچ شبها شمردهتر بگو با من حروف رفتنت تا من بگیرم از دلت همه بهانهها را آشوبم آرامشم توئی به هر ترانهای سر میکشم توئی سحر اضافه کن به فهم آسمانم آشوبم آرامشم توئی به هر ترانهای سر میکشم توئی بیا که بی تو من غم دوصد خزانم بگذار بگوین که از سراب این آن بریدم من از عطش ترانه آفریدم به سمت ماندنت راهی نمیشوی چرا؟ گاهی ستاره هدیه کن به مشت پوچ شبها شمردهتر بگو با من حروف رفتنت تا من بگیرم از دلت همه بهانهها را آشوبم آرامشم توئی به هر ترانهای سر میکشم توئی سحر اضافه کن به فهم آسمانم آشوبم آرامشم توئی به هر ترانهای سر میکشم توئی بیا که بی تو من غم دوصد خزانم
-
متن ترانه قطعه 9خوشا به من که دست تو پرواز هدیه میکندخوشا به تو که عاشقت صد بار گریه میکندخوشا که قامتم رسد به میوه خیال تورسیدهای! نچینمت، منم حریف کال تومینوشم از چشمان توجرعه به جرعه شعر نوحافظهی دستان منپر شده از دامان تورسیدهای نچینمت، منم حریف کال توخوشا به من که دست تو پرواز هدیه میکند خوشا به تو که عاشقت صد بار گریه میکند خوشا که قامتم رسد به میوه خیال تو رسیدهای! نچینمت، منم حریف کال تو مینوشم از چشمان تو جرعه به جرعه شعر نو حافظهی دستان من پر شده از دامان تو مینوشم از چشمان تو جرعه به جرعه شعر نو حافظهی دستان من پر شده از دامان تو خوشا به من که دست تو پرواز هدیه میکند خوشا به تو که عاشقت صد بار گریه میکند خوشا که قامتم رسد به میوه خیال تو رسیدهای نچینمت، منم حریف کال تو مینوشم از چشمان تو جرعه به جرعه شعر نو حافظهی دستان من پر شده از دامان تو
-
متن ترانه قطعه 2باز امشب دل من غرق گله شدبی تاب و بی رمق بی حوصله شددردا که دوری دردا ای آرزوی فردا تو بیا تو بیانداری خبر زحال من نداریکه دل به جاده میسپاریسر ندارد این شب تار مرا به خاطرت نگهداراز من دیگر اثری در آینه نیستپیدا کن تو مرا این فاصله چیست؟ای معنی شعر تر منپرواز جاری در پر منتو بیا تو بیاسر گردانم بر سر کویت شب میبارد از سر مویتنداری خبر زحال من نداری که دل به جاده میسپاریمرا به خاطرت نگهدار نداری خبر زحال من نداریکه دل به جاده میسپاری سر ندارد این شب تارمرا به خاطرت نگهدار سر ندارد این شب تارمرا به خاطرت نگهدارباز امشب دل من غرق گله شد بی تاب و بی رمق بی حوصله شد دردا که دوری دردا ای آرزوی فردا تو بیا تو بیا نداری خبر زحال من نداری که دل به جاده میسپاری سر ندارد این شب تار مرا به خاطرت نگهدار سر ندارد این شب تار مرا به خاطرت نگهدار از من دیگر اثری در آینه نیست پیدا کن تو مرا این فاصله چیست؟ ای معنی شعر تر من پرواز جاری در پر من تو بیا تو بیا سر گردانم بر سر کویت شب میبارد از سر مویت نداری خبر زحال من نداری که دل به جاده میسپاری سر ندارد این شب تار مرا به خاطرت نگهدار مرا به خاطرت نگهدار نداری خبر زحال من نداری که دل به جاده میسپاری سر ندارد این شب تار مرا به خاطرت نگهدار سر ندارد این شب تار مرا به خاطرت نگهدار
-
متن ترانه قطعه 10دریغا از عشق در این شام شومکه کوچه میگرید ستارهها مغمومترانه بی رونقبه کنج غم محکومستارهها مغمومچه میبینی؟ بگو با منچقد راه مانده تا جادهبه شیب شب سرازیرمعطش میزاید این بادهای داد ای فریاداز این شب بی خوابکه غصه میپاشدبه خلوتم مهتابمنم سکونی گسشبیه یک مردابنمیدانم چه شد دستمرها کردی نمیدانمنمیدانی به کار دلچهها کردی نمیدانینمیدانم نمیدانیبگو با من چه میبینیدریغا از عشق در این شام شوم که کوچه میگرید ستارهها مغموم ترانه بی رونق به کنج غم محکوم ستارهها مغموم چه میبینی؟ بگو با من چقد راه مانده تا جاده به شیب شب سرازیرم عطش میزاید این باده ای داد ای فریاد از این شب بی خواب که غصه میپاشد به خلوتم مهتاب منم سکونی گس شبیه یک مرداب چه میبینی؟ بگو با من چقد راه مانده تا جاده به شیب شب سرازیرم عطش میزاید این باده نمیدانم چه شد دستم رها کردی نمیدانم نمیدانی به کار دل چهها کردی نمیدانی نمیدانم نمیدانی بگو با من چه میبینی چه میبینی؟ بگو با من چقد راه مانده تا جاده به شیب شب سرازیرم عطش میزاید این باده
-
متن ترانه قطعه 11سر بزار روی شونههام تا بگم آروم از غصههامتا بگم چی امد به سرم رفت چرا نازنین دلبرمعیش و شراب و مستی کار ما بودعشق و خدا و هستی یار ما بوداما شد رنگ زمستون نو بهار مابزم مهر و جنون در دل به پا بودسینه لبریز از شور از وفا بوداما غم آمد به قلبم ای خدا چراسوختم، سوختم من از غم دل او پی یار دیگری بودکه عمر رویای من به سر رسیدباختم، باختم من به او همه عمر دلدادگی راکه غربت به خانهام سرک کشیدخستهام از دست روزگار، آسمون تو هم با من ببارچشم من مونده خیره به راهمن شبم در حسرت ماهباختم، باختم من به او همه عمر دلدادگی روسر بزار روی شونههام تا بگم آروم از غصههام تا بگم چی امد به سرم رفت چرا نازنین دلبرم عیش و شراب و مستی کار ما بود عشق و خدا و هستی یار ما بود اما شد رنگ زمستون نو بهار ما بزم مهر و جنون در دل به پا بود سینه لبریز از شور از وفا بود اما غم آمد به قلبم ای خدا چرا سوختم، سوختم من از غم دل او پی یار دیگری بود که عمر رویای من به سر رسید باختم، باختم من به او همه عمر دلدادگی را که غربت به خانهام سرک کشید خستهام از دست روزگار، آسمون تو هم با من ببار چشم من مونده خیره به راه من شبم در حسرت ماه عیش و شراب و مستی کار ما بود عشق و خدا و هستی یار ما بود اما شد رنگ زمستون نو بهار ما بزم مهر و جنون در دل به پا بود سینه لبریز از شور از وفا بود اما غم آمد به قلبم ای خدا چرا سوختم، سوختم من از غم دل او پی یار دیگری بود که عمر رویای من به سر رسید باختم، باختم من به او همه عمر دلدادگی رو که غربت به خانهام سرک کشید سوختم، سوختم من از غم دل او پی یار دیگری بود که عمر رویای من به سر رسید باختم، باختم من به او همه عمر دلدادگی رو که غربت به خانهام سرک کشید
-
متن ترانه قطعه 12جاری شو سپردمت به جادههای رهابه عمق باران به روح آینههاماییم و صراحت کهنه تازه شدنببین به چشمت زبان خاطره رامرا این بی زبانی به راهی بی نشانیفرضم کن ستارهای بر بام ترانه گفتمفرضم کن جوانهای بیزار از خزان خفتنجاری شدن سپردمت به جادههای رهاکاش جا نماندم از قطارش آرزویتای کاش یا بگیرد راه رفتن روبرویتجاری شو سپردمت به جادههای رها به عمق باران به روح آینهها ماییم و صراحت کهنه تازه شدن ببین به چشمت زبان خاطره را مرا این بی زبانی به راهی بی نشانی فرضم کن ستارهای بر بام ترانه گفتم فرضم کن جوانهای بیزار از خزان خفتن جاری شدن سپردمت به جادههای رها به عمق باران به روح آینهها ماییم و صراحت کهنه تازه شدن ببین به چشمت زبان خاطره را کاش جا نماندم از قطارش آرزویت ای کاش یا بگیرد راه رفتن روبرویت مرا این بی زبانی به راهی بی نشانی فرضم کن ستارهای بر بام ترانه گفتم فرضم کن جوانهای بیزار از خزان خفتن