آلبوم موسیقی باران تویی - گروه چارتار

آلبوم موسیقی باران تویی - گروه چارتار

  • فرمت: Audio Disc
  • نوع بسته بندی: شیشه
  • تعداد دیسک: یک
  • ناشر: متفرقه
  • نام خواننده و صاحب اثر: آرمان گرشاسبی
  • نام قطعه 12: قطار (چارتار)
  • سال تولید: 1392
  • مرجع صادر کننده: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
  • نوازندگان: بهزاد حسن‌زاده
  • مدت زمان قطعه 11: 04:00
  • شماره پروانه یا مجوز: 92/8021
  • خلاصه: ترانه‌سرا: احسان حائری آهنگ‌ساز: آرش فتحی تنظیم‌کننده: آئین احمدی‌فر میکس: آرش پاکزاد مسترینگ: آرش پاکزاد ترانه‌سرا: احسان حائری آهنگ‌ساز: آرش فتحی تنظیم‌کننده: آئین احمدی‌فر میکس: آرش پاکزاد مسترینگ: آرش پاکزاد
  • نام قطعه 11: در حسرت ماه
  • مدت زمان قطعه 10: 03:46
  • متن ترانه قطعه 6: هوا آن سوی چشمانم بارانی‌ست سکوتم تحفه‌ی رنجی پنهانی ست به شمع آغشته میماند خورشیدم فراز تپه‌ای ماهی پیدا نیست صدایی از درون با من می‌گوید شروع فصل بی رحم تنهایی‌ست پر میزند بر بامم سیاه کلاغ و شب به ویرانه‌ها می‌ماند خانه بی چراغ و تب می‌سوزدم می‌کوبد به در دست سرد باد جز رفتنت تصویری نمی‌آورم بیاد هوا را پنجه می‌سایم می‌بینی نفس اطراف دستانم صدایی از درون با من می‌گوید شروع فصل بیرحم تنهایی ست هوا آن سوی چشمانم بارانی‌ست سکوتم تحفه‌ی رنجی پنهانی ست به شمع آغشته میماند خورشیدم فراز تپه‌ای ماهی پیدا نیست صدایی از درون با من می‌گوید شروع فصل بی رحم تنهایی‌ست پر میزند بر بامم سیاه کلاغ و شب به ویرانه‌ها می‌ماند خانه بی چراغ و تب می‌سوزدم می‌کوبد به در دست سرد باد جز رفتنت تصویری نمی‌آورم بیاد هوا آن سوی چشمانم بارانی‌ست سکوتم تحفه‌ی رنجی پنهانی ست هوا را پنجه می‌سایم می‌بینی نفس اطراف دستانم پیدا نیست صدایی از درون با من می‌گوید شروع فصل بیرحم تنهایی ست پر می‌زند بر بامم سیاه کلاغ و شب به ویرانه‌ها می‌ماند خانه بی چراغ و تب می‌سوزدم می‌کوبد به در دست سرد باد جز رفتنت تصویری نمی‌آورم بیاد
  • متن ترانه قطعه 5: با توئم! پنجره هان رونق این خانه چه شد؟ آن زن دیوانه که رفت آن مردک دیوانه چه شد؟ از مرد شب آواره بگو بگو خورشید شبش کجاست؟ از تسبیح عاشقانه‌ها بگو بگو دانه به دانه چه شد؟ آه خواب آلودگی بی تو در چشم عاشق نیاید تنها ماندم کسی جز تو شاید نه شاید که آید پیدا شد شعله کن جام پروانه را عمر دیوانه دیری نپاید کجا میروی؟ کمی بمان عشق زمینم نزن از آسمان عشق بیا به باران تکیه کن قدم قدم این پرسه را بیا بگیر از چهره‌ام غم و شب و تب هر سه را مرا به طوفان داده‌ای خودت کجایی؟ با توئم! پنجره هان رونق این خانه چه شد؟ آن زن دیوانه که رفت آن مردک دیوانه چه شد؟ از مرد شب آواره بگو بگو خورشید شبش کجاست؟ از تسبیح عاشقانه‌ها بگو بگو دانه به دانه چه شد؟ آه خواب آلودگی بی تو در چشم عاشق نیاید تنها ماندم کسی جز تو شاید نه شاید که آید پیدا شد شعله کن جام پروانه را عمر دیوانه دیری نپاید کجا میروی؟ کمی بمان عشق زمینم نزن از آسمان عشق بیا به باران تکیه کن قدم قدم این پرسه را بیا بگیر از چهره‌ام غم و شب و تب هر سه را مرا به طوفان داده‌ای خودت کجایی؟ مرا به طوفان داده‌ای خودت کجایی؟ آه خواب آلودگی بی تو در چشم عاشق نیاید تنها ماندم کسی جز تو شاید نه شاید که آید پیدا شد شعله کن جام پروانه را عمر دیوانه دیری نپاید
  • نام قطعه 10: شبیه یک مرداب
  • مدت زمان قطعه 9: 03:08
  • مدت زمان قطعه 4: 03:51
  • متن ترانه قطعه 4: از آسمانم، ماتم ببارد هراس بی‌ تو ماندنم ادامه دارد نمی‌نویسم ترانه بی‌ تو چگونه پر کشد خیال واژه بی‌ تو به لب رسیده جان کجایی کجایی؟ که برده طاقتم جدایی باران تویی به خاک من بزن بازا ببین که بی‌ مه‌ تو من هوای پر زدن ندارم که در ر‌ه تو من نفس بریده در گذارم مگر ندانی چو از تو دورم بیراهه‌ای خموش و تار، بی‌ عبورم نمی‌توانم دگر برویم که من اسیر این خزان تو به تویم به لب رسیده جان کجایی؟ رهی نمانده تا رهایی از آسمانم، ماتم ببارد هراس بی‌ تو ماندنم ادامه دارد نمی‌نویسم ترانه بی‌ تو چگونه پر کشد خیال واژه بی‌ تو به لب رسیده جان کجایی کجایی؟ که برده طاقتم جدایی باران تویی به خاک من بزن بازا ببین که بی‌ مه‌ تو من هوای پر زدن ندارم باران تویی به خاک من بزن بازا ببین که در ر‌ه تو من نفس بریده در گذارم مگر ندانی چو از تو دورم بیراهه‌ای خموش و تار، بی‌ عبورم نمی‌توانم دگر برویم که من اسیر این خزان تو به تویم به لب رسیده جان کجایی؟ کجایی؟ رهی نمانده تا رهایی باران تویی به خاک من بزن باران تویی به خاک من بزن بازا ببین که بی‌ مه‌ تو من هوای پر زدن ندارم باران تویی به خاک من بزن بازا ببین که در ر‌ه تو من نفس بریده در گذارم
  • نام قطعه 9: خوشا به من
  • مدت زمان قطعه 8: 03:44
  • مدت زمان قطعه 12: 04:00
  • نام قطعه 5: زن دیوانه
  • مدت زمان قطعه 5: 03:50
  • نام قطعه 6: کلاغ
  • مدت زمان قطعه 6: 03:42
  • نام قطعه 8: حرفی بزن
  • مدت زمان قطعه 2: 03:26
  • نام قطعه 2: مرا به خاطرت نگه‌دار
  • نام قطعه 7: عاشقانه تنهاست
  • مدت زمان قطعه 1: 04:51
  • مدت زمان قطعه 7: 03:49
  • نام قطعه 1: آشوبم
  • متن ترانه قطعه 7: با تو رسیده‌ام به شبی ابدی آه تو کوچه کوچه‌ی مرا بلدی من به جز آبی نگاهت، آسمانی نمی‌شناسم تا تو سرگرم روزگاری، از نفس بی تو می‌هراسم رد شو از قاب لحظه‌هایم دیده شو! عاشقانه تنهاست رهسپارم به سویت اما جاده لبریز سوز سرماست مرا باور کنی یا نه تویی پایان ویرانی چه غمگینانه آزادی از آن عهدی که می‌دانی تو تار و پود مرا بلدی آه نمی‌رود ز یادم تمام خاطراتی که عاشقانه سر شد من بجز آبی نگاهت، آسمانی نمی‌شناسم رد شو از قاب لحظه‌های دیده شو! عاشقانه تنهاست مرا باور کنی یا نه، تویی پایان ویرانی چه غمگینانه آزادی از آن عهدی که می دانی با تو رسیده‌ام به شبی ابدی آه تو کوچه کوچه‌ی مرا بلدی من به جز آبی نگاهت، آسمانی نمی‌شناسم تا تو سرگرم روزگاری، از نفس بی تو می‌هراسم رد شو از قاب لحظه‌هایم دیده شو! عاشقانه تنهاست رهسپارم به سویت اما جاده لبریز سوز سرماست مرا باور کنی یا نه تویی پایان ویرانی چه غمگینانه آزادی از آن عهدی که می‌دانی با تو رسیده‌ام به شبی ابدی آه تو تار و پود مرا بلدی آه نمی‌رود ز یادم تمام خاطراتی که عاشقانه سر شد من بجز آبی نگاهت، آسمانی نمی‌شناسم تا تو سرگرم روزگاری، از نفس بی تو می‌هراسم رد شو از قاب لحظه‌های دیده شو! عاشقانه تنهاست رهسپارم به سویت اما جاده لبریز سوز سرماست مرا باور کنی یا نه، تویی پایان ویرانی چه غمگینانه آزادی از آن عهدی که می دانی
  • نام قطعه 3: هندسه
  • مدت زمان قطعه 3: 04:12
  • نام قطعه 4: باران تویی
  • متن ترانه قطعه 8: حرفی بزن تو ای درد آشنا می‌شکنی چرا قلب مرا منی که عمری پا به پای تو دویده‌ام منی که جز عشقت گلی دگر نچیده‌ام ندارم بغضی از تقدیر از این دوران دور و دیر خدا می‌داند سپردم هر چه هست هستی بدستت ای می مستی حرفی بزن تو ای درد آشنا می‌شکنی چرا قلب مرا منی که عمری پا به پای تو دویده‌ام منی که جز عشقت گلی دگر نچیده‌ام ندارم بغضی از تقدیر از این دوران دور و دیر خدا می‌داند سپردم هر چه هست هستی بدستت ای می مستی خدا می‌داند
  • متن ترانه قطعه 3: هر گوشی از شور آواز من پیدا می‌شود قصیده‌ی تو نور باور پرواز تا به ناکجا تابید شد به جان ز دیده‌ی تو طلوع نگاه شروع شراب از مختصات نار توست ایمان من در حلقه‌ی هندسه‌ی اندام توست نامت از ازل شکفته بر لب نقره می‌زند رخ تو بر شب کاش این ماجرا به سر نیاد شاهی بی گمان به مسند دل نجوا میکنی امید ساحل کاش این ماجرا به سر نیاید ببار ای ابر می‌اندود من مستانه‌ام کن بسوزان ریشه‌ها از بیخ و بن دیوانه ام کن چو رودی بر روانم شو روان ای دولت شب بکن تن را ز من من را ز جان جانانه‌ام کن هر گوشی از شور آواز من پیدا می‌شود قصیده‌ی تو نور باور پرواز تا به ناکجا تابید شد به جان ز دیده‌ی تو طلوع نگاه شروع شراب از مختصات نار توست ایمان من در حلقه‌ی هندسه‌ی اندام توست نامت از ازل شکفته بر لب نقره می‌زند رخ تو بر شب کاش این ماجرا به سر نیاد شاهی بی گمان به مسند دل نجوا میکنی امید ساحل کاش این ماجرا به سر نیاید ببار ای ابر می‌اندود من مستانه‌ام کن بسوزان ریشه‌ها از بیخ و بن دیوانه ام کن چو رودی بر روانم شو روان ای دولت شب بکن تن را ز من من را ز جان جانانه‌ام کن
  • متن ترانه قطعه 1: تنها توئی تو که میتپی به نبض این رهایی تو فارغ از وفور سایه‌هایی باز آ که جز تو جهان من حقیقتی ندارد تو میروی که ابر غم ببارد به سمت ماندنت راهی نمیشوی چرا؟ گاهی ستاره هدیه کن به مشت پوچ شب‌ها شمرد‌ه‌تر بگو با من حروف رفتنت تا من بگیرم از دلت همه بهانه‌ها را آشوبم آرامشم توئی به هر ترانه‌ای سر میکشم توئی سحر اضافه کن به فهم آسمانم سر میکشم توئی بیا که بی تو من غم دوصد خزانم بگذار بگوین که از سراب این آن بریدم من از عطش ترانه آفریدم تنها توئی تو که میتپی به نبض این رهایی تو فارغ از وفور سایه‌هایی باز آ که جز تو جهان من حقیقتی ندارد تو میروی که ابر غم ببارد به سمت ماندنت راهی نمیشوی چرا؟ گاهی ستاره هدیه کن به مشت پوچ شب‌ها شمرد‌ه‌تر بگو با من حروف رفتنت تا من بگیرم از دلت همه بهانه‌ها را آشوبم آرامشم توئی به هر ترانه‌ای سر میکشم توئی سحر اضافه کن به فهم آسمانم آشوبم آرامشم توئی به هر ترانه‌ای سر میکشم توئی بیا که بی تو من غم دوصد خزانم بگذار بگوین که از سراب این آن بریدم من از عطش ترانه آفریدم به سمت ماندنت راهی نمیشوی چرا؟ گاهی ستاره هدیه کن به مشت پوچ شب‌ها شمرده‌تر بگو با من حروف رفتنت تا من بگیرم از دلت همه بهانه‌ها را آشوبم آرامشم توئی به هر ترانه‌ای سر میکشم توئی سحر اضافه کن به فهم آسمانم آشوبم آرامشم توئی به هر ترانه‌ای سر میکشم توئی بیا که بی تو من غم دوصد خزانم
  • متن ترانه قطعه 9: خوشا به من که دست تو پرواز هدیه می‌کند خوشا به تو که عاشقت صد بار گریه می‌کند خوشا که قامتم رسد به میوه خیال تو رسیده‌ای! نچینمت، منم حریف کال تو مینوشم از چشمان تو جرعه به جرعه شعر نو حافظه‌ی دستان من پر شده از دامان تو رسیده‌ای نچینمت، منم حریف کال تو خوشا به من که دست تو پرواز هدیه می‌کند خوشا به تو که عاشقت صد بار گریه می‌کند خوشا که قامتم رسد به میوه خیال تو رسیده‌ای! نچینمت، منم حریف کال تو مینوشم از چشمان تو جرعه به جرعه شعر نو حافظه‌ی دستان من پر شده از دامان تو مینوشم از چشمان تو جرعه به جرعه شعر نو حافظه‌ی دستان من پر شده از دامان تو خوشا به من که دست تو پرواز هدیه می‌کند خوشا به تو که عاشقت صد بار گریه می‌کند خوشا که قامتم رسد به میوه خیال تو رسیده‌ای نچینمت، منم حریف کال تو مینوشم از چشمان تو جرعه به جرعه شعر نو حافظه‌ی دستان من پر شده از دامان تو
  • متن ترانه قطعه 2: باز امشب دل من غرق گله شد بی تاب و بی رمق بی حوصله شد دردا که دوری دردا ای آرزوی فردا تو بیا تو بیا نداری خبر زحال من نداری که دل به جاده میسپاری سر ندارد این شب تار مرا به خاطرت نگهدار از من دیگر اثری در آینه نیست پیدا کن تو مرا این فاصله چیست؟ ای معنی شعر تر من پرواز جاری در پر من تو بیا تو بیا سر گردانم بر سر کویت شب می‌بارد از سر مویت نداری خبر زحال من نداری که دل به جاده میسپاری مرا به خاطرت نگهدار نداری خبر زحال من نداری که دل به جاده میسپاری سر ندارد این شب تار مرا به خاطرت نگهدار سر ندارد این شب تار مرا به خاطرت نگه‌دار باز امشب دل من غرق گله شد بی تاب و بی رمق بی حوصله شد دردا که دوری دردا ای آرزوی فردا تو بیا تو بیا نداری خبر زحال من نداری که دل به جاده میسپاری سر ندارد این شب تار مرا به خاطرت نگهدار سر ندارد این شب تار مرا به خاطرت نگهدار از من دیگر اثری در آینه نیست پیدا کن تو مرا این فاصله چیست؟ ای معنی شعر تر من پرواز جاری در پر من تو بیا تو بیا سر گردانم بر سر کویت شب می‌بارد از سر مویت نداری خبر زحال من نداری که دل به جاده میسپاری سر ندارد این شب تار مرا به خاطرت نگهدار مرا به خاطرت نگهدار نداری خبر زحال من نداری که دل به جاده میسپاری سر ندارد این شب تار مرا به خاطرت نگهدار سر ندارد این شب تار مرا به خاطرت نگهدار
  • متن ترانه قطعه 10: دریغا از عشق در این شام شوم که کوچه می‌گرید ستاره‌ها مغموم ترانه بی رونق به کنج غم محکوم ستاره‌ها مغموم چه می‌بینی؟ بگو با من چقد راه مانده تا جاده به شیب شب سرازیرم عطش میزاید این باده ای داد ای فریاد از این شب بی خواب که غصه می‌پاشد به خلوتم مهتاب منم سکونی گس شبیه یک مرداب نمی‌دانم چه شد دستم رها کردی نمی‌دانم نمی‌دانی به کار دل چه‌ها کردی نمی‌دانی نمی‌دانم نمی‌دانی بگو با من چه می‌بینی دریغا از عشق در این شام شوم که کوچه می‌گرید ستاره‌ها مغموم ترانه بی رونق به کنج غم محکوم ستاره‌ها مغموم چه می‌بینی؟ بگو با من چقد راه مانده تا جاده به شیب شب سرازیرم عطش میزاید این باده ای داد ای فریاد از این شب بی خواب که غصه می‌پاشد به خلوتم مهتاب منم سکونی گس شبیه یک مرداب چه می‌بینی؟ بگو با من چقد راه مانده تا جاده به شیب شب سرازیرم عطش میزاید این باده نمی‌دانم چه شد دستم رها کردی نمی‌دانم نمی‌دانی به کار دل چه‌ها کردی نمی‌دانی نمی‌دانم نمی‌دانی بگو با من چه می‌بینی چه می‌بینی؟ بگو با من چقد راه مانده تا جاده به شیب شب سرازیرم عطش میزاید این باده
  • متن ترانه قطعه 11: سر بزار روی شونه‌هام تا بگم آروم از غصه‌هام تا بگم چی امد به سرم رفت چرا نازنین دلبرم عیش و شراب و مستی کار ما بود عشق و خدا و هستی یار ما بود اما شد رنگ زمستون نو بهار ما بزم مهر و جنون در دل به پا بود سینه لبریز از شور از وفا بود اما غم آمد به قلبم ای خدا چرا سوختم، سوختم من از غم دل او پی یار دیگری بود که عمر رویای من به سر رسید باختم، باختم من به او همه عمر دلدادگی را که غربت به خانه‌ام سرک کشید خسته‌ام از دست روزگار، آسمون تو هم با من ببار چشم من مونده خیره به راه من شبم در حسرت ماه باختم، باختم من به او همه عمر دلدادگی رو سر بزار روی شونه‌هام تا بگم آروم از غصه‌هام تا بگم چی امد به سرم رفت چرا نازنین دلبرم عیش و شراب و مستی کار ما بود عشق و خدا و هستی یار ما بود اما شد رنگ زمستون نو بهار ما بزم مهر و جنون در دل به پا بود سینه لبریز از شور از وفا بود اما غم آمد به قلبم ای خدا چرا سوختم، سوختم من از غم دل او پی یار دیگری بود که عمر رویای من به سر رسید باختم، باختم من به او همه عمر دلدادگی را که غربت به خانه‌ام سرک کشید خسته‌ام از دست روزگار، آسمون تو هم با من ببار چشم من مونده خیره به راه من شبم در حسرت ماه عیش و شراب و مستی کار ما بود عشق و خدا و هستی یار ما بود اما شد رنگ زمستون نو بهار ما بزم مهر و جنون در دل به پا بود سینه لبریز از شور از وفا بود اما غم آمد به قلبم ای خدا چرا سوختم، سوختم من از غم دل او پی یار دیگری بود که عمر رویای من به سر رسید باختم، باختم من به او همه عمر دلدادگی رو که غربت به خانه‌ام سرک کشید سوختم، سوختم من از غم دل او پی یار دیگری بود که عمر رویای من به سر رسید باختم، باختم من به او همه عمر دلدادگی رو که غربت به خانه‌ام سرک کشید
  • متن ترانه قطعه 12: جاری شو سپردمت به جاده‌های رها به عمق باران به روح آینه‌ها ماییم و صراحت کهنه تازه شدن ببین به چشمت زبان خاطره را مرا این بی زبانی به راهی بی نشانی فرضم کن ستاره‌ای بر بام ترانه گفتم فرضم کن جوانه‌ای بیزار از خزان خفتن جاری شدن سپردمت به جاده‌های رها کاش جا نماندم از قطارش آرزویت ای کاش یا بگیرد راه رفتن روبرویت جاری شو سپردمت به جاده‌های رها به عمق باران به روح آینه‌ها ماییم و صراحت کهنه تازه شدن ببین به چشمت زبان خاطره را مرا این بی زبانی به راهی بی نشانی فرضم کن ستاره‌ای بر بام ترانه گفتم فرضم کن جوانه‌ای بیزار از خزان خفتن جاری شدن سپردمت به جاده‌های رها به عمق باران به روح آینه‌ها ماییم و صراحت کهنه تازه شدن ببین به چشمت زبان خاطره را کاش جا نماندم از قطارش آرزویت ای کاش یا بگیرد راه رفتن روبرویت مرا این بی زبانی به راهی بی نشانی فرضم کن ستاره‌ای بر بام ترانه گفتم فرضم کن جوانه‌ای بیزار از خزان خفتن
+ موارد بیشتر - بستن

کد محصول:1128748

قیمت : ناموجود

نقد و بررسی

آلبوم موسیقی باران تویی - گروه چارتار

آلبوم موسیقی باران تویی - گروه چارتار

«باران تویی» نام آلبوم موسیقی تلفیقی است اثر گروه «چارتار» به خوانندگی «آرمان گرشاسبی»، آهنگسازی «آرش فتحی» و تنظیم «آیین احمدی فر». این آلبوم 12 قطعه دارد به نام‌های «آشوبم»، «مرا به خاطر بسپار»، «هندسه»، «باران تویی»، «زن دیوانه»، «کلاغ»، «عاشقانه تنهاست»، «حرفی بزن»، «خوشا به من»، «شبیه یک مرداب»، «در حسرت ماه» و «قطار (چارتار)». ترانه‌های این آلبوم همه سروده‌ی «احسان حائری» هستند. گروه «چارتار» در سال 1390 آغاز به کار کرد و با تلفیق موسیقی الکترونیک با آواز ایرانی، سبک جدید و متفاوتی در عرصه‌ موسیقی ایران ایجاد کرد. گروه چارتار طی مدت کوتاهی توانست محبوبیت بسیاری میان اقشار مختلف جامعه کسب کند. آواز «باران تویی» را هنوز می‌توان با همان حس تازگی روزهای ورودش به بازار موسیقی شنید و لذت برد. آلبوم موسیقی تلفیقی «باران تویی» اثری از گروه «چارتار» به خوانندگی «آرمان گرشاسبی»، آهنگسازی «آرش فتحی» و تنظیم «آیین احمدی فر» با 12 قطعه ترانه با حمایت موسسه «تصویر گستر پاسارگاد» در قالب یک حلقه سی‌دی صوتی منتشر شده و در اختیار علاقه‌مندان به موسیقی تلفیقی قرار گرفته است.

مشخصات فنی

آلبوم موسیقی باران تویی - گروه چارتار

آلبوم موسیقی باران تویی - گروه چارتار

مشخصات

  • فرمت
    Audio Disc
  • نوع بسته بندی
    شیشه
  • تعداد دیسک
    یک
  • ناشر
    متفرقه
  • نام خواننده و صاحب اثر
    آرمان گرشاسبی
  • نام قطعه 12
    قطار (چارتار)
  • سال تولید
    1392
  • مرجع صادر کننده
    وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
  • نوازندگان
    بهزاد حسن‌زاده
  • مدت زمان قطعه 11
    04:00
  • شماره پروانه یا مجوز
    92/8021
  • خلاصه
    ترانه‌سرا: احسان حائری
    آهنگ‌ساز: آرش فتحی
    تنظیم‌کننده: آئین احمدی‌فر
    میکس: آرش پاکزاد
    مسترینگ: آرش پاکزاد
    ترانه‌سرا: احسان حائری آهنگ‌ساز: آرش فتحی تنظیم‌کننده: آئین احمدی‌فر میکس: آرش پاکزاد مسترینگ: آرش پاکزاد
  • نام قطعه 11
    در حسرت ماه
  • مدت زمان قطعه 10
    03:46
  • متن ترانه قطعه 6
    هوا آن سوی چشمانم بارانی‌ست سکوتم تحفه‌ی رنجی
    پنهانی ست
    به شمع آغشته میماند خورشیدم فراز تپه‌ای ماهی
    پیدا نیست
    صدایی از درون با من می‌گوید شروع فصل بی رحم
    تنهایی‌ست
    پر میزند بر بامم سیاه کلاغ و شب
    به ویرانه‌ها می‌ماند
    خانه بی چراغ و تب
    می‌سوزدم می‌کوبد به در دست سرد باد
    جز رفتنت
    تصویری نمی‌آورم بیاد
    هوا را پنجه می‌سایم می‌بینی نفس اطراف دستانم
    صدایی از درون با من می‌گوید شروع فصل بیرحم
    تنهایی ست
    هوا آن سوی چشمانم بارانی‌ست سکوتم تحفه‌ی رنجی پنهانی ست به شمع آغشته میماند خورشیدم فراز تپه‌ای ماهی پیدا نیست صدایی از درون با من می‌گوید شروع فصل بی رحم تنهایی‌ست پر میزند بر بامم سیاه کلاغ و شب به ویرانه‌ها می‌ماند خانه بی چراغ و تب می‌سوزدم می‌کوبد به در دست سرد باد جز رفتنت تصویری نمی‌آورم بیاد هوا آن سوی چشمانم بارانی‌ست سکوتم تحفه‌ی رنجی پنهانی ست هوا را پنجه می‌سایم می‌بینی نفس اطراف دستانم پیدا نیست صدایی از درون با من می‌گوید شروع فصل بیرحم تنهایی ست پر می‌زند بر بامم سیاه کلاغ و شب به ویرانه‌ها می‌ماند خانه بی چراغ و تب می‌سوزدم می‌کوبد به در دست سرد باد جز رفتنت تصویری نمی‌آورم بیاد
  • متن ترانه قطعه 5
    با توئم! پنجره هان رونق این خانه چه شد؟
    آن زن دیوانه که رفت آن مردک دیوانه چه شد؟
    از مرد شب آواره بگو بگو خورشید شبش کجاست؟
    از تسبیح عاشقانه‌ها بگو بگو دانه به دانه چه شد؟
    آه خواب آلودگی بی تو در چشم عاشق نیاید
    تنها ماندم کسی جز تو شاید
    نه شاید که آید پیدا شد
    شعله کن جام پروانه را عمر دیوانه دیری نپاید
    کجا میروی؟ کمی بمان عشق
    زمینم نزن از آسمان عشق
    بیا به باران تکیه کن قدم قدم این پرسه را
    بیا بگیر از چهره‌ام غم و شب و تب هر سه را
    مرا به طوفان داده‌ای خودت کجایی؟
    با توئم! پنجره هان رونق این خانه چه شد؟ آن زن دیوانه که رفت آن مردک دیوانه چه شد؟ از مرد شب آواره بگو بگو خورشید شبش کجاست؟ از تسبیح عاشقانه‌ها بگو بگو دانه به دانه چه شد؟ آه خواب آلودگی بی تو در چشم عاشق نیاید تنها ماندم کسی جز تو شاید نه شاید که آید پیدا شد شعله کن جام پروانه را عمر دیوانه دیری نپاید کجا میروی؟ کمی بمان عشق زمینم نزن از آسمان عشق بیا به باران تکیه کن قدم قدم این پرسه را بیا بگیر از چهره‌ام غم و شب و تب هر سه را مرا به طوفان داده‌ای خودت کجایی؟ مرا به طوفان داده‌ای خودت کجایی؟ آه خواب آلودگی بی تو در چشم عاشق نیاید تنها ماندم کسی جز تو شاید نه شاید که آید پیدا شد شعله کن جام پروانه را عمر دیوانه دیری نپاید
  • نام قطعه 10
    شبیه یک مرداب
  • مدت زمان قطعه 9
    03:08
  • مدت زمان قطعه 4
    03:51
  • متن ترانه قطعه 4
    از آسمانم، ماتم ببارد
    هراس بی‌ تو ماندنم ادامه دارد
    نمی‌نویسم ترانه بی‌ تو
    چگونه پر کشد خیال واژه بی‌ تو
    به لب رسیده جان کجایی
    کجایی؟
    که برده طاقتم جدایی
    باران تویی
    به خاک من بزن
    بازا ببین
    که بی‌ مه‌ تو من هوای پر زدن ندارم
    که در ر‌ه تو من نفس بریده در گذارم
    مگر ندانی
    چو از تو دورم
    بیراهه‌ای خموش و تار، بی‌ عبورم
    نمی‌توانم
    دگر برویم
    که من اسیر این خزان تو به تویم
    به لب رسیده جان کجایی؟
    رهی نمانده تا رهایی
    از آسمانم، ماتم ببارد هراس بی‌ تو ماندنم ادامه دارد نمی‌نویسم ترانه بی‌ تو چگونه پر کشد خیال واژه بی‌ تو به لب رسیده جان کجایی کجایی؟ که برده طاقتم جدایی باران تویی به خاک من بزن بازا ببین که بی‌ مه‌ تو من هوای پر زدن ندارم باران تویی به خاک من بزن بازا ببین که در ر‌ه تو من نفس بریده در گذارم مگر ندانی چو از تو دورم بیراهه‌ای خموش و تار، بی‌ عبورم نمی‌توانم دگر برویم که من اسیر این خزان تو به تویم به لب رسیده جان کجایی؟ کجایی؟ رهی نمانده تا رهایی باران تویی به خاک من بزن باران تویی به خاک من بزن بازا ببین که بی‌ مه‌ تو من هوای پر زدن ندارم باران تویی به خاک من بزن بازا ببین که در ر‌ه تو من نفس بریده در گذارم
  • نام قطعه 9
    خوشا به من
  • مدت زمان قطعه 8
    03:44
  • مدت زمان قطعه 12
    04:00
  • نام قطعه 5
    زن دیوانه
  • مدت زمان قطعه 5
    03:50
  • نام قطعه 6
    کلاغ
  • مدت زمان قطعه 6
    03:42
  • نام قطعه 8
    حرفی بزن
  • مدت زمان قطعه 2
    03:26
  • نام قطعه 2
    مرا به خاطرت نگه‌دار
  • نام قطعه 7
    عاشقانه تنهاست
  • مدت زمان قطعه 1
    04:51
  • مدت زمان قطعه 7
    03:49
  • نام قطعه 1
    آشوبم
  • متن ترانه قطعه 7
    با تو رسیده‌ام به شبی ابدی آه
    تو کوچه کوچه‌ی مرا بلدی
    من به جز آبی نگاهت، آسمانی نمی‌شناسم
    تا تو سرگرم روزگاری، از نفس بی تو می‌هراسم
    رد شو از قاب لحظه‌هایم دیده شو! عاشقانه تنهاست
    رهسپارم به سویت اما جاده لبریز سوز سرماست
    مرا باور کنی یا نه تویی پایان ویرانی
    چه غمگینانه آزادی از آن عهدی که می‌دانی
    تو تار و پود مرا بلدی
    آه نمی‌رود ز یادم
    تمام خاطراتی که عاشقانه سر شد
    من بجز آبی نگاهت، آسمانی نمی‌شناسم
    رد شو از قاب لحظه‌های دیده شو! عاشقانه تنهاست
    مرا باور کنی یا نه، تویی پایان ویرانی
    چه غمگینانه آزادی از آن عهدی که می دانی
    با تو رسیده‌ام به شبی ابدی آه تو کوچه کوچه‌ی مرا بلدی من به جز آبی نگاهت، آسمانی نمی‌شناسم تا تو سرگرم روزگاری، از نفس بی تو می‌هراسم رد شو از قاب لحظه‌هایم دیده شو! عاشقانه تنهاست رهسپارم به سویت اما جاده لبریز سوز سرماست مرا باور کنی یا نه تویی پایان ویرانی چه غمگینانه آزادی از آن عهدی که می‌دانی با تو رسیده‌ام به شبی ابدی آه تو تار و پود مرا بلدی آه نمی‌رود ز یادم تمام خاطراتی که عاشقانه سر شد من بجز آبی نگاهت، آسمانی نمی‌شناسم تا تو سرگرم روزگاری، از نفس بی تو می‌هراسم رد شو از قاب لحظه‌های دیده شو! عاشقانه تنهاست رهسپارم به سویت اما جاده لبریز سوز سرماست مرا باور کنی یا نه، تویی پایان ویرانی چه غمگینانه آزادی از آن عهدی که می دانی
  • نام قطعه 3
    هندسه
  • مدت زمان قطعه 3
    04:12
  • نام قطعه 4
    باران تویی
  • متن ترانه قطعه 8
    حرفی بزن تو ای درد آشنا
    می‌شکنی چرا قلب مرا
    منی که عمری پا به پای تو دویده‌ام
    منی که جز عشقت گلی دگر نچیده‌ام
    ندارم بغضی از تقدیر
    از این دوران دور و دیر
    خدا می‌داند
    سپردم هر چه هست هستی
    بدستت ای می مستی
    حرفی بزن تو ای درد آشنا می‌شکنی چرا قلب مرا منی که عمری پا به پای تو دویده‌ام منی که جز عشقت گلی دگر نچیده‌ام ندارم بغضی از تقدیر از این دوران دور و دیر خدا می‌داند سپردم هر چه هست هستی بدستت ای می مستی خدا می‌داند
  • متن ترانه قطعه 3
    هر گوشی از شور آواز من پیدا می‌شود قصیده‌ی تو
    نور باور پرواز تا به ناکجا تابید شد به جان ز دیده‌ی تو
    طلوع نگاه شروع شراب از مختصات نار توست
    ایمان من در حلقه‌ی هندسه‌ی اندام توست
    نامت از ازل شکفته بر لب
    نقره می‌زند رخ تو بر شب
    کاش این ماجرا به سر نیاد
    شاهی بی گمان به مسند دل
    نجوا میکنی امید ساحل
    کاش این ماجرا به سر نیاید
    ببار ای ابر می‌اندود من مستانه‌ام کن
    بسوزان ریشه‌ها از بیخ و بن دیوانه ام کن
    چو رودی بر روانم شو روان ای دولت شب
    بکن تن را ز من من را ز جان جانانه‌ام کن
    هر گوشی از شور آواز من پیدا می‌شود قصیده‌ی تو نور باور پرواز تا به ناکجا تابید شد به جان ز دیده‌ی تو طلوع نگاه شروع شراب از مختصات نار توست ایمان من در حلقه‌ی هندسه‌ی اندام توست نامت از ازل شکفته بر لب نقره می‌زند رخ تو بر شب کاش این ماجرا به سر نیاد شاهی بی گمان به مسند دل نجوا میکنی امید ساحل کاش این ماجرا به سر نیاید ببار ای ابر می‌اندود من مستانه‌ام کن بسوزان ریشه‌ها از بیخ و بن دیوانه ام کن چو رودی بر روانم شو روان ای دولت شب بکن تن را ز من من را ز جان جانانه‌ام کن
  • متن ترانه قطعه 1
    تنها توئی تو که میتپی به نبض این رهایی
    تو فارغ از وفور سایه‌هایی
    باز آ که جز تو جهان من حقیقتی ندارد
    تو میروی که ابر غم ببارد
    به سمت ماندنت راهی نمیشوی چرا؟
    گاهی ستاره هدیه کن به مشت پوچ شب‌ها
    شمرد‌ه‌تر بگو با من حروف رفتنت
    تا من بگیرم از دلت همه بهانه‌ها را
    آشوبم آرامشم توئی به هر ترانه‌ای
    سر میکشم توئی سحر اضافه کن به فهم آسمانم
    سر میکشم توئی بیا که بی تو من غم دوصد خزانم
    بگذار بگوین که از سراب این آن بریدم
    من از عطش ترانه آفریدم
    تنها توئی تو که میتپی به نبض این رهایی تو فارغ از وفور سایه‌هایی باز آ که جز تو جهان من حقیقتی ندارد تو میروی که ابر غم ببارد به سمت ماندنت راهی نمیشوی چرا؟ گاهی ستاره هدیه کن به مشت پوچ شب‌ها شمرد‌ه‌تر بگو با من حروف رفتنت تا من بگیرم از دلت همه بهانه‌ها را آشوبم آرامشم توئی به هر ترانه‌ای سر میکشم توئی سحر اضافه کن به فهم آسمانم آشوبم آرامشم توئی به هر ترانه‌ای سر میکشم توئی بیا که بی تو من غم دوصد خزانم بگذار بگوین که از سراب این آن بریدم من از عطش ترانه آفریدم به سمت ماندنت راهی نمیشوی چرا؟ گاهی ستاره هدیه کن به مشت پوچ شب‌ها شمرده‌تر بگو با من حروف رفتنت تا من بگیرم از دلت همه بهانه‌ها را آشوبم آرامشم توئی به هر ترانه‌ای سر میکشم توئی سحر اضافه کن به فهم آسمانم آشوبم آرامشم توئی به هر ترانه‌ای سر میکشم توئی بیا که بی تو من غم دوصد خزانم
  • متن ترانه قطعه 9
    خوشا به من که دست تو پرواز هدیه می‌کند
    خوشا به تو که عاشقت صد بار گریه می‌کند
    خوشا که قامتم رسد به میوه خیال تو
    رسیده‌ای! نچینمت، منم حریف کال تو
    مینوشم از چشمان تو
    جرعه به جرعه شعر نو
    حافظه‌ی دستان من
    پر شده از دامان تو
    رسیده‌ای نچینمت، منم حریف کال تو
    خوشا به من که دست تو پرواز هدیه می‌کند خوشا به تو که عاشقت صد بار گریه می‌کند خوشا که قامتم رسد به میوه خیال تو رسیده‌ای! نچینمت، منم حریف کال تو مینوشم از چشمان تو جرعه به جرعه شعر نو حافظه‌ی دستان من پر شده از دامان تو مینوشم از چشمان تو جرعه به جرعه شعر نو حافظه‌ی دستان من پر شده از دامان تو خوشا به من که دست تو پرواز هدیه می‌کند خوشا به تو که عاشقت صد بار گریه می‌کند خوشا که قامتم رسد به میوه خیال تو رسیده‌ای نچینمت، منم حریف کال تو مینوشم از چشمان تو جرعه به جرعه شعر نو حافظه‌ی دستان من پر شده از دامان تو
  • متن ترانه قطعه 2
    باز امشب دل من غرق گله شد
    بی تاب و بی رمق بی حوصله شد
    دردا که دوری دردا ای آرزوی فردا تو بیا تو بیا
    نداری خبر زحال من نداری
    که دل به جاده میسپاری
    سر ندارد این شب تار مرا به خاطرت نگهدار
    از من دیگر اثری در آینه نیست
    پیدا کن تو مرا این فاصله چیست؟
    ای معنی شعر تر من
    پرواز جاری در پر من
    تو بیا تو بیا
    سر گردانم بر سر کویت شب می‌بارد از سر مویت
    نداری خبر زحال من نداری که دل به جاده میسپاری
    مرا به خاطرت نگهدار نداری خبر زحال من نداری
    که دل به جاده میسپاری سر ندارد این شب تار
    مرا به خاطرت نگهدار سر ندارد این شب تار
    مرا به خاطرت نگه‌دار
    باز امشب دل من غرق گله شد بی تاب و بی رمق بی حوصله شد دردا که دوری دردا ای آرزوی فردا تو بیا تو بیا نداری خبر زحال من نداری که دل به جاده میسپاری سر ندارد این شب تار مرا به خاطرت نگهدار سر ندارد این شب تار مرا به خاطرت نگهدار از من دیگر اثری در آینه نیست پیدا کن تو مرا این فاصله چیست؟ ای معنی شعر تر من پرواز جاری در پر من تو بیا تو بیا سر گردانم بر سر کویت شب می‌بارد از سر مویت نداری خبر زحال من نداری که دل به جاده میسپاری سر ندارد این شب تار مرا به خاطرت نگهدار مرا به خاطرت نگهدار نداری خبر زحال من نداری که دل به جاده میسپاری سر ندارد این شب تار مرا به خاطرت نگهدار سر ندارد این شب تار مرا به خاطرت نگهدار
  • متن ترانه قطعه 10
    دریغا از عشق در این شام شوم
    که کوچه می‌گرید ستاره‌ها مغموم
    ترانه بی رونق
    به کنج غم محکوم
    ستاره‌ها مغموم
    چه می‌بینی؟ بگو با من
    چقد راه مانده تا جاده
    به شیب شب سرازیرم
    عطش میزاید این باده
    ای داد ای فریاد
    از این شب بی خواب
    که غصه می‌پاشد
    به خلوتم مهتاب
    منم سکونی گس
    شبیه یک مرداب
    نمی‌دانم چه شد دستم
    رها کردی نمی‌دانم
    نمی‌دانی به کار دل
    چه‌ها کردی نمی‌دانی
    نمی‌دانم نمی‌دانی
    بگو با من چه می‌بینی
    دریغا از عشق در این شام شوم که کوچه می‌گرید ستاره‌ها مغموم ترانه بی رونق به کنج غم محکوم ستاره‌ها مغموم چه می‌بینی؟ بگو با من چقد راه مانده تا جاده به شیب شب سرازیرم عطش میزاید این باده ای داد ای فریاد از این شب بی خواب که غصه می‌پاشد به خلوتم مهتاب منم سکونی گس شبیه یک مرداب چه می‌بینی؟ بگو با من چقد راه مانده تا جاده به شیب شب سرازیرم عطش میزاید این باده نمی‌دانم چه شد دستم رها کردی نمی‌دانم نمی‌دانی به کار دل چه‌ها کردی نمی‌دانی نمی‌دانم نمی‌دانی بگو با من چه می‌بینی چه می‌بینی؟ بگو با من چقد راه مانده تا جاده به شیب شب سرازیرم عطش میزاید این باده
  • متن ترانه قطعه 11
    سر بزار روی شونه‌هام تا بگم آروم از غصه‌هام
    تا بگم چی امد به سرم رفت چرا نازنین دلبرم
    عیش و شراب و مستی کار ما بود
    عشق و خدا و هستی یار ما بود
    اما شد رنگ زمستون نو بهار ما
    بزم مهر و جنون در دل به پا بود
    سینه لبریز از شور از وفا بود
    اما غم آمد به قلبم ای خدا چرا
    سوختم، سوختم من از غم دل او پی یار دیگری بود
    که عمر رویای من به سر رسید
    باختم، باختم من به او همه عمر دلدادگی را
    که غربت به خانه‌ام سرک کشید
    خسته‌ام از دست روزگار، آسمون تو هم با من ببار
    چشم من مونده خیره به راه
    من شبم در حسرت ماه
    باختم، باختم من به او همه عمر دلدادگی رو
    سر بزار روی شونه‌هام تا بگم آروم از غصه‌هام تا بگم چی امد به سرم رفت چرا نازنین دلبرم عیش و شراب و مستی کار ما بود عشق و خدا و هستی یار ما بود اما شد رنگ زمستون نو بهار ما بزم مهر و جنون در دل به پا بود سینه لبریز از شور از وفا بود اما غم آمد به قلبم ای خدا چرا سوختم، سوختم من از غم دل او پی یار دیگری بود که عمر رویای من به سر رسید باختم، باختم من به او همه عمر دلدادگی را که غربت به خانه‌ام سرک کشید خسته‌ام از دست روزگار، آسمون تو هم با من ببار چشم من مونده خیره به راه من شبم در حسرت ماه عیش و شراب و مستی کار ما بود عشق و خدا و هستی یار ما بود اما شد رنگ زمستون نو بهار ما بزم مهر و جنون در دل به پا بود سینه لبریز از شور از وفا بود اما غم آمد به قلبم ای خدا چرا سوختم، سوختم من از غم دل او پی یار دیگری بود که عمر رویای من به سر رسید باختم، باختم من به او همه عمر دلدادگی رو که غربت به خانه‌ام سرک کشید سوختم، سوختم من از غم دل او پی یار دیگری بود که عمر رویای من به سر رسید باختم، باختم من به او همه عمر دلدادگی رو که غربت به خانه‌ام سرک کشید
  • متن ترانه قطعه 12
    جاری شو سپردمت به جاده‌های رها
    به عمق باران به روح آینه‌ها
    ماییم و صراحت کهنه تازه شدن
    ببین به چشمت زبان خاطره را
    مرا این بی زبانی به راهی بی نشانی
    فرضم کن ستاره‌ای بر بام ترانه گفتم
    فرضم کن جوانه‌ای بیزار از خزان خفتن
    جاری شدن سپردمت به جاده‌های رها
    کاش جا نماندم از قطارش آرزویت
    ای کاش یا بگیرد راه رفتن روبرویت
    جاری شو سپردمت به جاده‌های رها به عمق باران به روح آینه‌ها ماییم و صراحت کهنه تازه شدن ببین به چشمت زبان خاطره را مرا این بی زبانی به راهی بی نشانی فرضم کن ستاره‌ای بر بام ترانه گفتم فرضم کن جوانه‌ای بیزار از خزان خفتن جاری شدن سپردمت به جاده‌های رها به عمق باران به روح آینه‌ها ماییم و صراحت کهنه تازه شدن ببین به چشمت زبان خاطره را کاش جا نماندم از قطارش آرزویت ای کاش یا بگیرد راه رفتن روبرویت مرا این بی زبانی به راهی بی نشانی فرضم کن ستاره‌ای بر بام ترانه گفتم فرضم کن جوانه‌ای بیزار از خزان خفتن